مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

عرفان گرایی وجنبش علمی در رنسانس اروپا

منتشر شده در مهرنامه 16

آبان90

صص173-175

ادامه مطلب نقش جریانهای هفتگانه اروپا در گذار به دنیای جدید (قسمت چهارم)


شش. عرفان ومعنویت گرایی

عرفان در اصل خاستنگاه نوافلاطونی وفلوطینی داشت وسپس برخی از قدّیسین مسیحی به آن پیوستند. گرگوریوس نوسایی در قرن 4، تجربیات شخصی خود را با میراث نظری فلوطین درآمیخت  وصورت بندی جالبی از عرفان به دست داد که در آن، عارف می خواهد از اشیا عبور بکند. این اشیا جلوه ای از حقیقتی متعالی هستند وخود حقیقت نیستند . عارف برخلاف الهی دان ها در باب خدا بلبل زبانی وفلسفه بافی نمی کند ولی حالاتی از تجربۀ وجد[i] و شهود بهجت انگیز[ii] وعشق را از طریق میل به امر متعالی می جوید.

 در آثار منسوب به دیونوسیوس (اوایل قرن6) شناختی حصولی از خدا در میان نیست، او بی نام  است حتی نمی توان گفت وجود است یا عدم است. تمایز عمدۀ عرفان گرایی مسیحی، به الهیات سلبی در برابر  الهیات اثباتی بود. در قرن 14 و15، عرفان ومعنویت گرایی به یکی از هفت جریان اثر گذار اروپا مبدل شد. شاید یک عامل مهم رشد عرفان گرایی در این دوره ، تضعیف کلیسا ودستگاه های اسکولاستیک الهیاتی بر اثر نقدهای برخاسته از جنبش هایی مانند اسم گرایی بود. نمونۀ برجسته معنویت گرایی این دوران اکهارت بود که در دانشگاه پاریس تدریس می کرد.

هفت. جنبش علمی

انقلاب علمی در سدۀ 15 آغاز شد، در سدۀ 16 خیز برداشت ودر سده های بعدی به بارنشست(برای تفصیل بنگرید به : تاریخ علم کمبریج)[iii]. آموزشهای امانیستی ورشد سرمایه داری مهمترین زمینه را برای این فکر علمی فراهم آورد. سفرهای دریایی و میل به اکتشاف، حاصل این  پویایی های فکری واجتماعی واقتصادی دراروپا بود. کریستف کلمب نمونۀ برجستۀ آن بود.

اما یک عامل محرک مهم در جنبش علمی را می توان هرمس گرایی آن دورۀ اروپا  دانست. آموزش های عتیق هرمسی درباب اسرار عالم وآدم، کنجکاوی وعلاقۀ محققان را برمی انگیخت. درهرمس شوق اشراقی با میل اکتشاف به هم آمیخته بود و این تا درون کلیسا هم نفوذ کرد. آثارهرمسی جذاب می نمود و به انگیزه های مشاهدۀ علمی از بدن انسان  تا اجرام و فواصل کیهان دامن می زد(همان، 379-384). مثال بارز هرمس گرایی مفرط، جوردانوبرونو بود که کار علمی را زیادی با رازوارگی و جادوگونگی در آمیخت وبه سبب حساسیتهایی که بر می انگیخت دربدر وسرانجام طعمۀ آتش تفتیشگری اولیای مذهب شد(همان،458-461) .

اشتیاق قرن پانزدهمی به پی جویی اسرار جهان را در داوینچی می بینیم. با امثال او بود که امانیسم ورنسانس از هنر مبتنی بر خیال  به علم مبتنی بر مشاهده تعمیم یافت. نیکولاس کوزایی از دیگر پیشروان جنبش علمی در این قرن بود که طلسم  ارسطویی وبطلمیوسی مرکزیت زمین را به پرسش کشید. این رشتۀ کار در همنام او کپرنیک به اوج رسید. کلیسا وحتی پروتستانها وشخص لوتر با او مخالفت کردند.  استنادشان  به روایت هایی در کتاب مقدس بود که یوشع نبی از خورشید می خواست تا ساکن شود. نتیجه می گرفتند که پس این خورشید است که دور ما می چرخد ونه ما!

اما یک نقطۀ قوت اروپا برای این همه جنبشها، تکثر موجود در آنجا بود. اگر آرای کپرنیک را در آلمان نمی پذیرفتند در انگلستان مورد استقبال قرار می گرفت واگر کپلربا وجود همۀ ایمانی که به خدا داشت وحتی مهمترین مشوق او برای کار علمی یافتن اسرار آفرینش الهی بود در گراتس اتریش تحت پیگرد مذهبی قرار می گرفت، در پراگ به مقام ریاضیدانی امپراتور می رسید واگر گالیله سرانجام گرفتار کلیسا شد ولی کارخود را با استفاده از سایر پشتوانه های اجتماعی به انجام رسانیده بود. دانشگاه پادوا که او در آنجا کرسی داشت، به دلیل استقلال وآزادی آکادمیک وحمایت دولت از آن؛  مدتها فضای امنی برای گالیله بود واگر از بد حادثه  به فلورانس تحت نفوذ کلیسا نرفته بود، شاید اصلا به دام محاکمه نمی افتاد.اما با محاکمۀ او نه زمین از حرکت باز ایستاد ونه به جایگاه مرکزی جهان شناسی ارسطویی وبطمیوسی برگشت ونه کلیسا وحتی صورت اصلاح شده وپروتستانی آن توانستند جلوی جنبشهای فکری واجتماعی غربی را بگیرند .

ادامه دارد....



[i] ecstasy

[ii] Beatific  vision

[iii] رنان، کالین ا.(ترجمۀ 1388). تاریخ علم کمبریج. ترجمۀ حسن افشار. تهران: مرکز.

نظرات 1 + ارسال نظر
خلیل سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:56 http://tarikigam.blogsky.com

سلام،

انتشار این نوشته ها بسیار ارزشمند است. و ارزشمندتر وقتی است که روحانیت این ها را بخواند تا سرانجام کار را بداند.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد