مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

نُمایی از دین ورزیدن جوانان طبقه متوسط جدید شهری

خلاصه ای از  یک مطالعه موردی دربارۀ مراسم دهۀ محرم در تهران

چکیده

هدف از مطالعه ،  دستیابی به فهم بیشتر دربارۀ نوع دین ورزی جوانان طبقۀ متوسط شهری در ایران با مطالعه ای موردی در چند منطقه از تهران  است. از روش کیفی مشاهدۀ مشارکتی استفاده شده است.

 نتیجه مطالعه این بود که  الگوهای دین ورزی جوانان در حال تحول عمیق و گسترده است. حتی مراسم آیینی از روندهای دنیوی شدن ، عرفی  شدن  و پلورالیزه شدن به دور وبرکنار نیستند ، هرچند که همچنان عناصری از رمز ها ونمادها ومعانی دینی را باخود حمل می کنند. این نتیجه با بخش در خور توجهی از یافته های تحقیقات قبلی  همداستان است.  گروه هایی از جوانان حتی مناسک دینی را نیز  فرصتی برای  پی جویی سیاستهای سبک زندگی خود می شمارند. دین ورزی در میان بخشی قابل توجه از دختران و پسران شهر،  آمیخته با نوعی مقاومت فرهنگی در برابر گفتمانها وهنجارهای رسمی ، وسرشار از نیاز به متفاوت بودن، تمایز خواهی، خودبیانگری و لذّت جویی است. آنها  میل به سرگرمی و انواع کسب مطلوبیت‏های آزادانه و  احساس نیاز به «خود ابرازی» در سبک زندگی  را با جست وجوی معانی دینی ومعنوی با هم  در می آمیزند و این نیازهای چند تکه ای خود را به طرزی اقتضایی  ومتنوع دنبال می کنند. نخبگان  فکری در میان گروههای اسلامی حتی نوگرا، کمتر توانسته‏اند با این تحّولات و روندها در روحیات جوانان ، آشنایی عمیق داشته باشند. وجوه پلورال زندگی روزمرّه و فرهنگ عمومی جوانان طبقه متوسط جدید شهری  حتی در امر دین ورزی  ، نه تنها برای گفتمانهای اصول گرایی و سنت گرایی بلکه برای تجدد خواهان مغفول مانده است. دین ورزی جوانان به ندرت در حالت ناب و نخبه گرایانه، و بیشتر با آمیزه ای از نیاز ها و امیال و بر ساخته های آنان ظاهر می شود .

این  است منطقۀ خاکستری از دین ورزی در متن واقعی جامعۀ امروزی ما که نه  به طور خالص سنتی و نه یکسره مدرن است ،نه به آن می توان  صفت مذهبی به معنای متعارف  یا ایدئولوژیک داد و نه یکسره سکولار و  عقلانی است. سیاستگذاران در دولت وحتی بسیاری از  نخبگان بیرون دولت و از جمله روشنفکران ، در فهم  تحولات نوپدید  ذهنیت وزندگی جوانان  واز جمله در فهم  نگرش و گرایش ورفتار دینی آنها چندان موفق نبودند وبه همین دلیل سیاست ها و گفتارهای آنان با واقعیتهای پیچیدۀ زندگی روزمره و فرهنگ عمومی بخشهای بزرگی از  گروه های اجتماعی تا حد زیادی ناآشناست. هم سیاستهای رسمی در این کشور ، وهم  گفتارهای برج عاجی هر دو با  تجربه ها و عملکردها وعرف وعادات روزمرۀ  گروه های جدید اجتماعی تا حد زیادی بیگانه مانده اند.

 

زمان وقلمرو و روش تحقیق

این مطالعه طی 4 روز (هفتم تا دهم) از دهه اوّل محرم (سال 1386) در سه قلمرو از شهر  تهران شامل«1. مرکزی (منطقه 9 و10)2. غربی (منطقه 5 و2) و 3.شمالی (منطقه 3) » انجام گرفت. این سه قلمرو به ترتیب طیفی سه درجه‏ای از محل زندگی لایه های پایین تا بالاتر طبقۀ متوسط جدید شهری اجتماعی را تشکیل می‏دهند.

نویسنده به طور همدلانه ودرعین حال تا حد امکان متأملانه،  در مراسم مختلف عزاداری شرکت کرد واز نزدیک به مشاهدۀ گفتارها، اعمال، مناسک، تعاملات، روابط، احساسات و مجموعۀ تظاهرات رفتار جمعی گروه های اجتماعی شرکت کننده در مراسم  وبررسی آن  پرداخت . از ابزار مصاحبۀ عمیق اکتشافی با تعدادی از شرکت کنندگان( 37 نفر جوان نمونه  با انتخاب هدفمند ) نیز استفاده کرد. فضای هیچ یک از مصاحبه ها به صورت  دو گانۀ « محقق / آزمودنی» نبودند . بلکه نویسنده به عنوان یکی از شرکت کنندگان به طور طبیعی با نمونه های انتخاب شدۀ جوان ( چه گردانندۀ مراسم و چه شرکت کنندگان فعال ونیمه فعال در آن ) گفتگو می کرد وبلافاصله پس از مراسم ، به عمل کدگذاری و تحلیل  وتأمل دست می زد. تمـاشاگران  تـفننی مراسم نه به عنوان  نمونه برای مصاحبه  انتخاب شدند ونه در تحلیل جزو مشارکت کنندگان فعال ونیمه فعال این مناسک محسوب شدند.

همچنین لازم به ذکر است در این مطالعه صرفاً آن بخش از مراسم بررسی شد که نهادهای دولتی، نقش و حضور و مداخلۀ مستقیم و محسوسی در آن‏ها نداشته است. نمونه‏ای هدفمند (و نه آماری) در حدّ اشباع نظری از کل جامعۀ آماری تهران به شرح زیر انتخاب و هیأتهای مذهبی خارج از حوزۀ برنامه ریزی رسمی دولت ومداخلۀ مستقیم آن  مطالعه شده است: 1.منطقۀ مرکزی شامل خیابانهای انقلاب، استاد معین، هاشمی، خوش، جیحون، قصرالدشت، رودکی؛ 2.منطقۀ غرب شامل خیابانهای آیت الله کاشانی، بهنام، مهران، ستارخان، شادمان، بهبودی؛3.و منطقۀ شمال شامل خیابانهای جردن، شریعتی و دولت.

 

تعریف مفاهیم وشاخص‏ها

 1. طبقه اجتماعی:

 جامعه شناسان برای تعیین طبقه اجتماعی از شاخص هایی مانند  تحصیلات، شغل، درآمد و شیوه زندگی استفاده  کرده اند. طبقه متوسط ایرانی از نیروهای اجتماعی مختلف مانند: روحـانی، بازاری،  پیشه ور، کاسبکار،  دیوانیان، تحصیلکردگان تشکیل شده است و به سنتّی و جدید قابل دسته بندی است: یک. طبقه متوسط سنتی شامل روحانی، خرده بورژوازیِ  پیشه ور و کاسبـکار شهری و دو. طبقه متوسط جدید شامل کارمندان، تحصیلکرده، مدیران، تکنسین‏ها، مشاغل فکری تخـصصی، پزشکان و  مهندسین.

2. میزان  برگزاری مراسم:

    شامل هیأتها، تکیه ها، ایستگاههای صلواتی و.... وجود اجتماع عزاداری، نوحه خوانی، سینه زنی، زنجیر زنی، سخنرانی و مرثیه خوانی،  دسته روی، استفاده از طبل و سنج، روشن کردن شمع ، داربست طاق بندی، پارچه های سیاه و سبز، بیرق ها، پرچم ها، کتیبه ها، قالیچه ها، چراغ بندی، چادر، ماکت ها یی همچون حجله، گهواره، خیمه، خرابۀ شام، محل شمع، تندیس ها، پخش صدا، تصاویر و شمایل و...

3. شدّت بار هیجانی :

کم وکیف ونوع ابراز احساسات و اعمال  وگفتارها و...

4. کارکردهای اجتماعی :

  پذیرایی با چـای، شیرکاکائـو، میوه، خرما، لقمه، غذا، عدسی، ذبح قربانی،نذری ، احسان،  دیگ ها و پخت و پزها و ..

5. ظهورات  فرهنگ غیر رسمی در مراسم:

روابط ، پوشش ها، رفتارها، موها، لباسها ، ظاهر سر و صورت، آویزها، آهنگها و مضامین ، آرایش‏های مدرن در بخشی ازشرکت کنندگان ، تنوع سبک پوشیدن در شرکت کنندگان، تیپ های اجتماعی شرکت کنندگان با سبکهای زندگی از نوع غیر رسمی و...

6. نفوذ دنیوی شدن در مراسم:

   ابعاد تفننی  و هنری مناسک، ابعاد نمایشی، کالایی شدن، عنصر محله ای ، غلبۀ تماشاگری بر شرکت جدّی در مناسک، مضامین این جهانی (اجتماعی و فرهنگی وسرگرمی) در مقایسه با مضامین خالص دینی واخروی ، تکّثر (هیأتهای کوچک، مسیرهای کوتاه و ...) ، الگوهای غیر سنتی روابط و شیوه‏ها و...

  مقیاس مطالعۀ شاخصها برای قیاس‏پذیری مشاهدات به شرح زیر بوده است: خیلی زیاد، زیاد ، متوسط ، اندک ، بسیار اندک 

 

داده های اولیه

1.                   مراسم در تهران درحدّ متوسط برگزار می‏شود ، میزان برگزاری آن، در مناطق زندگی لایه‏های بالاتر طبقه متوسط نسبت به لایه‏های پایین‏تر طبقه متوسط سیر نزولی دارد. جوانان در این آیین‏ها حضور محسوس و آشکاری دارند و تقریباً در بیشتر کارهای این مراسم، نقش فعاّل یا نیمه فعالی از آنها مشاهده می‏شود.

2.                   شدّت بار هیجانی مراسم در تهران روی هم رفته و در منطقه شمالی بسیار اندک است.این شاخص هرچه از لایه‏های پایین به بالای طبقه متوسط می رویم، کاهش محسوس تری می‏یابد .

3.                   از میان کارکردهای مختلف، بیشترین کارکرد مراسم در تهران؛ کارکرد اجتماعی و سپس فرهنگی بوده است .  نکتـۀ در خـور تـوجه کارکرد ظهورات فرهنگ غیر رسمی در مراسم است که بویژه در میان لایـه‏های بـالای طبقه متوسط خود را آشکار می‏سازد. در عین حال به نظر می‏رسد که، آیین‏های حسینی همواره مستعّد انواع روایتها و کارکرد‏های هرچند پنهان سیاسی هستند.

4.                   مراسم در تهران، به طور متوسط تحت تأثیر فرایندهای دنیوی شدن قرار  می گیرد. این به صورت یک روند محسوس، بویژه در مناطق زندگی لایه‏های بالاتر طبقه متوسط جدید خود را نشان می‏دهد. بخشی از طبقه متوسط (بویژه از نوع جدیدش) در این آیین‏ها بیش از اینکه مشارکت جدّی و مراسم گردانی فعال داشته باشد، در حدّ تماشا یادر حواشی حضور می یابد ،البته مشارکت اقتصادی نیز دارد و یا در مراسم به صورت غیر فعال شرکت می‏کند. لایه‏های پایین این طبقه به طور متوسط شرکت نسبتاً فعالی دارد ولی در لایه‏های بالاتر سطح این شرکت تنزل می‏یابد.  

 

اهم یافته های مشاهدۀ مشارکتی ومصاحبه ها

   مناسک آیینی بنا به علل و دلایل تاریخی برای گروه های اجتماعی معنی پیدا می کنند  و به سنت تاریخی بدل می شوند .مناسک عزاداری ریشه در  رویدادی تاریخی دارند   که به سبب وجه سوکناک (تراژیکِ) خود، در ذهن و احساس گروه هایی از یک فرهنگ وجامعه  نفوذ کرده است . این خاطره  تحت تأثیر عوامل تاریخی انتقال یافته و به حافظه ای جمعی تبدیل شده است. با داستانها و روایت‏های بعدی و با تفسیر و تعبیر و احساسات و عقاید و علایق و تخیّلات در آمیخته  است ، فضایی اسطوره وار (با ابعادی کم و بیش فرا تاریخی) ایجاد کرده است. نسلهای بعدی متعلق به یک تاریخ وفرهنگ،  در  این  فضای مناسکی سهیم می شوند تا نیازهای خود را  دنبال بکنند.

 گروه های مختلف  تحت تأثیر مناسک آیینی یا از طریق آن  مراد  دل خویش می جویند . با حضور در مناسک به تطهیر خود از احساس گناه یا  تعقیب حاجات  و دغدغۀ نجات و رستگاری می اندیشند ، یا به وساطت این مناسک، می کوشند تا  نیازهای اجتماعی، مسائل سیاسی، علایق فرهنگی و  مطلوبیتها و  حتی سرگرمی‏های معنی‏دار خود را صورت بندی و دنبال بکنند. این می تواند از تماشا کردن، حضور در حواشی، مشارکت اقتصادی (اطعام و ...)،ارائه خدمات ، شرکت مستقیم در متن مناسک  واعمال واوراد ونمادهای آن به صورت غیرفعال یا فعّال تا مراسم گردانی و رهبری آن را در بربگیرد.

   این حدّ از سهیم شدن  گروه های مختلف اجتماعی در مناسک ناشی از کارکردها و معناپذیری آنها بوده است. کارکردهای مورد انتظار مراسم عزاداری را می‏توان به صورت زیر دسته‏بندی کرد:

1.                   انتظار تطهیر گناه (ثواب، رستگاری فردی و ....)

2.                   انتظار تعقیب حاجات (مثل شفا یافتن مریض، نجات از فقر، ادای قرض، رفع گرفتاری و ....)

3.                   کارکردهای پیوند اجتماعی (مانند خدمات اجتماعی، مددکاری اجتماعی گروههای تعاونی، صندوق های خیریه و....)

4.                   کارکردهای سیاسی وهویتی (مطالبات و نارضایتی ها، اظهار وجود قومی، محله ای ، شهری و مدنی و....)

5.                   کارکردهای خود بیانگری گروه های اجتماعی (مانند جنبش سبک زندگی)

6.                   تولید و  مبادلۀ معنا

  انتظارات  اول ودوم  و نیز ششم  به مفهوم عام آن، از دیرباز در فرهنگ سنتی عزاداری وجود داشته است وهنوز هم به چشم می خورد. همچنین کارکرد سوم  نیز در قالب احسان و اطعام و نذر و هدایا و قربانی و امثال آن در این سنّت، ریشه دار بوده  وهمچنان باقی است. از سوی دیگر کارکرد چهارم به دلیل وجود عنصر سیاست در رویداد عاشورا در طول تاریخ این مراسم، به صورت ضمنی وجود داشت. به طوری که در ایجاد دولت صفویه و استمرار آن نیز خود را نشان داد. امّا به طور مشخص در تاریخ معاصر و از دهه 40 و 50 شمسی و متأثّر از برخی گفتمانهای سیاسی- ایـدئـولـوژیـک مدرن، کارکرد سیاسی مراسم عزاداری در ایران باب شد. انقلاب اسلامی ایران از ایـن کارکرد مشروب شد . انواع کارکردهای سیاسی این مراسم در دورۀ جنگ تحمیلی (دهه 60) برای اهداف بسیج به جبهه و پشتیبانی از آنها و پس از دهه 70 برای سایر مقاصد نظام سیاسی  به تجربه رسیده است. گود و گود(1988)در یک تحقیق میدانی به روش مشارکتی توصیف کرده اند که چگونه در طی دهۀ نخست انقلاب و در بحبوحۀ جنگ عراق و آمریکا ستیزی؛ دولت مبتنی بر ایدئولوژی شیعی در ایران،از این باستان نمون دراماتیک ، مشروعیت کسب می کرد.  در زمان مطالعه نویسنده  این کارکرد حداقل در شکل غیر رسمی آن ظهور خاصی ندارد.

   اما از  دهۀ80 ، سیاست دیگری وارد این فضای مناسکی شده است  وآن  سیاستهای هویتی  وسیاست سبک زندگی ِ گروه های جدید اجتماعی بویژه  نسلهای جوان شهری است . دختران وپسرانی که نیازبه  خود بیانگری، تمایز خواهی و آزادی های فرهنگی  واجتماعی دارند  ، این نیازهای نوپدید خود را بویژه با توجه به محدودیت نهادهای مدنی وحوزۀ عمومی، به وساطت برخی فضاهای مناسکی دینی می جویند و  در آن مجالی برای تخلیه نسبتا آزاد و خروج از برخی هنجارهای رسمی پیدا می‏کنند. اصرار  دولتی بر کنترل محتوای فرهنگ سبب شده است که فضای مناسکی فرصتی برای ابراز وجود گروه های اجتماعی باشد. رفع برخی محدودیت های متعارف ، استفاده از موسیقی و سایر جلوه‏های هنری وامکان ارتباطات وتظاهرات اجتماعی در فـضای این مناسک ، موقعیت مغتنمی برای گروه های جدید اجتماعی و هویات سبک زندگی آنها فراهم می آورد. 

    در مجموع،  این مطالعۀ موردی حکایت از آن دارد که مناسک دینی نیز از نفوذ روندهای امروزی دنیوی شدن ، پلورالیزه شدن ، اقتضایی شدن  وحتی کالایی شدن برکنار نیستند، هرچند همچنان خصائصی دینی  و رازها ونمادهای آن را با  خود دارند. در تحقیقات پیشین هم این موضوع بررسی شده است. در بـرخی مـطالعات؛ این رونـد، تـحت عنـوان کارنـاولی شدن مراسم عزاداری توضیح داده شده است (بهرامپور و محدثی، 1383، 1-152) .  فیاض و رحمانی( 1385 )در بررسی مناسک عزاداری با پدیده هایی مانند «هیئت‌های پاپ» یا «هیئت‌های سبک‌های جدید» از نیمۀ دوم دهۀ هفتاد شمسی به این سو مواجه شده اند که در آنها، نقش روحانیان در حال کم‌رنگ شدن  ،رفتارهای فردگرایانه‌تر وغیر نخبه‌گرایانه در حال رشدوهنجارها در سبک مداحی و انتخاب  مکان در حال شکستن بوده است.  گیویان (1385) به این نتیجه رسیده است که آیین‌ها زمینه‌ای برای بروز فرهنگ عامه‌پسند شده است و در آنها رعایت هنجارهای اجتماعی به نفع هنجارشکنی کم‌رنگ‌تر می‌شود  و احیاناً جنبۀ سرگرمی به خود می گیرند.

 

 بحث و استنتاج

 جامعۀ ما هر چند از برخی جهات سنتّی است امّا  به دنیای پسامدرن پرتاب شده است ،بسیار پر تب وتاب و در حال تحوّل و به شدت درگیر با چالشهای سنت و تجدد وحتی پسا تجدد است.  فرهنگ وجامعۀ ما تنها از طریق دوگانۀ سنت وتجدد قابل توضیح نیست بلکه در آن شگردها یا پویشهای دیگری از همکنشی و همراهی عناصر سنتی و مدرن نیز درکار است. این فضای« چند تکه ای»(بریکولاژی)، بر منطقه ای خاکستری از زندگی گروه های جدید اجتماعی ما  سایه انداخته  است : منطقه ای که نه می شود گفت سنتی  است و نه به طریق اولی برمنوال یک ایدئولوژی رسمی است ونه به طرزی ناب،  سکولار وعرفی و مدرن است. 

 در حالی که طی دو سه  دهۀ اخیر  برخی از ژانرهای مدرن یا شبه مدرنی از آیین‏های دنیوی امروزی در تهران و در قالب بازی، ورزش، کنسرت و تجمّعات و تظاهرات دیگر خود را نشان می‏داد (مانند چهارشنبه سوری و تحّرکات در حول و حوش بازی فوتبال و.....) امّا مناسک دینی و از جمله مراسم عزاداری دهه محرم نیز همچنان در این شهر، کم و بیش به زندگی خود با رونق زیاد ادامه می‏دهند. نکته اینجاست که خود این آیین‏های دینی نیز تحت تأثیر محیط متحّول، درگیر دگرگونیهای گسترده‏ای بوده‏اند واز نفوذ روندهای دنیوی شدن، پلورال شدن و کالایی شدن برکنار نمانده اند.

   شرکت گروه های جدید اجتماعی در این مناسک  ونوع دین ورزی آنها بسیار اقتضایی است و در آن، نیازهای شخصی و انتخابها نقش مهمی دارند و میل به آزادی وتکثر  هست. گویا این گروه ها مایل اند که از این مناسک رمزگشایی مجدد بکنند و به آن معانی وفحوای تازه ای بدهند. بخش درخور توجهی از جوانان طبقۀ متوسط جدید  شهری  که در این مناسک شرکت می کنند ، آن تلقی از دین ورزی را ندارند که در گفتمانهای سنتی یا رسمی موجود تأکید می شود. شوق به این مراسم همراه با حفظ سایر امیال وآرزوهای فردی  و خواست معطوف به ابراز وجود آزادانه و داشتن سبک زندگی متفاوت و دیدگاه ها وعلایق  متکثر فرهنگی واجتماعی  است.

 بخش قابل توجهی از شرکت کنندگانی که  با شوق ورغبت در این مراسم  مشارکت می ورزند و خود را صمیمانه تحت نفوذ عظمت روحی  وحرّیت حسین بن علی و زینب و عباس و سایر معانی ونمادها و جلوه های مناسک می بینند  ، چندان هم به معنای  مورد انتظار سنتی و رسمی ،  مذهبی نیستند. اما مگر با وجود این حد از  مشارکت ومساهمت صمیمانه وهمدلانه در فضای مناسکی، می شود که آنها را غیر مذهبی بنامیم؟ پس آنها همانهایی هستند که هستند ؛ بسیار ناشناخته تر و ناسازه تر  از آنچه در تئوریهای کلیشه ای  توصیف  یا در سیاستهای ایدئولوژیک تجویز می شود.

   گرایشهای دینی و آیینی  ویا شبه دینی گروه هایی از جوانان  ، طیفی از  رنگین کمان  چهل تکۀ هویت جویی ناآرام  آنان  است ونه همۀ آن. عناصر دینی  از ذهنیت جمعی این جوانان رخت بر نبسته است ولی  به شدت تحت تأثیر  فرایندهای دنیای مدرن قرار گرفته   وبا دیگر عناصر همنشین وهمراه شده است.

در ایران امروز چند تکه هایی (بریکولاژهایی) از دین وغیر دین پدیدار می شوند . زندگی روزمره فرهنگیِ نو پدیدی در جامعۀ در حال گذار ما جریان دارد  که در آن امور متفاوت بدون اینکه از متفاوت بودن دست بردارند، باهم زندگی می‏کنند. نو و کهنه، سنت و مدرنیته، نوستالژی با تغییر؛ طیفی خاکستری به وجود آورده اند.

 نتیجۀ موردکاوی حاضر نشان می دهد که بخش قابل توجهی از جوانان از ذهنیت جمعی دینی و آیینیِ ناب به معنای مألوف قدیمی وسنتی آن   وبه طریق اولی به معنای ایدئولوژیک رسمی آن برخوردار نیستند بلکه  الگوهای نوپدید دین ورزی خود را باز تولید می کنند . در حالی که در ذهنیت این جوانان  هنوز جایی برای دغدغه های از نوع دینی هست اما این با سایر  امیال و نیازهای وجودی آنها آغشته است . همان طور که بزرگتر ها از طریق مناسک آیینی در پی تعقیب حاجاتی دنیوی و روزمره مانند ادای دیون  و  شفای مریضان ،رفع غم و غصه هاو بازگشت مسافرانشان نیز بودند و با همۀ دنیویت تاریخی و اجتماعی خویش و با انواع ابراز وجود های فردی  و گروهی(خانوادگی،خویشاوندی،محلی،وقومی) در این مراسم شرکت می کردند. دینداری جوانان در دنیای امروزی هم به مراتب آغشته به غرایز  و ماجراجویی ذهنی ودوست یابی و ابراز وجود و روابط و روزمرگی است. 

  آیا امروزه روز ، جوانان طبقۀ متوسط شهری ما بی دین شده اند؟ پاسخ با استناد به شواهدی بسیار ، منفی است. پس آیا آنها مذهبی مانده اند ؟ اگر منظور دین ورزی با الگوهای متداول سنتی یا سیاستهای دستوری و ایدئولوژیک دولتی است، بازهم پاسخ با اطمینان کافی محققانه ، منفی است. این همان وضعیت جامعۀ ایران است که توصیفها و تحلیلهای ساده سازانه از بازنمایی آن در می مانند.  

 برای فایل پی دی اف و توضیحات بیشتر اینجا را کلیک کنید

نظرات 9 + ارسال نظر
هرمز ممیزی پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:14 http://hmomayezi.mihanblog.com

سلام

جان کلام را در این جمله خلاصه یافتم :

بخش قابل توجهی از جوانان از ذهنیت جمعی دینی و آیینیِ ناب به معنای مألوف قدیمی وسنتی آن وبه طریق اولی به معنای ایدئولوژیک رسمی آن برخوردار نیستند بلکه الگوهای نوپدید دین ورزی خود را باز تولید می کنند .

با سلام واحترام
ممنون از مرور واظهار نظر
م-ف
26 آذر

مهدی پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:17 http://aasemaaneaabi.blogfa.com

باید تبریک گفت به این انتخاب موضوع و از شما یاد گرفت. اگر قرار بر تولید علم بومی باشد به نظر من مسیرش (یا یکی از مسیرهایش) همین الگویی است که شما دنبال میکنید (در سیبل شناخت قرار دادن موضوعات مبتلابه و واقعی جامعه‌ی ایرانی.
تفسیر داده‌ها هم نسبتا قوی بود.
ممنونم.

با سلام وعرض ادب
از توجه وتوضیح شما سپاسگزارم
۲۶ آذر

محمد حسن محقق معبن پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 22:10 http://moein.net

سلام

کار جالبی بود.از شما به خاطر انجام این مطالعه و به خصوص انتشار برخی از خصوصیات و نتا یج آن متشکرم. به نظرمن چنین مطالعاتی نباید دغدغه کمی سازی و نظریه پردازی داشته باشد.اگر همان مشاهدات مشارکتی خود را به شیوه داستان گویی ،محله به محله یا هیئت به هیئت روایت می کردید،خیلی جالب تر و مناسب تر بود.آنگاه خواننده گزارش شما خود هر روایت را معنا می کرد.ضمنا بیان عباراتی نظیر: دینداری جوانان در دنیای امروزی نیز به مراتب آغشته به غرایز و ماجراجویی ذهنی ودوست یابی و ابراز وجود و روابط وروزمرگی است. درگزارش یک مطالعه موردی چیزی به وزن آن نمی افزاید.- البته من با این بیان مخالفت یا موافقتی ندارم - هنگامی که مشغول دانلود فایل گزارش شما را که همین امروز صبح منتشر کردید؛شدم، دیدم که قبل از من هفتاد بار این مطلب دانلود شده است. بسیار جالب است و نشان دهنده متقاضیان و مشتریان معرفت شماست.به همین دلیل به شما تبریک می گویم.اگر توفیق یار باشد،یکشنبه 5 دی در محضر درس آموزی از شما در همایش انجمن جامعه شناسی حاضر خواهم شد.

با سلام وعرض ادب
از توجه ونفد شما ممنون
نظر حضرت عالی در گزارش تفصیلی تحقیق بجاست
نیازمند استفاده بیشتر از دیدگاه های علمی وروشی
م-ف
۲۶آذر۸۹

سودابه طبری جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:10

سلام جناب آقای دکتر فراستخواه

ازین که اجازه دادید این مقاله را بخوانم ممنونم. به نظرم خیلی ظریف و دقیق به مسئله نگاه کرده اید. جدا لذت بردم و نکته آموختم.

از <دنیوی شدن> دین؛ یا <کاربرد> دین منظورتان نگاه ابزاری به دین است؟

باز هم ممنونم

سلام وعرض ارادت خدمت دوست هم مباحثه عزیز
از توجه شما ممنون
بهره برداری ابزاری از دین نیز از مبتذل ترین نمونه های کالایی شدن است
با بهترین آرزو
م-ف
۲۶ آذر۱۳۸۹

سهرابی شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:23

سلام آقای دکتر کار بسیار جالبی بود که خلا آن احساس می شد. به نظر من جهل مهمترین عامل بدبختی و چه بسا عین بدبختی است و بزرگترین ترس ما ترس از جهل باید باشد. شاید که نه به طور یقین افراد بسیاری هستند که در دام جهل گرفتارند. لازم است انجام چنین تحقیقاتی با ارائه راهکارهای فرهنگی و علمی باشد. مثلا ما بسیار کم می بینیم که در مراسم های محرم اساتید تاریخ سخنرانی کنند! وقتی با هر مسئله ای علمی برخورد شود بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد... امام حسین هم چون سایر امامان و پیشوایان دینی ما کشته جهل بودند
با سپاس

خلیل سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 http://tarikhigam.blogsky.com



سلام،
با سپاس از شما، یادآوری می کنم که وجه پنجم – تمایل به نشان دادن سیاست های هویتی و سبک زندگی – فقط از دهه هشتاد در این مراسم ظاهرنشده است. در زمان جوانی ما هم این تمایل وجود داشت حتا در روستاها. اما این تمایل اکنون گسترده تر و کمتر محافظه کارانه تر شده است. این نظر بر اساس حضور نگارنده در جمع همسالان بوده است. نمونه ای می آورم. در حدود سال های دبستان، برای نشان دادن ماتم، کمی گل به فرق سرمان می مالیدند. بزرگتر که شدیم، به عوض گل، با " کاکل " روغن مالی شده در مراسم حاضر می شدیم و در برابر اعتراض بزرگترها، می گفتیم چشم اما زیر لبی می خندیدیم. جوان که شدیم با ریش دو تیغه به مراسم می رفتیم و ... البته این تمایل به نشان دادن سیاست های هویتی و سبک زندگی با بزرگی شهر و امکانات ارتباطی و فرهنگی اش نسبت مستقیم دارد. گزارش تصویری زیر از کوهدشت این تمایل های گوناگون به سبک زندگی را نشان می دهد.

http://koohdasht.blogfa.com/post-440.aspx


سلام وعرض ادب
ممنون از نقد
واز ارزش افزوده دیدگاه هایتان
وممنون از معرفی وبلاگتان
با بهترین آرزوها
م-ف
۳۰ آذر۱۳۸۹

حسین پنج‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1389 ساعت 15:26

باسلام خدمت استاد عزیز
مطلبتان را خواندم.یکشنبه 5 دی همایش انجمن جامعه شناسی در خدمتتان برای درس اموزی خواهم بود.

با سلام وتقدیم ارادت خدمت همکار ودوست ارجمندم
نیازمند ملاحظات ودیدگاه ها
مشتاق دیدار
م-ف
۲ دیماه۱۳۸۹

عطا.م شنبه 4 دی‌ماه سال 1389 ساعت 19:52 http://tarahaei.blogfa.com

سلام
مقاله را خواندم. این پژوهش ها که ناب و از دل این جامعه است بی نهایت مفیدند. چگونه بودن خودمان را بر خودمان آشکار می کنند. کاری که باید بیشتر انجام گیرد. از بابت این تحقیق و این همت بی نهایت سپاسگذارم.
اما گمان میبرم ما هنوز به پست مدرنیسم پرتاب نشده ایم. البته اگر پست مدرنیسم را مانند لیوتار وضعیت بدانیم که در جامعه معاصر پدید آمده.
می دانم که با این روزها با همایش درگیرید اما ۲ خواسته دارم.
۱- آیا امکان پذیر است که چند کتاب در حیطه تحولات و چگونگی تغیر روان انسان در جهان صنعتی معرفی نمایید؟
۲- این روزها از همه میپرسم و در وبلاگ اعلان همگانی نموده ام که: ((دوست دارید ایرانی که در آن زندگی می کنید چگونه باشد؟)) خیلی مشتاقم تا جوابتان را به این سوال بدانم.

سلام وعرض ادب
ممنون از دیدگاه انتقادی شما مثل همیشه
آیازیر پوست جامعه ایران مدرنیته ای هست یا نه اگر مدرنیته ناب در نظر باشد باید بگوییم نه
اما اگر نسبی نگاه بکنیم امروزی شدنهای زیادی در زیست جهان ایرانی در ایران روی می دهد
در خصوص برخی نشانه های وضعیت مابعد مدرن نیز همینطور
در منطق دوتایی نه بلکه در منطق فازی
در خصوص کتب:
به احتمال زیاد بیشتر این کتابها را خوتانده اید:
ذهن بی خانمان (نوسازی و آگاهی) ، پیتر برگر ودیگران، ترجمه محمد ساوجی، نشر نی
-------------------------
کلان شهر و حیات ذهنی».ترجمه یوسف اباذری.نامه علوم اجتماعی.جلد دوم.شماره سوم.بهار 1372.
-------------------
استر، پل. سه گانه نیویورک.ترجمه شهرزاد لولاچی و خجسته کیهان.1384.نشر افق
-------------------------
بنت، اندی. فرهنگ و زندگی روزمره. ترجمه لیلا جوافشانی و حسن چاوشیان.1386.نشر اختران
--------------------
زمینه روان شناسی صنعتی ،رونالد ریجو، مترجمین، نشر مازیار

--------------------------------------
تجربه ی مدرنیته ؛ مارشال برمن ، ترجمه ی مراد فرهادپور ، تهران : انتشارات طرح نو ، 1386

اما در خصوص پرسش خوبتان فکر می کنم ، چشم
با بهترین آرزو
م-فراستخواه
5 دیماه 1389

عطا.م دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 ساعت 17:28 http://tarahaei.blogfa.com

سلام
تسلیت میگم درگذشت دکتر عبداللهی رو
امیدوارم همایش، موفق بوده باشه.
از باب کتاب هایی که معرفی کردین سپاسگذارم. فکر نمی کردم در کتاب استر چیزی می توان یافت اما خود مسئله رمان و برداشت از رمان پیرامون انسان صنعتی سوژه خوبی بود برایم.
من مشتاقانه منتظر پاسخ اون سوال هستم.

اما راجع به پست مدرنیسم (یا پست مدرنیته) اگر دانسته هایم را خلاصه وار بخواهم بگویم اینهاست:
-اخلاق پست مدرن شخصی شده است. اما از بین نرفته است (باومن)
-پست مدرنیته کلیت خواهی و تمامیت خواهی را نمی پذیرد.
-پست مدرنیته چیزی را تحمیل و یا حذف نمی کند.
-پست مدرنیته تزلزل و آشفتگی در جهان را شخصی کرده و می پذیرد (باومن)
-در پست مدرنیته واقعیت یک محصول گفتمانی و قصه ای نمادین است.
-بیشتر تاکید پست مدرنیته بر مقولات فرهنگی و انتزاعی است.
-پست مدرنیته از فراروایت گریزان است و مسئله ها را خرد می کند (لیوتار)
-سطحی است و در آن عمق وجود ندارد (جیمسون)
- در پست مدرنیته بعد تاریخی محذوف گشته (جیمسون)
- جهان پست مدرن دستخوش تمایز زدایی است (بودریا)
- هویت چند پاره گشته و به نوعی سیالیت پیدا کرده است.
و من فکر می کنم اکثر این ها در یک جامعه مصرفی یا مصرف گرا و زمانی پدید می آید که فردیت شکل گرفته باشد. من شاید از غباری که در چشم هایم نشسته به جز در مقوله تلویزیون و مسئله بازنمایی هیچ کدام از اینها را در ایران نمی توانم ببینم. اینجا به نظرم فردیت هنوز شکل نگرفته. اینجا آشفتگی است.
۶دی

با سلام مجدد
قند مکرر است بارتاب اندیشه های شما در ذهن بی خانمان من
بخشی از توصیفات شما از وضع پست مدرن را بنده اینجا وآنجا در ایران می بینم
نکند شما آنها را در آسمان انتزاعی وبر اساس منطق دوتایی می جویید یا من خیلی ساده گرفته ام . احتمالا همین شق دوم است
ضمنا ممنون از پرسش با اهمیت شما وپاسخی به ذهن قاصر خویش در یادداشت امروز هفتم دی داده ام که نیازمند نقد ونظر شما ست مثل همیشه
م-فراستخواه
۷/۱۰/۱۳۸۹

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد