مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

نقدی بر پیمایش های مرسوم دین سنجی در ایران- قسمت دوم وپایانی

خلاصه بحث ارائه شده

در نشست نهم «نقد وبررسی سنجش دینداری در ایران»


قسمت دوم وپایانی

 

4.تورش «زبانی»

 شاید بتوان یک مشکل عمدۀ این نوع تحقیقات مرسوم را «فاصله زبانی»بدانیم. پاسخگویان(حداقل بخشی از پاسخگویان)در سیاق پرسشنامه هایی از این دست، با زبانی متفاوت از زبان دینی ِ واقعا موجود خود مواجه می شوند و چون با لحن ومحتوای سؤالات چندان در زندگی  روز مره امروزی شان محشور و مأنوس نیستند، پاسخهایی باری به هرجهت می دهند.

در نتیجه امکان دارد جوابهای پاسخگویان چندان دقیق وواقع نما نیست. کاربرد های زبان دین ( به معنای ویتگنشتاینی کلمه) در تحول است و متنوع است. بنابراین پرسیدن از دینداری به زبان قدیمی در جامعه امروزی ممکن است  ما را گرفتار تورش زبانی  بکند و فاصله زبانی ما با ادبیات امروزی سبب بشود که  وارد  دنیای متنوع  کاربردهای زبانی جامعه آماری خویش نشویم.

5.مغالطۀ «علت انگاشتن چیزی که علت نیست»

ملاحظۀ دیگر که در اغلب پیمایش های دین رواج  دارد،
خلط میان اخلاق ودین است. بدین صورت که میان اخلاق دینی و اخلاق به معنای عام آن درآمیخته می شود. این شاید شبیه مغالطه ای در منطق است که به آن « أخذ مالیس بعلة علة »[1]می گویند: مغالطۀ علت انگاشتن چیزی که علت نیست؛ برای تفصیل مغالطات بنگرید به شهابی، 1358 و نیز بنگرید به :
Eemeren,et al,1996  ; Groarke and. Tindale, 2003.

برای شرح مغالطه، در این گویه ها از  پرسشنامه مورد بحث تأمل بکنیم (کاظمی وفرجی،1389: 33):

-            چقدر برای شما پیش آمده است که از کسی بدتان بیاید اما در موقعیتی قرار بگیرید که به هر دلیلی از او تعریف کنید؟

-            برای همۀ ما پیش آمده است حرفی بزنیم که راست نباشد. برای شما چقدر پیش آمده است؟

-            چقدر برایتان پیش آمده که از کسی یا جایی چیزی را به امانت یا قرض گرفته باشید و به هر دلیلی آن را پس نداده باشید؟

-            در جامعه ما آدم ها معمولاً پشت سر یکدیگر حرف می زنند شما چقدر برایتان پیش آمده که پشت سر دوستی یا فامیلی حرفی زده باشید؟

-            چقدر پیش آمده که حرفی یا چیزی را به کسی نسبت بدهید که از صحت آن مطمئن نباشید؟

-            چقدر پیش آمده که در صفی باشید (مثلاً صف نانوایایی، خرید، اتوبوس و...) و به هر دلیلی خارج از نوبت کارتان را انجام دهید؟

اما پرسش این است که اخلاقیاتی مانند پرهیز از دروغ و خیانت ورعایت حقوق، چه مقدار از دین نشأت می گیرد؟ مثلا آیا همۀ کسانی که از دروغ می پرهیزند برای  ترس از خدا ورفتن به بهشت است؟ بفرض  که پاسخگویان به محقق بگویند از دروغ می پرهیزیم، این چه ارتباط لازم منطقی با دین دارد؟ قرار دادن پرهیز از دروغ در جای بُعدی از دینداری، در حقیقت وضع دین در مقام علت دروغ نگفتن است. در حالی که ممکن است علت دروغ نگفتن، دین نباشد بلکه نیروی وجدان اخلاقی باشد. اینجا در حقیقت ما دچار مغالطه «علت انگاشتن چیزی که علت نیست» می شویم.

برای سنجش بعد اخلاقی دینداری، به جای سؤالات کلی که در پرسشنامۀ تحقیق مورد بحث ما آمده است ، مثلا می توان  پرسید:

«اگر از شما بخواهند مهم ترین برداشت خود را از دروغ در یک جمله بگویید، شبیه کدامیک از این جمله ها را و تا چه حدی ممکن است بگویید»؟:

1.پرهیز از دروغ موجب رضای خدا ورستگاری بندگان خداست

2.پرهیز از دروغ موجب شکوفایی فردی واعتماد اجتماعی است

3.....

اگر پاسخگویان، نمونۀ گویه 1 را بیشتر علامت بزنند می شود فهمید که اخلاق مردم دینی است واگر نمونۀ گویه 2 را علامت بزنند اخلاق مردم، عرفی است. بدین ترتیب می بینیم که چگونه در یافته های تحقیقات مرسوم در ایران، ملاحظات جدی وجود دارد. چگونه از اینکه پاسخگویان به ما گفته اند دروغ نمی گویند ودر صف جلو نمی زنند(صرف نظر از صحت وسقم این اطلاعات)، قضاوت می کنیم که اخلاق مردم ما،  دینی است! در واقع صغرا وکبری هر دو محل تردید است. نه، می توان باور کرد که 80 تا 90 درصد مردم  در حد خیلی زیاد وزیاد عادت راستگویی دارند، ونه، می توان قانع شد که راستگویی، همه از روی دینداری است  وراستگویی ِهمه نیز از روی دینداری است!

6. پیمایش هایی با کفگیرهای پر سوراخ

در اینجای بحث، لازم می بینم  نکته ای را طرح بکنم  که به تصور اینجانب بسیار  درخور تأمل است. گاهی تا گفته می شود ما نیاز به ژرف کاوی در بررسی دینداری داریم، این را بلافاصله به دعوای کمی وکیفی  تحویل می کنند. اما ارجاع هر ملاحظۀ انتقادی از این پیمایشها ، به دوگانۀ کمی وکیفی به نظر می رسد نوعی پاک کردن صورت مسأله است. مخصوصا که ما به این نوع دوگانه ها خیلی گرایش داریم.  مثلا مایلیم بحث بکنیم که دینداری یا سنجیدنی هست یا نیست. مایلیم با طرف بحث خود مجادله کنیم که آیا با روش کمی موافقید یا مخالفید؟  

در گزارش مورد بحث ما نیز ابتدا به همین مسیر دوگانه اشاره شده است.«اگر بخواهیم به این نتیجه دست یابیم که مردم در سطح جامعه چه مقدار اعمال دینی را انجام میدهند و چه مقدار به گزاره های بنیادین دینی اعتقاد دارند بی تردید روش پیمایش میتواند گره گشایی کند. در همه دنیا نیز دینداری با همین روش سنجیده شده است. اما اگر سرو کار ما با مسئله معنا باشد مثلا مردم چه معنایی به رفتارهای دینی خود میدهند آنوقت روشهای کیفی در سنجش معنای دینداری مردم اهمیت خواهند یافت»(کاظمی وفرجی،1389 : 104)

اما انتقاد اینجانب به این محققان لزوما آن نیست که چرا شما پیمایش کرده اید، بلکه ملاحظه در نحوۀ پیمایش کردن است. وقتی ابزار ها دقیق نیست ، وقتی کفگیرها پرسوراخ است، انتظار داریم چه چیزی با آن به دست بیاوریم؟ با روش پیمایشی  نیزمی توان  در حدی که ابزار های کمی دقیقتر ودرست تر به کار گرفته بشود، یافته های معتبرتری از دینداری ایرانیان به دست آورد. می توانیم با همین روشهای  پیمایشی در صدد پاسخ به پرسش از چگونگی دین ورزی مردم باشیم وبررسی بکنیم که مردمان در عمل ودر زندگی خود  چگونه ودر چه حدی دینداری می کنند

اگر چنین تحقیقات جدی انجام بگیرد، دیگر کفایت نمی کنیم که فقط به طور کلی بگوییم مقیاس تجربه های دینی در نمونۀ مطالعه شده، بالا هست و در حد 96 درصد نمونه است؛ شامل 72.4 درصد خیلی زیاد و 24.5 درصد زیاد(کاظمی وفرجی،1389 : 145). بلکه بررسی می کنیم که هریک از انواع تجربه های مذهبی  در نمونه چه نوع توزیعی دارد، مثلا:

           تجربۀ خوف چقدر است وتجربه رجا چقدر؟

           تجربه زاهدانه چقدر ، تجربه سرمایه گذارانه ، تجربه عارفانه چقدر، تجربه عاشقانه چقدر و تجربه رندانه چقدر؟

همینطور بسنده نمی کنیم به طرزی کلی بگوییم که مقیاس احساسات وعلقه های دینی  در نمونۀ مطالعه شده، بالا  هست و در حد 94.9 درصد نمونه است؛ شامل 73.8 درصد خیلی زیاد و 21.1 درصد زیاد (کاظمی وفرجی،1389 : 155). بلکه بررسی می کنیم که هریک از انواع  سبکهای دین ورزی  در نمونه چه نوع توزیعی دارد، مثلا :

             سبک دین ورزی کثرت گرا چقدر است  وانحصار گرا چقدر؟

             دین ورزی آزادمنشانه چقدر است  ودین ورزی سختکیشانه چقدر؟

             دین ورزی سازگار چقدر است و ناسازگار چقدر؟

همچنین فقط به طور کلی نمی گوییم میزان مقیاس اعتقادات  دینی  در نمونه، بالا  هست و در حد 98.8 درصد نمونه است! شامل 86.3 درصد خیلی زیاد و 12.5 درصد زیاد (کاظمی وفرجی،1389 : 168). بلکه بررسی می کنیم که هریک از انواع  دین باوری  در نمونه چه نوع توزیعی دارد، مثلا:

             دینداری سنتی چقدر؟

             دینداری ایدئولوژیک چقدر ؟

             دینداری امانیستی چقدر؟

             و....

 

منابع

کاظمی، عباس و مهدی فرجی( 1389 ) دینداری ایرانیان. تهران: دفتر پژوهش های کاربردی سازمان تبلیغات اسلامی.

شهابى، محمود(1358 ) رهبر خرد. تهران: کتابفروشى خیّام.

Eemeren, Frans H. van, R. F. Grootendorst, F. S. Henkemans, J. A. Blair, R. H. Johnson, E. C. W. Krabbe, C. W. Plantin, D. N. Walton, C. A. Willard, J. A. Woods, and D. F. Zarefsky, 1996. Fundamentals of Argumentation Theory: A Handbook of Historical Backgrounds and Contemporary Developments. Mahwah, New Jersey, Lawrence Erlbaum Associates, Publishers.

Groarke, Leo and C. Tindale, 2003. Good Reasoning Matters! 3rd edition, Toronto, Oxford University Press.

 

فایل پی دی اف متن کامل



[1] Non Causa pro Causa

نظرات 4 + ارسال نظر
میترا سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 17:08

هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سلام واقعا قرار گرفتن محقق در جایگاه بدون پیشداوری و رسیدن به نگاه متکثر کار سخت و در عین حال ظریفی است که عموما اتفاق نمی افتد و احتمال این اتفاق شاید با برآیند نقد و نقد ونقد از جوانب مختلف بالاتر برود. مثال نمونه سوالات در فاصله گرفتن از نتیجه بی طرفانه بسیار جالب است. ممنون

سلام و سپاسگزاری از توضیح خوبتان
م-ف

شاهده چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:14

سلام و سپاس
چقدر نیاز داریم به روشن شدن مرزها و الک کردن ذهنیاتمان
ممنون استاد

سلام و شعله های پرسشگری واندیشگی تان مشتعل تر وپرتو افشان تر
م-ف
سوم خرداد خرداد91

ی.م جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:49

درود و سپاس از روشنگری هایتان

بنما تو لعل روشنت بر کوری هر ظلمتی . . .

آرزوی سلامتی و طول عمر

سلام و ممنون از دوست نوازی تان. از نور نقدهای تان روشنی می جویم
م-ف

بهروز سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 23:56

درود بر شما - با تشکرازشما بخاطر انتخاب موضوعی که به زمانه ی کنونی ما در ایران تعلق دارد.
بیان مساله:
مساله چیست؟
مساله این است که برای بعضی از مردم و حتا نخبگان از این که می بینند "رفتار اخلاقی مردم در ایران - با این دیرینه و پیشینه و مفاخر و متون دینی و عرفانی و اخلاقی پر ابهت و عظمت و هیمنه اشان - تا حد بسیار زیادی تنزل کرده است" ، سوال برانگیز شده است.
در واقع آنها نمی توانند تنزل اخلاق جامعه ی ایران را با کثرت منابع و سوابق اخلاقی اش به درستی تبیین کنند. با توجه به این که چه بپسندیم یا نه دین یکی از منابع تولید و حفظ و تقویت مفاهیم و ارزش های اخلاقی بوده است این سوال در نزد پرسش کنندگان پررنگ تر شده است.
پاسخ آسان است. باید به پرسش کننندگان و تعجب کنندگان گفت که باید بهنگام بررسی و تبیین پدیده های اجتماعی آن ها را تعلیل کنند و نه تدلیل.
تعلیل کردن یعنی برای مشکلات اجتماعی و از جمله اُفت اخلاقیات انها را منتسب کنیم به عوامل خارجی (موجود در نظام اجتماعی) مانند علت ها را در نظامات و ساختارهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دید. در حالی که اگر به اشتباه نموده و مشکل اُفت اخلاقیات را تبیین منطقی کنیم بدین معنی است که باید دلیل منطقی کاهش رفتار های اخلاقی را در ذهنیات مردم و باورهای نادرست آن ها جستجو نماییم. آن گاه بجای تصحیح عوامل اجتماعی و جرح و تعدیل متغیرهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بر تصحیح باورهای دینی مردم با افزایش دادن برنامه ها و ساعات آموزش شرعیات و دینیات تمرکز خواهیم کرد.
اخلاق را به عنوان پدیده ای اجتماعی دیدن منجر علت یابی ها و سبب شناسی های اجتماعی می گردد ولی اخلاق را دینی دیدن منجر انجام اقداماتی برای تصحیح دینیات مردم می گردد. یعنی با آموزش های منطقی خواهیم کوشید تا انها باورها و ایمانیات دینی خود را تقویت کنند.
اما این که چرا شما اصرار بر تفکیک مفاهیم اخلاقی از دین دارید؟
دارید میگویید اخلاق یک ضرورت عرفی و اجتماعی است و ربطی به دین ندارد. می خواهید بگویید اخلاقیات ماهیت و خاستگاه جامعه شناختی دارند و لذا عرفی اند و ماهیت و خاستگاه دینی و آسمانی و وحیانی و روحانی و متافیزیکی ندارند. و لذا نباید اخلاقی بودن یا نبودن مردم را منتسب به دین کرد.
در حالی که می دانید جامعه شناس دین و معرفت شناسی دین می گوید اخلاق در کنار احکام و عقاید از ارکان دین است.
رسول اکرم ص هم گفت من برای بهبود اخلاق خوب مردم برانگیخته شده ام.
شما بخشی از هویت دین را که تاریخ دین و دین در تاریخ بر آن صحه می گذارد بر خلاف واقع دارید از او می ستانید. با این توجیه که اخلاق خاستگاه عرفی و اجتماعی و مردمی دارند. دین هم برای همین عرف و اجتماع و مردم آمده است .
شما با تیغ منطق اعضای وجودی دین را از او جدا می کنید و همه خوب می دانیم چنین شیر (دین) بی یال و اشکمی را هم خدا هم نافریده است.

سلام وممنون از منتقد عزیز
ملاحظات آن ناقد خوب به بنده در فهم بهتر وتصحیح خطاها کمک می کند
تفکیک اخلاق ودین به معنای آن نیست که اخلاق ربطی به دین ندارد
دین می تواند به اخلاق کمک بکند ومراد از حدیثی که نقل کرده اید به گمانم همین است
البته درک ورفتار نادرست دینیکه میان ما بسیار هم شایع وحتی نهادینه شده است اخلاق را تباه می کند چنانکه کرده
پس با شما موافقم برای بهبود اخلاق ما باید درک دینی ورفتار دینی ما بهبود پیدا بکند
مصلحان وروشنگران دینی همین دغدغه را دارند ودر پای این نیت خود چه مصائبی را که نمی بینند
این دانش آموز کوچک نیز از نوچوانی همین آرزورا داشتم که دینداری ما بهبود پیدا بکند نوشته هایم نیز مشق هایی است در این راه
ملاحظات روشی بر تحقیقات مربوط به دین در این بحث بنده برای این است که دین وهویت دینی واعضای وجودی دین ونحوه مناسبات را دقیق بفهمیم تا قدری از مرارت های این جامعه را بکاهیم در حد استطاعت
بازهم ممنون
29 شهریور91

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد