مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

طبقه متوسط در ایران


منتشر شده در  مهرنامه، ش 29، تیر 92،، ص122-123

 

این نوشته دربرگیرندۀ بیان مسأله، هفت مقدمۀ کوتاه و یک نتیجه گیری مختصر است.

بیان مسأله. وضع طبقه متوسط در ایران

طبقۀ متوسط جدیددر ایران: 1. پادرهوا بود، 2. «دولت- بسته» بود، 3. حیات دوزیستی داشت، 4. افزون بر این،  نیمه عمر و نیمه جان هم می شد. باختصار هر چهار خصیصه را بیان می کنم.

نخست پادرهوایی طبقه متوسط ما بدین معنا بود که بیش از دینامیسم درونی ِ جامعۀ ایران، تحت تأثیر امواج تحولات محیط بیرونی در جهان پیشرو شکل می گرفت. دوم، «دولت- بسته» بودنش از این جهت بود که عمدتاً درون بوروکراسی دولت یا در حاشیۀ آن تکوین می یافت واز محل دریافتی های نفتی ِ تصاحب شده توسط دولت، زندگی می گذرانید. سوم، اگر غوغایی وسودایی در جامعه داشت و می خواست در حوزۀ عمومی ومدنی واجتماعی وفرهنگی نقش آفرینی بکند، یک پایش معمولا در دولت بود و این دوزیستی کارش را دشوار می ساخت و ابتکارات درونی و استقلالش رنگ می باخت.  سرانجام چهارم، او نیمه عمر هم می شد. یعنی طرحی را هم که می افکند، تا پایان نمی توانست آنطور که می خواست پیش ببرد ونیمه جان می شد ودر می ماند. دونمونه از دوره های قبل وبعد انقلاب ذکر می شود:

یک.بعد از مشروطه، طبقه متوسط جدید ایران، در شکل گیری دولت مدرن نقش داشت. ابتدا او بود که گفتمان مدرنیّت را اشاعه دادو کارهای تخصصی و مدیریت وبرنامه ریزی جدید در دولت را نیز برعهده گرفت. اما قدرت مسلط دولت، گفتارهای تجددخواهانۀ طبقه متوسط را مصادره کرد و آن را با خودکامگی به خدمت گرفت. طبقه متوسط به دلیل ضعف هایش نتوانست کاری از پیش ببرد. نیمه عمر شد و عاقبت نیزبا نیمه جانی بر پروژۀ خودساختۀ مدرنیزاسیون دولتی شورید وآن را با توسل به شیوه های انقلابی برهم زد ولی خود نیز از این کار لطمه دید.

دو. در طی دهه 40 و50 شمسی، طبقه متوسط جدید دینی ما، انبوهی گفتارهای تجددخواهانۀ ذوقی وتأویلی و ایدئولوژیک در دین را برای درونی کردن مدرنیته در فرهنگ دینی تولید کرد. اما دولتی انقلابی  ومکتبی که بر ویرانه های پروژۀ مدرنیزاسیون دوره پهلوی به قدرت رسیده بود، ایدئولوژی تجددخواهی دینی را از طبقه متوسط دینی گرفت وایدئولوژی غرب ستیزی و بومی سازی را از طبقه متوسط غیر دینی آن دوران گرفت و همه را در قالب پروژۀ اسلامیزاسیون دولتی پیش برد و با توسل به همین پروژه ، خود طبقه متوسط را که باز نیمه عمر یا نیمه جان شده بود یا تسخیر کرد ویا به حاشیه راند. این بار نیز طبقه متوسط جدید ایرانی مغلوب شده است. 

آنچه از سوانح ایام طبقه متوسط در پیش وپس از انقلاب، در دوبند فوق ذکر شد، قرینۀ تاریخی درازی دارد. به جای طبقه متوسط امروزی می توان متناظر تاریخی آن را در خاندانهای فرهنگ دوست ایرانی دید که در حاشیه قدرت سیاسیِ خلافت یا ایلخانان مغول می زیستندو  برخی فعالیتها مانند تأسیس مدارس ابتکار آنها بود ولی خیلی سریع تحت کنترل و تصاحب حکومت در می آمد. نمونه اش خاندان برمکی یا جوینی است(اصفهانیان‌، 1369). این خاندانها نیمه عمر شدند. چون اتفاقا زیر پای آنها نیز به نوعی دیگر خالی بود.

ادامه دارد.....

نظرات 1 + ارسال نظر
رضایی چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 20:27

ممنون جناب فراستخواه عزیز
بسیار مشتاقم که این بحث را با تفصیل بیشتری ادامه دهید. پایان نامه دکتری بنده درباره طبقه متوسط شهری است و بینش تاریخی حضرتعالی به من بسیار کمک خواهد کرد.

با سلام آرزوی موفقیت برای محقق ارجمند ونیازمند نقد ونظر

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد