مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

دشواره های اخلاق دینی ؛ دربارۀ استقلال اخلاق از دین -2

بخش دوم

بیان مسأله

بررسی های قبلی نشان می دهد که دین می تواند اخلاقی یا «غیر اخلاقی» باشد. همانطور که اخلاق می تواند دینی و «غیر دینی» باشد( برای بحث مبسوط بنگرید به فراستخواه، 1389 الف).

«دین اخلاقی» موکول به درک انسانی ، ادب اجتماعی ودین ورزی نجیبانۀ آدمی است.  این نوع دین ورزی، به تعبیر مولانا وقتی است که سودای سر آدمی بالاست. اگر سودای سر بالا نباشد ، همانطور که مولانا می گوید از رسَن قرآن هم درون چاه می رویم و دینداری می تواند صورتی از بدترین خودخواهی ها وعناد ما باشد.

در دین ورزی اخلاقی ونجیبانه، مؤمنان از ایمان دینی یاری می گیرند تا به ساحت اخلاق انسانی ورود پیدا بکنند ودر  آن رحل اقامت بیفکنند. آنان می کوشند با توسل به حقیقت دین، اخلاق خویش را که امری بشری، عرفی، عقلی، اجتماعی، مشترک میان دین ها و مشترک بین دیندار و غیر دیندار است؛ تقویت وتلطیف وتکمیل بکنند وآن را تعالی بدهند. در سنت اسلامی عباراتی مانند «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» آمده است و احتمالا خالی از این دلالت نباشد که مکارم اخلاقی مستقلاً هستند و اعتبار دارند.کار ایمان ( آن هم نه هر ایمان بلکه ایمان مؤدبانه) این است که  به کمال فضیلتهای بشری کمک بکند.

بشر به پای خویش وبا عقل و وجدان خود می فهمد که برای مثال وفای به عهد خوب است. دینداری نجیبانه و معنوی و اخلاقی می تواند همین وفای به عهد را از سطح خیرات و خوشبختی دنیوی به سطح نجات ورستگاری اخروی ارتقا ببخشد واز محدودۀ  طبیعت بشری به مدارج بالاتر ومعنوی تری تعالی بدهد مانند قُرب حق، استکمال وجود، بقای در فنا و مانند آن.

 ولی آیاهر نوع دینداری لزوما اخلاقی است؟ هرگز چنین نبوده ونیست.  چه بسیارند باورها و تعلیمات وتربیت های دینی وفرهنگ های مذهبی که اخلاق انسانی دینداران را ویران  می کند و برباد  می دهد.

به همین دلیل، آویختن اخلاق به دین، بحث انگیز وپرمناقشه(و پروبلماتیک) شده است. امر دینی گاهی به امر اخلاقی کمک می کند، مثلا دینداران را به  احسان وسخاوت فرا می خواند اما ممکن است این احسان را عمدتا به همکیشان محدود بکند. امر دینی می تواند پشتوانه ای برای انصاف ورعایت همدیگر بشود ولی این انصاف نیز چه بسا اغلب در محدودۀ یک اجتماع دینی بماند ، به هم عقیده ها منحصر بشود وچون نوبت به کسانی برسد که عقاید ما را ندارند یا احکام دین را انجام نمی دهند، غیر منصفانه ترین رفتارها را نسبت به  آنها روا می داریم. شواهدی فراوان است که امر دینی منشأ عصبیّت، خشونت، دیگر ستیزی و تمامی خواهی می شود و  اخلاق به معنای جهانی وانسانی را تباه می کند. این امر، اصلا کم ونادر واستثنایی نبود ونیست.

چه بسیار تعصبات، خشونت واستبداد که در ظلّ روحیات مذهبی و عقاید واعمال ونهادهای دینی به وجود آمده و رشد کرده است و آشکارا برخلاف اخلاق وبشر دوستی و مغایر با «احترام به غیر» بوده است. تفتیش عقاید و حکم تکفیر و تفسیق، ودیگر ناپذیری وغیرآن،درمیان متشرّعان به وفور مشاهده  شده است ومی شود. تمامت خواهی مذهبی، پایمال کنندۀ اخلاقیات متعارف حیات اجتماعی مانند «زندگی کن وبگذار دیگران هم زندگی بکنند»است.

در حالی که اخلاق می خواهد انسانها را به هم آشنا بکند، تعصبات  ودیوارهای عقیدتی، آنها را از هم بیگانه می سازد. بدترین رفتارهایی که در وضع متعارف وجدان، بسختی ممکن است از بشر سربزند، تحت تأثیر عقاید جزمی و با توجیهات شرعی، برای یک فرد یا گروه مذهبی آسان وحتی تکلیفی الزامی می شود. بنیادگرایی ناسازگاری که امروز در سطح جهانی بازخیز کرده است، متأسفانه به سطحی فاحش از قساوت، بیرحمی وبی اخلاقی جاهلانه دچار شده است. در گفتار  این بنیادگرایی دینی، بدترین آزارها به خود ودیگران، توجیه شرعی والهی می شود. اخلاق صلح وهمزیستی ودیگر پذیری وگفتگو در افق این گفتمان گم شده است.

اکنون به جمع بندی این بخش می رسیم. همۀ آنچه در سطور اخیر بیان شد در مقام ثبوت «اخلاق دینی» بود. در مقام ثبوت، ما چیزی به عنوان «اخلاق دینی»را مفروض می گیریم وفقط درباب مغایرتها وتناقضات احتمالی آن با اخلاق عام انسانی وعرفی و جهانی بحث می کنیم.  اما مسألۀ اصلی در بحث حاضر این نیست.

بحث در اینجا در مقام ثبوت «اخلاق دینی» نیست بلکه در مقام اثبات آن است. مسأله این است که اساساً «خرَد جدید» تا چه حدی براحتی می تواند اخلاق خود را بر مبانی دینی متکی بکند. صرف نظر از اینکه آثار و پیامدهای مبتنی شدن اخلاق بر  دین چه می تواند باشد(ودر سطور گذشته به آن اشاره شد) بحث حاضر فقط متمرکز در این است که اصولاً ابتنای اخلاق بر دین چقدر برای «خرَد جدید»آسان وتا چه حدی دشوار است؟

ادامه دارد....

نظرات 3 + ارسال نظر
حمید کشاورز یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 15:29

با سلام خدمت استاد عزیزم.طبق معمول عالی بود.من به عنوان یک خواننده لذت میبرم.فقط آدرس وبلاگ مفیدتتان رو به همکارم اگر اجازه بفرمایید بدهم چون ایشان در این زمینه نظرات بسیار مفیدی میتوانن بدهند.

سلام بر دوست خوبم
قند مکرر شده است گفتگو باشما
مشتاق نقد و نظر شما و همکار تان
م-ف

خلیل چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:16 http://tarikhroze.blogsky.com


سلام،

با اجازه ی استاد، این نظر فقط در مورد این جمله است " بعثت لاتمم مکارم الاخلاق،" من تنها برای تکمیل فضائل اخلاقی مبعوث شده‏ام.

بفرمایید مگر مکارم اخلاق تمام شدنی است که شما به این جمله استناد کرده اید؟ تمام نوشته ی شما عکس این موضوع را نشان می دهد.

چرا شما چنین برداشتی دارید که " احتمالا خالی از این دلالت نباشد که مکارم اخلاقی مستقلاً هستند و اعتبار دارند." ؟

a آیا ازاین جمله نمی توان این را فهمید که " بعثت من حرف آخر را در مورد اخلاق زده است ؟ "

تا به این وسیله جلو هرگونه شک و تردید و نظرات تازه را سد کند؟
ملاحظه می کنید که استفاده از این سخنان می تواند جهت های گوناگون داشته و مناقشه انگیز باشند بی آن که نتیجه ی مطلوب بدست آید.

دوست محقق منتقد سلام بر شما
ممنون از نمونه نقدی که بر کلام بنده بیان کرده اید
درک ناچیز اینجانب همان است که عرض کرده ام ، اخلاقیات مستقل از دین وشریعت بودند وهستند وخواهند بود. اخلاق حتی ملاکی برای سنجش انواع دینهاست. دین غیر اخلاقی ، اجتماع انسانی را به تباهی ونابودی می کشاند. اما دین اخلاقی و ایمان مؤدبانه می تواند کمک بکند تا اخلاق اجتماعی به کمال برسد. کمال نیز همانطور که فرموده اید به معنای رسیدن به یک نقطه نیست بلکه فرایندی پویاست.هیچ دینی از جمله اسلام، منطقا نمی تواند جایگزین عقل وعلم و اخلاق بشود. علم اخلاق وفلسفه اخلاق و تحقیقات وتأملات وتفکرات اخلاقی و نقد اخلاقی جامعه ، کار متفکران ومنتقدان آزاد اندیش است و کاری است مستقل از دین .
از توجه ناقدانه شما صمیمانه سپاسگزارم.
م-فراستخواه

ملک پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 16:30

باسلام و تشکر.
نمونه هایی که برای دین غیر اخلاقی ذکر شد، عموما برداشت هایی غیر اخلاقی از یک دین مدعی اخلاق بود که توسط پیروان ظاهر شده،
علی الاصول برای ارائه نمونه دین غیر اخلاقی باید مثلا در ادیان غیرابراهیمی دنبال مثالی گشت که متن آن نه تنها ادعایی در اخلاق ندارند بلکه نمونه های بسیاری از احکام و دستورات غیر اخلاقی در آن یافت شود.

مشتاقانه مطالب را دنبال می کنم.
سپاس

سلام بر محقق منتقد عزیز ممنون ، پیشنهاد خوبی است اگر متن های دینی را بررسی می کردیم خیلی لازم بود در این بحث بیشتر نهادهای موجود و عملکرد های جاری دینی به معنای جامعه شناختی در مد نظر بود نه تحلیل تطبیقی متن های دینی
درود برشما و به امید حق نسل علمی جدید که شما عزیزان باشید این مباحث را نقد و پی جویی وتعمیق و تنقیح کنید
م-ف

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد