مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مکان دین کجاست؟ ( تحریر کامل سخنرانی در گروه جامعه شناسی دین)

( تحریر کامل سخنرانی در گروه جامعه شناسی دین،  انجمن جامعه شناسی)

در سپهر مفهومی امروزی  دیگر نه مکان مطلق داریم و نه زمان مطلق. مکان مقوله‌ای ذهنی و از صوَر حساسیت بشر است. مکان، جزو دالان‌ها و مقولات ( و کاتاگوریهای )ذهن بشر است. از این‌رو اولاد آدم  برای درک یک موضوع، لاجرم آن را در مکان تصویر و تصور می‌کنند.... برای اشاره به خدایی  متعال نیز که خود می گوییم «لامکان» است، دست  به آسمان می بریم واو را در آن بالا ها می جوییم یا امری محیط بر هستی  می انگاریم و غیر آن ؛ که همۀ این خدا انگاری های ما به نوعی  آغشته به تصورات و نمادهایی از مکان اند! .... ولی این مکان به معنای هستی‌شناختی، قبلاً در ذهن ما حکّ نشده است بلکه خود او نیز از تجربه‌های ما برآمده است وروییده است و متأثر از تجربه‌های ما بوده است. تجربه‌های ما  در جهانی  روی می دهد و به گونه ای است که ما امور را در مکان  می بینیم...  پا به پای تحول تجربه های ما ،  «مکان - اندیشی» ما نیز تحول پیدا می کند.  کم وکیف  تجربه‌های بشر  در  شکل گیری مقوله‌های ذهنی او ، از جمله مقولۀ مکان،  مدخلیت دارند. مکان برساخته ای اجتماعی است و  پا به پای تجربیات و پویش های بشری ، این برساخته نیز متبدل می شود...

از جمله مکان دین هم تحول می یابد، نه اینکه ما از بیرون بخواهیم برای دین ؛ این یا آن مکان را تعیین بکنیم بلکه درک ما از مکان دین به دلیل تغییر شرایط معرفتی و زیستی بشر و تحول تجربه هایمان دگرگون می شود.... می توان از مکان‌های مدرن، پیشامدرن و پسامدرن دین سخن گفت که با هم متفاوت اند . در دنیای امروز،  مکان قدیمی دین در حال فرسایش است و مکان سیال جدید آن در حال ظهور. افق دینداری واقعا دگرگون می شود .

 مسألۀ  بخشی از گروه های اجتماعی یا جریان های فکری در ایران کنونی فقط ناهمزمانی نیست، ناهم مکانی  هم هست... در درون یک جامعۀ واحد  (وبویژه در جوامع در حال گذار) گروه های مختلفی با زمان ها ومکان های مختلف معرفتی وجود دارند... این  تفاوت زمان ها ومکان ها،  اگر پولاریزه و قطبی بشود،  وضع بحث‌انگیزی  پدید می آورد وممکن است  به  گسست‌های اجتماعی و فرهنگی بینجامد ... گسل های جامعه شناختی وفرهنگی خطرناک تر از گسل های زمین شناختی هستند...

مشکل در اینجاست که  گروه هایی به  لحاظ معرفتی و وجودی در عالم مدرن به سر می برند و  به امر دینی  نیز  با مقولات مکانی تازه ای  فکر می کنند ، اما  مجبورند  چنان رفتار  ویا وانمود بکنند که در عالم پیشامدرن  هستند  و امر دینی  را همچنان در مکان قدیمی او  تصور  و تظاهر بکنند! اما آنها نه می توانند و نه می خواهند چنین بکنند و گسلها از اینجا آغاز می شود....

 تجدد  نه به معنای افول دین است و نه به معنای بی‌اعتباری  دین و نه حتی به معنی خصوصی شدن آن. چیزی که با تجدد روی می دهد تحول در مکان دین است. به عبارت دیگر تلقی مردم از مکان معرفتی دین و نیز  مکان ساختی وکارکردی دین دگرگون می شود...  پنج  «جا به جایی مکانی» ؛ در دین – اندیشی عبارت اند از: تحول  از مکان مافوق به همخانه وهمسایه، از مکان متقارن مرکزی به مکانهای نامتقارن متکثر،  از مکان ادغام به مکان تفکیک، از مکان عمودی به افقی و  از مکان نویسنده به خواننده....

حال اگر چنانکه گفتیم گروه هایی از جامعه معروض این دگرگونی ها بشوند ولی گفتارها وسیاستها ونهادهای رسمی از آن امتناع بورزند و حتی برای این تحولات در طرز نگاه به دین ومکان آن ، وبرای این نوع دین-اندیشی ،  تنبیه نیز مقرر بکنند،  شاهد« ناهم مکانی های» تعارض آمیزی  می شویم  که حاصل آن شکاف و گسلش اجتماعی است.  یعنی میان انرژی‌های دورنی قشرهای جدید جامعه با  طبقات رویی مستقر، شکستگی‌هایی ایجاد می شود و به لرزه های زیانبار اجتماعی می انجامد.

 تمکّن امروزی دین به این نیست که مکان های دیگر را برای خود بخواهد بلکه او از مکان طبیعی خودش هست که مکانت حقیقی پیدا می کند و  می تواند در هستی بشر به طور رضایتبخشی سهیم بشود. مکان طبیعی، لزوما  معنای ذات باورانه ای ندارد بلکه به طور پسینی و حسب شرایط معرفتی وزیست ومناسبات واقعی بشر ، تعیین می شود.........از منظر مکان –اندیشی نوین گروه های جدید اجتماعی ، مکان دین  حسب شرایط و تجربه های متحول بشری حقیقتا دگرگون می شود. وضع مکانی  و افق دین اندیشی تغییر می کند، تمکّن ومکانت  دین به مکان طبیعی او بر حسب ساختهای مفهومی و کارکردی جوامع و گروه های اجتماعی است. اقتضای این ساختها آن است که  اکنون بیش از هر زمان دیگر دین  از درون  ذهن ودل و جان مردم   سراغ  گرفته بشود. ذهن نیز فقط به  دین  اختصاص ندارد ، ساکنان واقعی دیگری هم دارد. علم وهنر وعقلانیت و اندیشۀ فلسفی هم،  هرکدام مکانی مکین از آگاهی واحساس در ذهن مدرن برای خود دارند.

 اتفاقا از این مکان واقع بینانۀ تمایز یافته  است که دین می تواند به هستی وحیات ، معنایی غایی بدهد  ، بشر را نسبت به نجات و رستگاری نهایی  امیدوار بسازد ،  به نوبۀ خود در پشتیبانی زیست بشر سهیم بشود ، در رفتار ها نفوذ بکند ، در زندگی انسان دیندار  و در رفتارهای اجتماعی واقتصادی او  تأثیر بگذارد ، مثلا او را به عدالت و انصاف و رعایت حقوق دیگران و به درستکاری و  مانند آن  برانگیزد. همچنین مکان مناسب دین در عرصۀ  مدنی  ودر همسایگی نجیبانۀ  سایر مکان ها ونهادها ست و نه در سرای قدرت وبر بالای سر. در قلب‌ها و در اجتماع و فرهنگ عمومی است و نه در مقررات رسمی.

در صورت تمایل به خواندن متن مکتوب سخنرانی لطفا از اینجا دانلود کنید

نظرات 11 + ارسال نظر
مصطفی پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 21:13

سلام معلم عزیزم
الان که این متن را می خواندم بی اختیار بیاد مکانی در ان چاه افتادم که ان وزیر خردمند را محبوس کردند وبرای بیرون اوردنش از ان مکان متوسل به چه شخصی شدند.دیگر نمیدانم شما را از ته این چاه کی وبا چه ترفندی از دست ما نجات خواهند داد ایا مکان دیگری هم هست .

آقا مصطفی
دوست نجواهای صمیمی به یاد ماندنی من
......
این شعر سهراب زبان حال من نیست اما شاید صدای احوال تو هست:
.....
نردبان از سر دیوار بلند، صبح را روی زمین می آرد.
پشت لبخندی پنهان هرچیز،
روزنی دارد دیوار زمان، که ازآن، چهره ی من پیداست.
چیزهایی هست که نمی دانم.
می دانم، سبزه ای را بکنم خواهد مرد.
می روم بالا تا اوج. من پر از بال و پرم.
راه می بینم در ظلمت، من پر از فانوسم.
من پر از نورم و شن و پر از دار و درخت.
پرم از راه. از پل، از رود، از موج.
پرم از سایه ی برگی در آب،
چه درونم تنهاست.
.....
م-ف
۲۲ مهر

حسن جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 17:39

استاد ارجمندم مطالب عالی است .
من فکر می کنم مهمترین مسئله ای که موجب دین گریزی مردم شده و می شود اعمالی است که بنام دین انجام می شود که بعضا" دینی و اسلامی نیست و یاافرادی که در سخن خیلی دم از دین می زنند و در عمل خبری نیست .
حسن

با سلام وممنون از توجه
وتوضیحات مفیدتان
م-ف

مهدی اصل زعیم جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 23:34 http://www.pendareroshan.blogfa.com

استاد گرانمایه جناب دکتر فراستخواه
با سلام واحترام
خواندن متن سخنرانی جنابعالی، با عنوان مکان دین کجاست ؟ موجب ابتهاج و انبساط خاطر شد . چرا که در این شب تیره که ز منجنیق فلک سنگ فتنه می بارد گفتگو ، آرام بخش است و امید افزا ،که به آنها سخت محتاجیم تا از خستگی ها و نا مرادی ها دل آزرده و خموده نشویم و راه دانش آموزی را صبورانه بپیماییم.
جناب دکتر ، انسان موجودی تاریخمند است ، فهم انسان از خودش را ، از پیرامون خود و از خدای خویش را نمی توان در انتزاع و بدون نگاه به تجربیات بشری و فراز و فرودهای تاریخ اندیشه و زیست انسان تحلیل کرد ، خدای هرکس ارتباط وثیقی با نظام معرفت شناختی و هستی شناختی او دارد و از این رو ست که خدای فقیهان و عارفان و فیلسوفان با یکدیگر متفاوتند و خدای واحد بر موسی تجلی ای دیگر دارد و بر شبان تجلی دیگری.
و قطعا دین هم بر همین مدار می گردد ولی آنچه قابل تامل است رویارویی انسان با حقیقت است ، مطلق انگاری آنچه خود بدان دست یافته بنام حقیقت و یا اینکه حقیقت را به مثابه ی ملکی مشاع ببیند که همگان در آن به اندازه خویش سهم داشته و دارند. در صورت داشتن رویکرد دوم است که می توان از مکان دین در کنار سایر منابع معرفتی سخن به میان آورد چرا که در غیر این صورت دینداران ،حقیقت را ملک طلق خویش می دانند و فیلسوفان ،حقیقت را پرنده ای در قفس فهم خویش می پندارند و عارفان از هر دوی این طایفه گذر کرده و خود را عین حقیقت می شناسند و ...
استاد ارجمند به گسلش اجتماعی در ناهمزمانی و نا هم مکانی ها اشاره داشته اید هرچند در جامعه ما اشاره ای به غایت بجا ست اما اگر در فهم خویش از مولفه های نظام معرفتی خود ، دچار مطلق انگاری نشویم گامی موثر برداشته ایم در جهت احترام به فهم دیگری و تا حدود زیادی از ایجاد چنین گسل های هراس انگیزی که می تواند گسیختگی هایی در نظام اجتماعی ایجاد نماید ممانعت کرده ایم که نمونه اعلای آن را می توانیم در آموزه های مهاتما گاندی مشاهده کنیم.
اما در انتها علاقمندم سخنی داشته باشم با عزیزان دانشگاهی این ملک و ملت ، دوستان ارجمندی که شاید در این فضای اندیشگی ، مهجور اند و در معرض طوفان هایی هستند که قصد کندن درخت اندیشه را در این سرزمین دارند یکی بنام تحجر ، دیگری بنام تجدد ، آن دیگری بنام سیاست و آن یکی بنام ...
در آزاد راهی که هم مرسدس بنز هست و هم ژیان ، آنکه باید حوصله کند و با تامل بیشتر براند سرنشین بنز است ، در کوهپیمایی خانوادگی و یا یک پیادروی خیلی معمولی خانوادگی ، من و شمای پدر و مادر باید از سرعت خود بکاهیم تا همراهمان ، فرزند دلبندمان را جا نگذاریم چرا که قرار است باهم برسیم و در جامعه هم همین گونه است آنکه بیشتر می داند باید صبورتر باشد برای اینکه به خطرات گسست ها نیز واقف است ، علیرغم تلاشی که باید در راه سرعت بخشیدن به تحولات سایر اقشار نماید نباید ابتدا به ورطه ی مطلق انگاری سوق پیدا کند و دوم اینکه مراقبت نماید عنان صبر و تحمل از کف ندهد چرا که کوه ، تکلیف کوه را دارد و کاه، تکلیف کاه را ، حال دانشگاهیان ما ، اندیشه ورزان ما کوه اند یا کاه ، به فراخور همان وزن ، نقش شان در جامعه ایرانی معلوم خواهد شد . این حقیر امید آن دارد که در سایه گفتگوهای سازنده ، طراحی و پی ریزی گفتمان هایی که ازدایره ی خواص خارج شده و به حوزه عمومی جامعه ایرانی قدم گذارد و نقد مستمر نخبگان فکری این سرزمین ، مولفه های نظام معرفت شناختی ایرانیان ، از جمله دین به مکان و مکانت واقعی خویش تکیه زند چرا که با جنابعالی کاملا هم رای ام که در چنین مکان و مکانتی است که هر یک از این مولفه ها می توانند نقش واقعی خویش را ایفا نمایند و انسان را به تعالی برسانند.
با پوزش از تصدیع
مهدی زعیم

هم اندیش عزیز جناب زعیم
ممنون از توجه متاملانه وژرف
وتوضیحات سودمند
م-ف
۲۴ مهر

صابر شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:30

سلام و درود به جناب آقای دکتر فراستخواه گرامی

مطالب وبلاگ برایم جالب و مفید هستند و حتما آن ها را دنبال خواهم کرد.

با آرزوی سلامتی و بهروزی بیش از پیش

آقا صابر
با سلام وچشم به راه نقدها
با بهترین آرزو برای شما
م-ف
24 مهر

علی شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 18:20 http://fetragh.blogfa.com/

استاد سلام.
همچنان مشتاقانه می خوانیمتان

هم اندیش عزیز علی آقای ارجمند
با خواندن شما ونقد شما در پی حقیقتی می دویم وه چه آرامش دهنده است اگر نشانه های کوچکی به دست شما یسپاریم و ردپایی ناچیز در مسیر پویشهایتان باشیم و از خواندن شما اوراق بشویم
خوانشتان مدام باد
م-ف
۲۴ مهر

[ بدون نام ] شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 21:50

هو السلام
قوتت از قوت حق می زهد - نه از عروقی کز حرارت می جهد
این چراغ شمس کو روشن بود - نه از فتیل و پنبه و روغن بود
سقف گردون کو چنین دایم بود - نه از طناب و استنی قایم بود
قوت جبریل از مطبخ نبود - بود از دیدار خلاق وجود
همچنان این قوت ابدال حق - هم زحق دان نه از طعام واز طبق
جسمشان را هم زنور اسرشته اند - تا ز روح و از ملک بگذشته اند
استاد بزرگوار علم و اخلاق! با سلام، ازسفره با برکتی که گسترده اید و فضای مغتنمی که با رواداری و دیگر پذیری حقیقتا بی نظیر و منحصر به فردتان برای تضارب آرا و تعاطی افکار فراهم فرموده اید سپاسگزار و توفیق دم افزون تان را در بالنده تر ساختن افکار و اذهان ،و رهنمون شدن شاگردان به سمت و سوی حقیقت طلبی، از جان هستی خواهانم. سیامک

دوست دیرین معنوی جناب سیامک
برسر سفره دوستی نشسته ام ودستمال تکه نانی خشکیده گشوده ام
سفره معرفت خلایق بسیار گسترده بوده است و از هرمس وادریس وکنفوسیوس و فهلویون وفیثاغوریان تا به امروز در جهان سوم معرفت گشوده است
وهمه به طعام مشاع آن زنده ایم تا بزرگ بداریم حقیقت را و صدق را وراستی را و همی در پی ردپاها رویم...
تا لب بحر این نشان پای هاست
پس نشان پا درون بحر لاست
باز منزل های خشکی زاحتیاط
هست ده ها وطن ها ورباط
نیست پیدا اندران ره پا وگام
نی نشان است آن منازل را نه گام....
چشم به نقد ونظر شما دوخته ام
م-فراستخواه
۲۵ مهر

سحر فکردار یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 20:30 http://cold-hell.blogfa.com

سلام آقای فراستخواه
من خبرنگار هستم...
خبرگزاری ایسنا..
بنده قراره گزارشی اجتماعی کار کنم و برای تکمیل و تائید این گزارش دوست داشتم با اساتید برجسته ای صحبت داشته باشم تا نتیجه ای خوبی از این گزارش حاصل بشه...
اگه مایل به پاسخگویی باشید به من اطلاع بدین تا سوالاتم رو در اینجا مطرح کنم و شما لطف کنید و جوابی هر چند مختصر برایم بفرستید..
پیشاپیش از صراحت و درخواست خودم معذرت میخوام از شما..
منتظر جواب شما هستم..
ممنون!

با سلام وآرزوی موفقیت برای جناب فکردار
نشانی ایمیل بنده در صفحه اول وبلاگ درج شده است:
maghsoodf@gmail.com

ساغر دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 14:59 http://www.ensaniha.blogsky.com

سلام و عرض ادب
میشه لطف کنید مقاله ای که خلاصه اش را در همایش علوم اجتماعی در ایران، دستاوردها و چالش ها که در اردیبهشت امسال برگزار شد(همزمان با مجمع عمومی انجمن جامعه شناسی) ارائه دادید را هم رو ی وبلاگتان بگذارید؟
در صورت امکان البته...
ما که در تلاشهای اندکمان به جایی نرسیدیم!
با سپاس پیشاپیش

با سلام و احترام
همین پویش های علمی شما هاست که طرح امید اجتماعی را در می افکند
به روی چشم در اولین فرصت . چون مقالات همایش را منتشر می کنند طبق هنجارهای متعارف علمی که حضرت عالی بهتر از بنده بدان واقف اید انتشار مقاله بنده نیز انتظار دارند پس از آنها منتشر بشود با وجود این با آنها در این خصوص مذاکره می کنم. در هرصورت سیاه مشقی است متعلق به جامعه علمی که شما هم از اعضای آن هستید و نیازمند نقد ونظر شما هستم
بهترین آرزو
م-ف
۲۶ مهر

خلیل جمعه 30 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 00:35 http://tarikhigam.blogsky.com

سلام. این متن زیبا، جواب یکی از استادان دانشگاه تهران را به مصاحبه کننده ی تلویزیون در سالها پیش بیادم آورد.
مضمون پرسش این بود که :

وضع فرهنگی جامعه ایران را چگونه می بینید؟

و ایشان بلا فاصله جواب داد: از قم تا واشنگتن!!!!



سودابه طبری جمعه 30 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:56

سلام

ممنونم بابت مطلبتان

ببخشید که دیر آمدم.

بیژن جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:21

هرچه هست ازقامت ناسازوبی اندام ماست!دین اگرباحکومت نباشدواستفاده ابزاری ازان نشودمایه تعالی انسان است.یاهو

با سلام وعرض ادب
ممنون از توجه واظهار نظر
با بهترین آرزو برای تعالی هرچه بیشترتان
م-ف
۱۰ دیماه ۱۳۸۹

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد