مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

دشواره های اخلاق دینی ؛ دربارۀ استقلال اخلاق از دین( بخش آخر)

بخش هفتم وپایانی


نتیجه گیری

درباب رابطۀ دین با اخلاق از دو منظر می توان بحث کرد. منظر اول، مقام ثبوت اخلاق دینی است ولی منظر دوم، مقام اثبات اخلاق دینی است.

نخست. منظر ثبوت

درمنظر نخست، « اخلاق دینی» در  ثبوت خود به عنوان امر واقعا موجود در جوامع مذهبی مورد توجه ماقرار می گیرد و بحث  فقط بر سر معضلاتی است که این «اخلاق مذهبی» می تواند به وجود بیاورد. به دو مثال از این معضلات اشاره می شود(Dombrowski,2001:18) :

مثال یک. ممکن است معتقدان به یک دین نتوانند تحمل بکنند که در میان آنها کسانی از همکیشان وغیر همکیشان، با عقاید آنها مخالفت بکنند ویا برخلاف احکام شرعی آنها عمل بکنند. همین عدم تحمل باعث می شود آنها از مسیر اخلاق انسانی بیرون بروندو مرتکب رفتارهای غیر اخلاقی بشوند (مانند خشونت، سلب آزادی مخالفان و تعصبات وغیر آن ). پس مشکل اخلاق دینی این است  که ممکن است نتوانیم به خاطر عقاید دینی خود ، حقوق و آزادی های غیر معتقدین را رعایت بکنیم و با کسانی که مخالف عقاید ما هستند ومغایر با آن عمل می کنند، برخلاف مهربانی و مدارا و انصاف رفتار بکنیم واین آشکارا مغایر با اخلاق بشری است.

مثال دو. احتمالا  اخلاق مذهبی نتواند با جامعۀ کثرت گرای امروزی سازگاری بکند و در نتیجه به زندگی اخلاقی  و رضایتبخش گروه های اجتماعی در وضعیت پلورال لطمه  می زند.

 برای مواجهه با این معضلات، مباحثی صورت گرفته و راه حل هایی ارائه شده است . به چند راه حل اشاره می شود بدون اینکه  بخواهیم در امکان و چگونگی عملی شدن آنها بحث بکنیم :

راه حل اول، غیر دگماتیک بودن ایمان است. فرض این است که اگر مؤمن، دگماتیست نباشد می فهمد که او همۀحقیقت را به چنگ نیاورده است وبه فکر دیگران احترام می گذارد(Irwin,2009:866).

 راه حل دوم، توجه به خطر دین «غیر اخلاقی» و حساسیت نسبت به اخلاقی شدن دینداری مطابق نظریه کانت(Wood,1970) است. (برای بحث مبسوط در این باره بنگرید به ؛ فراستخواه،1389الف).

راه حل سوم ،خصوصی تلقی شدن امر دینداری است(Dombrowski,2001:47-49) که البته در هر فرهنگ دینی به آسانی دست یافتنی نیست.

راه حل چهارم، فعالیت دین در حوزۀ عمومی با قبول قاعدۀ اجتناب ناپذیر آزادی است واینکه دین به صورت امری مدنی تلقی بشود  و تکثر سپهر عمومی توسط دینداران به رسمیت شناخته بشود. در این راه حل فرض بر آن است که حوزۀ عمومی برای دینداران و  غیر دینداران ، امکان بازی برابر و منصفانه را فراهم بیاورد. وقتی دین ورزی، به شکلی مدنی دنبال می شود ، اولا دین ها با هم به احترام متقابل رفتار  می کنند و ثانیاً دین ولادین همدیگر را  می پذیرند  و  حاضر به گفتگوی منصفانه با هم  می شوند.(;Adams, 1993; Gustafson,1975  1994,1998 Hollenbach,)و...

دوم. منظر اثبات

اما در منظر دوم ، بحث بر سر اثبات «اخلاق دینی» است . در اینجا پرسش آن است که اصولا  آیا  بنا کردن اخلاق بر مبنای اعتقادات دینی تا چه حدی برای خرد جدید امکان پذیر یا آسان یا کارامد است؟  چه مقدار روشن و هموار است؟ وچه مقدار پرخطر  و لرزان وآسیب پذیر است.

 اخلاقی بودن درمعنای جهانی وانسانی آن، به دادگری، نیکوکاری، بردباری، بخشندگی و صداقت است، به شجاعت و انصاف و  وفای به عهد است. به این است که  حق به حقدار بدهیم، به همنوعان یاری برسانیم ، مدارا پیشه کنیم، به دیگران احترام بگذاریم وحقوق آنها را صرف نظر از عقیدۀ شان رعایت بکنیم، مهربانی وانسان دوستی در پیش بگیریم ، دیگرپذیر ومخالف پذیر باشیم واز خشونت بپرهیزیم. هرچند نوعی دینداری متعالی و نجیبانه ای قابل تصور وتصدیق است که این حیات اخلاقی ما را به کمال برساند اما امر اخلاقی، طفیل امر دینی نیست.

خرد جدید راه های بسیاری  برای  توضیح اخلاقی بودن بشر دارد ، پس این انتظار که مردمان در دنیای امروز ، خوب بودن وخوب عمل کردن خود را حتماً منوط به دین بکنند، انتظار گزاف وتحکّم آمیزی است. مگر اینکه اخلاقی بودن با تکیه بر مبانی دینی را هم، راهی در کنار راه های متنوع دیگر به سوی اخلاقی بودن تلقی بکنیم. هرچند  این نیز به نظر می رسد برای خرد جدید راه دشواری است.

اخلاق؛ معنایی جهانی، انسانی وعرفی دارد وموکول کردن الزامی آن به دین، فاقد مبنای منطقی است. این دینداری ماست که شدیداً نیاز دارد تا با معیار ها وموازین اخلاقی، موزون بشود. حقیقت دین جز ذکری برای تعالی بشر نیست واین نیز تنها از طریق حیات معقول وبا فضیلت اخلاقی به دست می آید.

آن نوع دین ورزی که انسان را به سلب حقوق وآزادی ها، دیگر ناپذیری، جزمیت و خشونت، رفتار غیر منصفانه  وناسازگاری با همنوعان سوق می دهد، «دین غیراخلاقی» است.

هر چند دین، یکسره  قابل فروکاستن به اخلاق نیست، ولی  منطقا مجاز به نقض اخلاق هم نیست. آنجا که دینداری ما با اخلاق در معنای جهانی وعامّ آن مانند انصاف، رعایت حقوق وآزادی های دیگران، پرهیز از خشونت و دیگر پذیری تناقض پیدا بکند، این اخلاق ، مهمترین رشتۀ مشترک انسانی ما نیست که باید قربانی بشود. بلکه  این دین و  دینداری است که باید محل تأمل مجدد قرار بگیرد و تصحیح بشود  و امروز بیش از هر زمان، وقت آن است.


منابع

-      ابن سینا، ابوعلی حسین ابن عبدالله،(1379 ق) الاشارات و التنبیهات، شرح  خواجه نصیر طوسی و قطب الدین رازی.

-      اتکینسون، آر. اف.( 1370 ) درآمدى به فلسفه اخلاق. ترجمه سهراب علوى‏نیا،تهران: مرکز ترجمه و نشر کتاب.

-      صانعى دره‏بیدى، منوچهر (1368) فلسفه اخلاق در تفکرغرب. تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتى.

-      فراستخواه،مقصود(1377)دین وجامعه. تهران: انتشار.

-      فراستخواه، مقصود(1387 ) دربارۀ « اخلاقی»بودن دین. مجلۀ آیین، شماره آذر ودی 1387.

-      فراستخواه،مقصود(1389الف)اخلاق غیر دینی ودین غیر اخلاقی. در http://farasatkhah.blogsky.com/1389/09/07/post-24/.

-      فراستخواه، مقصود( 1389ب) الهیات سکوت؛ الهیاتی برای دیگر پذیری و کثرت گرایی. در http://farasatkhah.blogsky.com/1389/06/29/post-14/

-      فراستخواه، مقصود( 1389ج) تأملی  در امکان فلسفی حاشیه زدایی از امر الهی در دنیای مدرن. مقاله ارائه شده در همایش بین المللی روز جهانی فلسفه،تهران:  مؤسسه پژوهشی حکمت وفلسفه ایران،30 آبان تا دوم آذر89.

-      کانت، ا. (1383) فلسفه فضیلت. منوچهر صانعی دره بیدی،تهران: نقش و نگار.

-      مور، جورج ادوارد ( 1366  ) اخلاق. ترجمه اسماعیل سعادت، تهران:شرکت انتشارات علمى و فرهنگى.

-      نائس، آرن (1357) کارناپ. منوچهر بزرگمهر، تهران: خوارزمی.

-      نصیرالدین طوسی، محمدبن محمد (بی تا)تجرید الاعتقاد (چاپ قدیم)، مکتب الاعلام الاسلامی.

-      وارنوک، ج.( 1368 ) فلسفه اخلاق در قرن حاضر. ترجمه صادق لاریجانى. چاپ دوم، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب.

-      Adams, Robert M.( 1993 ) “Religious Ethics in a Pluralistic Society.” In Gene Outka and John Reeder, eds., Prospects for a Common Morality (Princeton: Princeton University Press).

-      Baier, K. (1992) "Responsibility and freedom", Ethics and Society, Macmillan

-      Dombrowski, Daniel A. ( 2001 )Rawls and Religion, The Case for Political Liberalism .STATE UNIVERSITY OF NEW YORK PRESS.

-      Gustafson, James(1975 ) Can Ethics Be Christian? (Chicago: University of Chicago Press).

-      Hollenbach, David(1994)“Public Reason/Private Religion?” Journal of Religious Ethics 22 (1994).

-      Hollenbach, David.“Is Tolerance Enough?” Conversations 13 (Spring, 1998).

-      Hume ,David(1990 )Dialogues Concerning Natural Religion, edited and introduced by Martin Bell ,London: Penguin.

-      Irwin, T. (2009  )The Development of Ethics, A Historical and Critical Study; Volume III: From Kant to Rawls. Oxford University Press.

-      Libet, Benjamin (2002). “Do We Have Free Will?” in Kane, Robert,  ed. (2002) Oxford Handbook on Free Will. 551–564, New York: Oxford University Press.

-      Petsoulas, C. (2001) Hayek's Liberalism and its Origins. His Ideas of Spontaneous Order and the Scottish Enlightenment. London: Routledge.

-      Rawls, J. (2001) Justice as Fairness. Cambridge, MA: Belknap Harvard.

-      Sayre-McCord, Geoff(2012) "Metaethics", The Stanford Encyclopedia of Philosophy (Spring 2012 Edition), Edward N. Zalta (ed.), forthcoming URL = <http://plato.stanford.edu/archives/spr2012/entries/metaethics/>.

-      Wiggins, D.( 1987 ) ‘Universalizability, Impartiality, Truth‘ in Wiggins, D. : Needs, Values, Truth: essays in the philosophy of value (Oxford: Blackwell)

-      Wood, A. W.( 1970 ) Kant’s Moral Religion. Ithaca, NY: Cornell UP.

 

فابل پی دی اف متن کامل مقاله


نظرات 4 + ارسال نظر
خلیل پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 23:42 http://tarikhroze.blogsky.com

سلام،

با سپاس از شما.

اگر رهبران دینی به این فکرها نباشند، مردم عملا این کار را می کنند. خوشا بحال مردم.
اگر رهبران دینی به گذشته ی مسیحیت نگاه کنند، و به این فکر ها باشند و راه حل ها را ارائه کنند تا مردم در تنگنای زندگی تازه و عقاید کهنه گرفتار نباشند، خوشا بحال هر دو.

اگر رهبران دینی به این فکر ها باشند، اما مردم نپذیرند، بدا بحال مردم.

دوست محقق ارجمند
با سلام
دربارۀ عبارت آخر مقاله ، توضیحی تأمل برانگیز و راه گشایی داده اید
بسیار ممنون
م-ف

برهان جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 19:50

سلام استاد
دوست داشتم نظرتان را درباره اخلاق دین شناسی آقای فنایی بدانم
یا علی

دوست محقق بزرگوارم دکتر برهان عزیز
به خاطر طرح بحث تان صمیمانه سپاسگزارم
محدودیت حجم نوشته هایی از این دست اجازه مرور در تحقیقات دیگر نمی دهد. جناب فنایی از محققان خوب در این عرصه اند وکارهایشان حائز توجه ونقد وبررسی است. امید که در فرصتی دیگر این توفیق برای بنده هم فراهم شود. حضرت عالی نیز لابد دیدگاه هایی دارید دریغ نفرمایید و لطفا در اینجا از سر نقد بیان فرمایید.
م-فراستخواه
16 اردیبهشت91

مهدی زعیم سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:01

استاد ارجمند جناب دکتر فراستخواه
ادامه تحصیل بهانه ای شده تا در هندوستان رحل اقامت افکنم و چقدر زیبا است صحنه های اخلاقی و دوستی های فارغ از دیانت را اینجا به نظاره نشستن که برای مثل منی درسی است بس عظیم تر از مدارج آکادمیک . مسلمان و هندو و مسیحی و بودایی فارغ از آموزه های دینی دست در دست یکدیگر دارند نه انسانها را آزار می دهند و نه حیوان ها را می آزارند .
استاد ممنون از مقاله خواندنی و بجا برای جامعه ایرانیان تا فارغ از کیش ، در دیگرپذیری اهتمام نماییم

سلام بر دوست سفرکرده جناب زعیم
ممنون از اینکه هستید وهمچنان در پویش های وجودی
وممنون از اظهار نظرتان
بهترین آرزوهایم را نثارتان می کنم
م-فراستخواه
27 اردیبهشت 91

هاتف ایمان یکشنبه 5 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:39 http://www.hatef-e-iman.blogfa.com

سلام استاد عزیز و اندیشمندم
پرسشی داشتم
به نظر شما حاجت آدمی به انبیا چیست ؟
آیا اگر هدف از خلقت آدمی را کمال او در نظر بگیریم و نهایت کمال وی را لقاء الله بدانیم و او را واجد زندگی ابدی بدانیم و او را از این حیث نیازمند به انبیاء بدانیم ، ضرورت التزام به اخلاقی خاص را برای او تبیین نکرده ایم ؟
آیا مستقل دانستن اخلاق از دین ، به نوع نگرش ما به آدمی بستگی ندارد ؟ ( همان طور که نیازمند دانستن آدمی به دین به نوعی انسان شناسی بستگی دارد )
اگر پذیرش عقاید دینی ( اثبات بگویم بهتر است ) برای خرد جدید ثقیل است ، آیا دینداران می توانند وجه معقولی برای دینداری خویش ارائه دهند ؟
آیا مناسک عبادی ( چون نماز و روزه ) اعمالی اخلاقی اند ؟
در منظر شما - که قائل به استقلال اخلاق از دین هستید ( که البته بهره ی فراوانی از حقیقت دارد ولی به نظر من بسیار مستعد سوء فهم است ) - نامه ی امیر المؤمنین به امام حسن و خطبه ی متقین و دعای مکارم الاخلاق و . . . چگونه فهمیده می شوند ؟
خیلی ممنون می شوم اگر تفاوت نظر ارجمندتان را با نظر دکتر سروش پیرامون رابطه ی دین و اخلاق تبیین کنید .
پوزش می خواهم از این که نگاشته ام به درازا کشید .
امیدوارم در خور تأمل باشد .
افتخاری است برایم که از وبلاگم دیدن کنید ؛ بخش اندکی از آن محصول طبع من است و مشاهده ی همان ها خالی از لطف نیست .
شادکامی و موفقیت روزافزون شما را از خداوند خواستارم .

سلام وعرض ادب وارادت خدمت دوست محقق منتقد
درباب پرسشهای تان ضمن تشکر فکر می کنم
در اولین فرصت ممکن به وبلاگ تان مراجعه می کنم برای آموختن چیزی....با احترام
م-ف

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد