مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مصاحبه با فراستخواه دربارۀ روشنفکری دینی وسکیولاریته۳۰/۵/ ۸۹

تقسیم بندی روشنفکر به« سکیولار و نا سکیولار»  وجه منطقی چندانی ندارد....... فرایند سکیولار شدن،  عموم جامعه از جمله گروه های دینی را در بر می گیرد..... ولی چوب توجه مفهومی به این فرایند را روشنفکران (واز جمله روشنفکران دینی) می خورند.... مواجهۀ  آگاهانه ، ناقدانه ، صادقانه ونه ریاکارانه با سکیولار شدن داشته باشیم... اگر روشنفکری دینی را این بدانیم که کسی اسمش را بگذارد روشنفکر دینی و بعد کارش این باشد که هرچه در مدرنیته هست برایش توجیهی از قرآن و حدیث و دین درست بکند ، این البته کار ، تبلیغی و عوام پسندانه و نه روشنفکرانه است.... درکارنامۀ سیاسی روشنفکری دینی  ؛ مواجهه با استعمار ، نقد برای  تجددو پیشرفت، تلاش برای تأسیس عدالت در مشروطه ، مبارزه با استبداد در دورۀ پهلوی و نقد اقتدارگرایی و تمامی خواهی  و دفاع از حقوق  و نیز ایستادگی بر سر چهرۀ رحمانی  وانسانی وعقلانی دین را می بینیم .....

در صورت علاقه متن مصاحبه را دانلود کنید

نظرات 5 + ارسال نظر
حلاج دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 20:46 http://halaj.blogfa.com/

عشق است بر اسمان پریدن
صد پرده به هر نفس دریدن

اول نفس از نفس گسستن
اول قدم از قدم بریدن

نادیده گرفتن این جهان را
مر دیده‌ی خویش را بدیدن

گفتم که دلا مبارکت باد
در حلقه‌ی عاشقان رسیدن

گرچه سالهاست که در حلقه‌ی عاشقانید و بلکه در این راه دستگیریها از بسیاری از ما نموده‌اید و آموزگار عشق‌ورزی برای بسیاری از ما بوده‌اید اما به هر روی شادی خویش را از این «کار تازه» شما با ذکری از مولوی بیان داشتم که مبارکت باد و البته این کار تازه شما مبارک همه ما باد
ارادتمند همیشه

بابک دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 22:14

با سلام و با تبریک گشایش این عرصه جدید، پرسش و پاسخ خوبی بود. البته دچار ایجازی که شاید گریزی از آن نبوده. به گمانم روشنفکری دینی آبستن تولد گونه‌های جالبتری است که یک مشخصه‌اش باید برقراری نسبتی روشن‌تر با امر سکولار باشد.
یک ملاحظه ادبی هم داشتم: نمیدانم چرا استاد به جای تعبیر جاافتاده و راحت و روان سکولار از واژه سکیولار استفاده می‌کنند. یعنی این تلفظ معنای جدیدی را می‌رساند؟ من همین مشکل را با بزرگوارانی دارم که هرمنوتیک را که سالهاست جاافتاده و در زبان براحتی می‌چرخد، هرمنیوتیک می‌گویند.
به هر حال استفاده کردم. قلم و قدمتان پربرکت باد.

دوست بزرگوارم جناب دکتر بابک عزیز
با سلام وادب
از توجه شما سپاسگزارم
اگر در گفتگو ایجاز مخلی احساس می کنید از محدودیت موقعیت گفتگو بود امیدوارم توانسته باشم مراد خود را توضیح دهم که سکیولار بودن نه یک فحش آب کشیده که یک فرایند عمومی در عالم وآدم است اما درباب تلفظ فقط برای این است که این لفظ ترجمه درست فارسی نشده است از سوی دیگر کاربرد عرفی صحیح اجتماعی هم مانند تلویزیون وتلفن در فارسی پیدا نکرده است پس بهتر است در حد توان به اصل واژه در آن زبان مقصد وفادار باشیم درست مثل هرمنیوتیکس شما که خیلی ها با تفسیر وتأویل سنتی درهم می آمیزند
به هرحال ممنونم از نقد گذاری همیشگی تان ونیازمند نقدهای بیشتر اگر وقت داشتید
م-ف

هرمز ممیزی سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 http://hmomayezi.mihanblog.com

سلام جناب فراستخواه

مفید و مختصر مرقوم داشتید کاری شایسته در عرصه مجازی !

سلام از بنده به نویسنده گرامی جناب ممیزی
ممنون وبا چشمداشت نقدهای شما
م-ف

گروه شریعتی سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 15:14 http://ehsanshariati.blogfa.com

درود و سپاس از جناب فراستخواه

ضمن عرض خسته نباشید - با اجازه مطلب حضرتعالی را لینک کردیم ...

سپاس فراوان

جناب دکتر احسان شریعتی وگروه محترم
ممنون از توجه به سیاه مشق بنده ونیازمند نقد ونظر
م-ف

دانش جوی همیشگی دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1390 ساعت 00:43

استاد بزرگوار و فرزانه
از مصاحبه شما لذت بردم و جای گفتن دارد که حسرت ورودتان به مباحث معرفتی روشنفکری دینی بر دلم در پایان این اثر بقی ماند.مشتاق بیشتر دانستم..اما سوالی که برایم پیش آمده این است که وجه ممیز دهه بیست چه بود که دسته بندی شما به قبل و بعد از آن برمیگردد که البته برخود واجب می دانم با گسترش مطالعاتم پاسخش را خودم دریابم اما آیا بین تقسیم بندی کوشش ها برای تفسیر از اسلام در قبل و بعد از دهه ی 20 ، و سه نوع دسته بندی مواجهه عمده ارتباطی مستقیم برقرار است؟به عنوان مثال تفسر احیاگر و ضد استعمار را جزو دسته نخست سنت گرا برمیشمرید..تفسیر تجددخواهانه را در قالب دسته گسست از سنت و تفسیر اصلاح طلب نایینی را در دسته تجددخواهان دینی قرار می دهید و الی آخر در دهه بعد از 20 هم به همین ترتیب؟
آیا می توان همه روشنفکران را در همین 3 دسته گنجاند؟و این دسته بندی جامعی برای تحلیل روشنفکران ایرانی همواره خواهد بود؟
قدردان و سپاسگزار خواهم بود
شاگرد کوچک شما
پ-ا

دوست محقق عزیز
سلام وممنون از توجه ونقد وبررسی
دهه 20 به دلیل فضای آزاد پس از جنگ جهانی وانتقال قدرت از اقتدارگرایی پهلوی اول ، تحرکی در گفتمانهای روشنفکری به وجود آمد ونقطه عطف مهمی شد
ضمنا دسته بندی سه گانه فقط درخصوص جماعت روشنفکری دینی است که عمدتا از دهه 20 رشد یافتند
با بهترین ها
م-ف
19 دیماه90

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد