مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

چگونه می شود که هم دانشگاه داشت وهم نداشت!

متن اصلی  مصاحبۀ نشریۀ کتاب هفته با مقصود فراستخواه

درباب کتاب «دانشگاه وآموزش عالی؛ منظرهای جهانی و مسأله های ایرانی»

از انتشارات نشر نی، تهران، 1389

      دانشگاه از آن نهاد هایی است که جامعۀ ما بدون راهبری آن نمی تواند گذار کنونی صعب و دشوار خویش را طی بکند. دانشگاه میدان چالش های سنت وتجدد در جامعۀ ماست وبه تغییرات  آن در جهت نوشدن ورهایی کمک می کند ، رسالت نقد وروشنگری اجتماعی را بر دوش می کشد …. تمرکز گرایی در آموزش عالی وغلبۀ ایدئولوژی بر آن و سیطرۀ سیاست بر علم و دانشگاه  ، سبب شده که نظام علمی ما دچار کژدیسگی  بشود، دانشگاهی که مدیریت آن سیاسی و ایدئولوژیک است، دانشگاهی ناکارکرد وبدکارکرد می شود. یا با علم مدرن به عنوان علم غربی والحادی و استکباری و مانند آن  مخالفت شده است ویا از آن به عنوان ابزاری در جهت اهداف از پیش تعیین شده و  تبلیغات وپروپاگاندای دولتی استفاده شده است ، اینها نظام علمی ما را «دفورمه» کرده است…. دانشگاه داشتن، پروژه ای یا همه یا هیچ است، نمی شود رفع ورجوع امور جامعه با علم را  نپذیرفت و دانشگاه داشت،  یا از دانشگاه سخن گفت وتفکر انتقادی را برنتافت… در پشت دانشگاه انتظاراتی اومانیستی بر اساس تفکر مدرن وجود دارد که از جملۀ آن پرورش شهروند  جدید فعال است. از دانشگاه انتظار می رود که با همان انتظارات اومانیستی مدرن، انسانی مدرن مبتنی بر تفکر مدرن و رفتارهای مدرن تربیت کند.  دانشگاهیان به عنوان گروه مرجع جدید در مقابل گروه های مرجع قدیم، مسئولیت نقد وتغییرات  اجتماعی و فرهنگی دارند… وظیفه دانشگاهها صرفاً تربیت نیروهای متخصص در حیطه تخصصی و تکنیکی خودشان نیست، بلکه دانشگاه ها فرهنگ جستجوی حقیقت، دفاع از حقیقت، یادگیری صلاحیت های زیستن،  کیفیت زندگی، زندگی با دیگران، تساهل، صلح دوستی، زندگی با مخالفان و احساس مسئولیت اجتماعی و رعایت حقوق دیگران را ترویج می دهند… دانشگاه بدون استقلال یعنی «نادانشگاه». استقلال دانشگاهی  از «الزامات ساختی و کارکردی» دانشگاه و اجتماع علمی نشأت می‎گیرد… روند های جاری بازاری شدن ، دانشگاه را در معرض از دست دادن نقش انتقادی قرار داده است و چه بسا آن را به خدمت ایدئولوژیهای سرمایه­داری درمی­آورد. دانشگاه ،یک سازمان اقتصادی نیست که  کارکرد آن به حداکثر سازی سود،فروکاسته شود، فلسفۀ وجودی دانشگاه و اجتماع علمی ،با اندیشیدن و اکتشاف و جستجوی حقیقت گره خورده است…. دانشگاهها بدون تنّوع منابع مالی و اعتباری و درصورتی که وابستگی شدید به بودجه ی دولتی داشته باشند، نمی توانند گوهر استقلال و آزادی علمی خود را صیانت بکنند. همچنین ساختارهای سیاسی غیرمتمرکز و دمکراتیک که درآنها گردش مسالمت آمیز قدرت نهادینه شده است و محیط حقوقی و زمینه های مساعدی که مشارکت ، نمایندگی و خودگردانی ، چرخه ی تصمیم گیری از پایین به بالا و افقی، و فعالیت داوطلبانه مدنی درآن امکانپذیرباشد، ازمهمترین پیش نیازهای استقلالِ دانشگاهی و آزادی علمی هستند… دانشگاه از جمله نهادهایی است که نمی توان آن را محلی و بومی کرد؛ بویژه دولت و سازمانهای مذهبی وسیاسی باید از دخالت در کار وبار دانشگاه به این دستاویز که می خواهند آن را بومی بکنند پرهیز بکنند . دانشگاه ریشه در تفکری علمی دارد که تا حد زیادی  جهانشمول  و میراث مشترک ومشاع  بشری  است و روز به روز هم بین المللی تر وجهانی تر می شود. البته این به معنای  انکار  آن نیست که دانشگاه وعلم باید در خدمت جامعۀ   ملی و محلی  نیز باشد وبه مسائل خاص توسعه و دردها ونیازهای مردم پاسخ بدهد و با فرهنگ  بومی نسبتی درونزا پیدا بکند. اما این کار برعهدۀ خود دانشگاهیان و اجتماع علمی است… ایجاد ساختمان‌ها و برنامه‌های دانشگاهی و رشد کمّی آموزش‌عالی از طریق افزایش پردیس‌ها و مراکز و افزایش جمعیت دانشجویی، فرایندی گمراه کننده خواهد بود اگر از رهگذر آن؛ دانشگاه های ما  نتوانند کارویژه های نقد وروشنگری اجتماعی و تربیت شهروندانی توانا ومسؤول برخوردار از تفکر انتقادی و سایر شایستگیهای کانونی  در کنار تخصصهای علمی وفنی را  انجام بدهند  و پردیسهای دانشگاهی فضای امن و پر نشاطی برای ارتقای زندگی دانشجویی نباشد.  

در صورت تمایل به خواندن متن کامل لطفا از اینجا دانلود کنید

نظرات 10 + ارسال نظر
برهان چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:21 http://abdolaliborhan.blogfa.com

سلام استاد
مشغول نوشتن ملاحظاتی درباره الهیات سکوتم ولی فایل ورد این مقاله را لازم دارم.لطف می کنید برایم ایمیل کنید؟
با سپاس بیکران

دکتر برهان عزیز و ارجمند
با سلام واحترام وارادت
ذات حقیقت گواه است که برای خواندن نقدی از آن محقق بصیر به سایت حضرت عالی مراجعه کردم. چندی پیش درباب سیاه مشقی از بنده ضمن درج نظری تشویق آمیز به آن اشاره فرموده بودید که می خواهید چیزی درباب موضوع عرایضم قلمی فرمایید و چون دستینۀ «با اخلاص»شما را دیدم گفتم ای دل غافل، دکتر برهان آرام ولی عمیق ما گویا چیزی در نقد ما نوشته است.این بود که شتابان و افتان وخیزان رفتم آنجا. اما به جای نقد، همچنان زبان تشویق و کوچک نوازی گشوده بودید . دانشجویان عزیز ودردانۀ شما فکر می کنند اینهارا برای ترغیب هر چه بیشتر آنها نوشته اید.اما من همچنان نگرانم که گویا این دوست دیرین اندیشه وادب وتعهد، همچنان از تحمل نقد ما چندان مطمئن نیست و همچنان نوازشگری می کند.مثل من مثل آن درس آموز کم توان است که مربیان و دور وبری ها، مشقهایش را به به وچه چه می کنند. به هر روی: عاشقم بر قهر و بر لطفش به جِد بوالعجب من عاشق این هر دو ضد
اکنون خبر خوشی می شنوم که نقدی می نویسید بی صبرانه منتظر خواندن وآموختن و توجه به کاستی های خویش هستم وفایل مورد نظرتان را به ایمیل شما می فرستم
هیج یادم نمی رود آن سالهای دور که خانۀ دل شما میزبان متفکران غریب این دیار بود مرکز حلقۀ معرفت را تو نشانه می زدی و یاران را به گرد انجمن می آوردی و بزمی می آراستی که طعام هایش روحانی بود وشرابش معنوی. سلام ها از جنس پرسش بود وعلیک ها از نوع دانش . همه هر چه بود اخلاص بود و نیک نیازی بود و غم صدق بود و عهد حقیقت...
من ناتمام بمانم ،و برهان را با حافظ خویش تنها بگذارم
یاری اندر کـس نـمی‌بینیم یاران را چـه شد
دوسـتی کی آخر آمد دوستداران را چـه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاسـت
خون چـکید از شاخ گل باد بهاران را چـه شد
لـعـلی از کان مروت برنیامد سال‌هاسـت
تابـش خورشید و سعی باد و باران را چـه شد
شـهر یاران بود و خاک مـهربانان این دیار
مـهربانی کی سر آمد شـهریاران را چـه شد
گوی توفیق و کرامـت در میان افـکـنده‌اند
کـس بـه میدان در نمی‌آید سواران را چه شد
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاسـت
عـندلیبان را چـه پیش آمد هزاران را چـه شد
زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت
کـس ندارد ذوق مستی میگساران را چـه شد
حافـظ اسرار الـهی کـس نمی‌داند خـموش
از کـه می‌پرسی که دور روزگاران را چـه شد
ارادت واخلاص
م-فراستخواه
14 مهر 1389

عبدالصمد پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:22 http://abdossamad.blogfa.com

سلام استاد
از راه اندازی وبلاگتون خرسندیم و ارزوی توفیقات وافر داریم. با اجازه لینکتان نمودم ، تا بتوانم بیشتر فیض ببرم
در پناه حق باشید

سلام هم اندیش
با هم می آموزیم
...مگر نشستن در پنجرۀ شما ، از باب کمال همنشین باشد ویر من اثر کند و لمحه ای از احساس لطیف شاعرانۀ تان بر ذهن بیتاب من بتابد و آرام کند و...
جان تان آراسته تر باد
م-ف
15 مهر

یادگارزاده پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:31

با سلام
مطالب وبلاگ شما می تواند یکی از جاهای خالی نقد در آموزش عالی را پر کند
برای حضرتعالی آرزوی موفقیت دارم

سلام وعرض ادب وارادت
چقدر خوشحالم که پژوهشگری تیز وصاحب فکر و گرد تحقیق وخبرگی خورده گذرش به این رواق حقیر افتاده است. مشقی است: مگر از نگاه انتقادی شماها معنایی بجوید
ارادت فراوان
م-فراستخواه
۱۵ مهر

مهدی اصل زعیم پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 23:34 http://www.pendareroshan.blogfa.com

استاد ارجمند جناب دکتر فراستخواه
با سلام و آرزوی شادکامی
وبلاگ جنابعالی ماوایی است که در این وانفسای اندیشه و تیره روزی تفکر ، هم از جنابعالی و هم از نقد ونظر دوستان ارجمند به اندازه بضاعت خویش دانش آموزی نمایم ، هرچند کتاب «دانشگاه وآموزش عالی؛ منظرهای جهانی و مسأله های ایرانی» را با عرض تاسف نخوانده ام اما آنچه از مصاحبه عایدم شد، ارزشمند بود اما نکته ای که اشاره به آن شاید برای تمام دانشگاهیان ارجمند بی فایده نباشد و جنابعالی نیز به آن پرداخته اید ، توجه دانشگاهیان به حقیقت بعنوان وظیفه حرفه ای و اجتماعی خویش و عنایت داشتن به اخلاق حرفه ای و از سویی اهتمام اهالی محترم دانشگاه به دانشجویی و دانش پژوهی و نقد مستمر و روشمند داشته ها و آموخته ها، تا تفکر خلاق انسانی اسیر هیچ بتی در قالب شخص، سیاست ، بازار و اقتصاد و در شکل بسیار آبرومند آن حتی، بت علم ایستا نگردد چرا که علم نیز ساختمانی است رفیع و سترگ که اگر تا کنون مرمت نمی شد ، بازسازی نمی گشت و آجر روی آجر نمی آمد امروز در مقابل ما قد نیافراشته بود .
با ارادت
مهدی زعیم

دوست اهل تحقیق ومعنا جناب زعیم
سلام وارادت
تلاقی گاه کوچکی برای افکار است واز نگاه شما ها چیزی می جوید
فصول 4 و 5 و 6 و 7 کتاب در ارتباط با ملاحظات حضرت عالی است
م-ف

سودابه طبری جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:42

به نظرم زمان درستی را انتخاب کرده اید تا راجع به دانشگاه و اهمیتش صحبت کنید.

سلام وارادت به دوست منتقد
صحبتهای بنده با نقدهای شما تکمیل وتعمیق وتنقیح و حک واصلاح می شود
فراستخواه

مصطفی جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:11

سلام
استاد عزیز به نظر حضرت عالی این هشت صد سال فاصله ای که با دانشگاه های دیگر داریم راچگونه باید برویم تا شهروند مدرن فعال تربیت شود ایا میان بری وجود دارد

هم اندیش عزیز ، دوست بزرگوار، آقا مصطفای گرامی
بدجوری از دنیا عقب افتاده ایم، این تاوان افکار واوهام مشوش ماست . دچار پس افتادگی عجیبی شده ایم. مراد این نیست که شرایط دنیا هم خیلی خوش است. نه اتفاقا حضرت عالی با درایتی که دارید بهتر از بنده می دانید در پیشرفته ترین کشورهای آزاد هم معضلات بسیاری هست. ولی زیبنده ودرخور ملت ایران نیست تا این حد پس بیفتد.
اما به رغم همه نشانه های نگران کننده ، همچنان باید امید اجتماعی به تغییر و بهبود اوضاع داشت. علم و دانشگاه ما اگر به حال خود گذاشته شود این ظرفیت را دارد که بدود و با دنیا همراهی بکند. مسیر تاریخ خطی نیست وقرار نیست که چند صدسال را عینا ما نیز در همان زمان و از همان مسیر غربی بپیماییم. از آنها باید آگاهانه و نقادانه یاد بگیریم ولی می توانیم خلاقانه ومبتکرانه راه خود را برویم.
علم ورزی و کار دانشگاهی ، خصوصیت جهانشمول زیادی دارد ، تجربۀ مشاع و مشترک بشری است و در نتیجه اگر استقلال دانشگاه ها وآزادی علمی واقعا به رسمیت شناخته بشود(آزاد سازی علم ودانشگاه) ، دانشگاه ها و دانشگاهیان ما می توانند جهش های بزرگی را تجربه بکنند ، بویژه می توانند با استفاده از جهانی شدن و بین المللی شدن و فناوری اطلاعات و ارتباطات، در تکاپوهای دانش بشری شرکت فعال تری بکنند و سهیم بشوند .
سلطۀ ایدئولوژی ، علم ودانشگاه را ناکارکرد می کند . سیطرۀ سیاست خارجی متشنج بر همه چیز ، سبب شده است که تعاملات علمی بین المللی دانشگاه ها و دانشگاهیان ما نیز دشوار ومحدود و یا مختل و بعضا مسدود بشود ، مغزهای ایرانی در بسیاری کشورها می درخشند ، پس چرا در خود کشور به بهره وری این سرمایه های انسانی فکر نکنیم. اگر نهاد دولت و سیاستها و عملکرد او اصلاح بشود می تواند از چرخش مغزها حمایت بکند . ما نخبگان ایرانی اندکی در دنیا نداریم ، رفت وآمد آزاد نخبگان فکری وعلمی ما می تواند اسباب و زمینه های مراودات علمی بین المللی را افزایش بدهند و از این طریق ظرفیتهای در حال کمون دانشگاه های ما ظاهر و فعال می شود.
ما چند میلیون کنشگر دانش به صورت دانشجو ودانش آموخته و دانشگاهی و متفکران ومتخصصان بیرون دانشگاه را داریم که اگر اسباب سرخوردگی این ثروت انسانی رفع بشود و این ها به اندیشیدن وپژوهش و انتقاد و اکتشاف ونوآوری ومشارکت تشویق بشوند ، روانۀ عظیمی از دانایی سودمند و افق گشا راه می افتد واین می تواند هم دانشگاه های ما را به پیش ببرد و هم از این طریق آنها بتوانند در پاسخگویی به مسائل توسعۀ کشور چالاک تر و مؤثر تر بشوند ،دانش مورد نیاز برای حل مسائل این سرزمین را تولید بکنند ،نیروی انسانی متخصص تربیت کنند ، نقد و روشنگری اجتماعی بکنند ، در پرورش شهروند جدید مسؤول وتوانا سهیم بشوند و به ارتقای کیفیت زندگی کمک بکنند . از این طریق می توان امید اجتماعی داشت که دانشگاه های ما ره چند صد ساله وچند ده ساله دیگران را در زمان کوتاه تری بپیمایند و در تراز های جهانی فعال و ظاهر شوند.
حضرت عالی بهتر از بنده واقف اید که زمان دو نوع است . یک زمان ، زمان تقویمی است و آن قرار دادی است. اما زمان دیگر ، زمان واقعی است که همان مقدار حرکت اشیا وامور است. این زمان واقعی مهمتر از زمان تقویمی اعتباری است. اگر حرکت اشیا و امور ، عمیقتر و چابکتر بشود زمان تقویمی کوتاه تر می شود. جوجه ها در چند روز از تخم مرغ در می آیند؟ 19 روز یا کمتر؟ بسته به شرایط تحولات درونی بیوشیمیایی و زیست شناختی دارد ، وقتی مرغی آنها را زیر پر وبال خود دارد ، زمان تقویمی نسبتا طولانی برای تولد جوجه ها لازم است ولی چون پای تجهیزات و فناوریها به میان می آید زمان تقویمی کوتاه تر می شود. اگر شرایط برای پویش های درونی دانشگاه ها و دانشگاهیان هموار شود ، زمان واقعی توسعۀ علمی ودانشگاهی ما چابک تر می شود.
پس جرم راه رفتن نیست ، ره هموار نیست. البته به سخن این خانم شاعر عزیز ایرانی باید بیفزایم ، رهروان دانشگاهی از آن رهروان عادی نیستند که باید اول زاه هموار شود وبعد راه بروند ، از آنها برمی آید که در هموار ساختن راه نیز سهیم شوند.
اینجا یک بحث فلسفی قدیمی پیش می آید وآن عبارت است از: «اتحاد راهرونده و راه رفتن و راه » فتأمل!
نیازمند ملاحظات و بصیرتهای آن دوست بزرگوار هستم
م-فراستخواه
16 مهر 1389

پیام شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:03 http://LAKE-OF-ENIGMA.BLOGFA.COM

در این وانفسایی که دوباره ما را به ورطه سیاه افراط و تفریط کشانده دانشگاهها نیز جایگاهی خواهند یافت مانند کارخانه عصر جدید چاپلین . باهمان مکانیزم تعریف شده که محصولاتی یکنواخت و دلخواه تولید میکند.

جناب دکتر چندی پیش به بعضی از دوستان میگفتم بعضی از محصولات سینمایی روز دنیا را که مشاهده می کنم میبینم درخشش آن نه بخاطر تلنولوژی آن نیست بلکه بدلیل سوژه و ماهیت نواندیشی است که متاسفانه ماها در عمده مباحث علوم انسانی و هنر بدلیل دیوارکشیهایی که برایمان کرده اند محدود مانده ایم و عملا از اندیشه ورای آن مساحت تعریف شده ناتوانیم. ناتوان .

دانشگاه علی القائده باید تولیت این صحنه مقدس را ایفا نماید و فکرهای تازه را باغبانی کند ..... حیف .

منتقد عزیز به نکات مهمی اشاره فرموده اند
دانشگاه نهاد تولید معناست، واین مستلزم پیش بایستهایی است که از جملۀ آنها به موضوع علوم انسانی واجتماعی اشاره کرده اند. بنده نیز طی بحثی با عنوان علوم انسانی در عسرت ، به قدر توان محدود دانش آموزی خویش بدان پرداخته ام.
با سپاس از اظهار نظر
م-ف

از زبان جانان یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 06:56

منتقد صمیمی و درد کشیده جناب عطای عزیز ، این دفعه حسابی سفرۀ دل دلین خود را گشوده بود
عطا.م

http://www.tarahaei.blogfa.com

IP: 212.120.222.8
شنبه 17 مهر 1389 ساعت 22:3

اینجانب برای رعایت محدودیت های وبلاگ فقط به گوشه ای از آن اشاره می کنم. نوشته بود«هرچند نتوانستم نوشته تان را به خاطر مشکل سیستم دانلود کنم و کتابتان را هم به خاطر موانع مادی بخرم، اما از گفته تان به جناب مصطفی و چکیده ای که در صفحه موجود است به قدر وسع.....» افزوده بود« برای به اشتراک گذاشتن دغدغه هایم چند سوال داشتم...» آنگاه به مشسکلات اقتصادی و سیاستهای دولت وانواع پیامدهای جاری وآتی ونارضایتی های فزاینده اشاره فرموده بود ونگرانی های صمیمانۀ خود را بیان داشته بود و در پایان ضمن طرح موضوع نسبت دانشگاه وقدرت، این پرسش مهم را درافکنده بود که« در این وضعیت دانشجو، استاد و دانشگاه چه کاری می توانند انجام دهند؟...»
دارم درباب مسائل این دوست اهل فکر می اندیشم
م-ف
18 مهر

ثمری یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:35

جناب آقای دکتر فراستخواه
با سلام .
نظام آموزش عالی در ایران نیازمند تحولی شگرف در باورها و اندیشه های مدیران دانشگاهی و برنامه ریزان است که می تواند برنامه ریزی و مدیریت دانشگاه را متحول نماید .براین اساس وبلاگ های این حوزه و از جمله وبلاگ شما رسالت سنگینی را به عهده دارد تا با تعاملات ما بین متخصصین این حوزه ُاین تفکر ایجاد شود .آرزوی توفیق برای شما را دارم .
آقای دکتر درمورد استقلال دانشگاهی اگه برای شما مقدور است فایل آن را برای بهره برداری به ایمیل اینجانب ارسال فرمایید.
با تشکر
ثمری

جناب ثمری عزیز
با سلام وعرض ارادت
مگر به همت شما و دیدگاه ها و نقدهای تان
ممنون از حضرت عالی
م-ف

عطا.م دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 00:23 http://www.tarahaei.blogfa.com

در شب کوچک من افسوس
باد با برگ درختان میعادی دارد
در شب کوچک من دلهره ویرانیست
گوش کن
وزش ظلمت را میشنوی؟

تهفه ای آماده کرده ام که منتظر نقد شماست

با اشتیاق مطالب شما را پیگیری می کنم و در حد توان محدود خویش بهره فکری وعلمی می برم.
ممنون از اطلاع رسانی وروشنگری
م-ف

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد