مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

طبقه متوسط در ایران - 4

ادامه یادداشت قبلی ، منتشر شده در  مهرنامه، ش 29، تیر92، ص122-123 

پنجم. تیپ اخیر و نوظهور طبقه متوسط

دردو سه دهۀ اخیر رویدادهای نوپدید جامعه مابعد صنعتی  وپست مدرن، طبقه متوسط را نیز متحول ساخت. جهانی شدن، رسانه ای شدن، فناوری اطلاعات وارتباطات، کالایی شدن، تکثر زیاد، شتاب فرایندها، دنیای تصویرها ، اهمیت مصرف ومد و سبک وذائقه وسرگرمی، اهمیت زندگی روزمره وفرهنگ عامه، غلبه شکل بر محتوا، رواج نوعی نسبی گرایی وفکر اقتضایی ومانند آن سبب شد که تیپ  نوظهوری، از استحاله و دگردیسی طبقه متوسط جدید به عرصه برسد و شاید بتوان به این تیپ نوپدید، «طبقه متوسط مابعدجدید»  نام نهاد.

 به جای ارزشهای مدرن عصر روشنگری تا سدۀ بیستم، این تیپ جدید بیشتر عملگراست. فکر وعملش اقتضایی است. با لذت و با آنات و با پیشامدها  زندگی می کند. آن جدیت مدرنِ روشنفکرانه را هم ندارد و تا حدی می توان گفت رندی و  بازیگوشی  در پیش می گیرد وبرای همین است که تنوع وانعطاف درونی بیشتر وتعاملات بیرونی گسترده تری دارد.

ششم. ضعف های طبقه متوسط جدید  ایرانی

جامعه ایران ، جامعه ای طبقاتی  به معنای شناخته شدۀ اروپایی آن نبوده است. معرف این جامعه شاید بیش از طبقات در مفهوم اقتصادی اش،  گروه های قومی، زبانی، فرقه ای ومذهبی وسیاسی بود. اگر هم با تسامح از طبقات سخن بگوییم، طبقه متوسط جدید در آن بیش از اینکه از متن پویایی شناسی اقتصادی ویا اجتماعی سربرکشد، تحت الشعاع دولت بود. «دولت-بسته» بود.

 در جوامعی با اقتصاد پویا ، فرایندهایی مثل تقسیم کار وتخصصی شدن واستقلال مدیریت از مالکیت ومشاغل فکری جدید به تقویت طبقات متوسطی انجامید که به اصطلاح«انَا رجل» گفتند و نقش آفرینی کردند. در این جوامع رقابتی، عواملی مانند تحرک اجتماعی وجابجایی های طبقاتی آن هم در شرایط نسبتا پایدار، روز به روز به بازتولید و گسترش طبقات متوسط جدید منجر می شد.

 اما در جامعه ایران که سیاست بر اقتصاد واجتماع غلبه دارد ودولت معمولا یا میدان منازعات گسترده است یا بزرگ و همه کاره است، طبقه متوسط نیز در داخل یا حاشیه دولت شکل گرفته و زندگی کرده است، چنان که معمولا زیر پاهایش خالی بود و قدری از زمین فاصله داشت.

دولت هایی که در تاریخ معاصر ایران تحت تأثیر تحولات وگفتمانهای جدید شکل می گرفتند درون دستگاه بورکراسی اداری ونظامی خود ودر ابواب جمعی بزرگ متکی به دریافتی های نفتی، طبقات متوسط را تحت پوشش قرار می دادند. در نتیجه آن ویژگی حقوق بگیری به جای دستمزد بگیری که فرق فارقی میان طبقه متوسط با طبقات پایین وکارهای یدی بود، در ایران رنگ می باخت. چون اینان هم به یک جهت وابسته به دستمزدهای دولت بودند والبته مقهور سیطره واستبداد نیز می شدند. 

از سوی دیگر برعکس تحرک اجتماعی وجابجایی طبقاتی منظم در جوامع کلاسیک، در ایران غلبۀ گروه های غیر رسمی بر رسمی، نوعی آشفتگی طبقاتی نیز به بار می آوردو کسانی وارد طبقات متوسط و بالا می شدند که سیر لازم اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از نوع طبیعی و تدریجی را طی نکرده بودند و تنها از طریق فرصتهای نامنظم و بی قاعدۀ ورود به کلوپ ها، دوره ها و محافل، حتی با وجود فقدان پیشینه های خانوادگی و طبقاتی  و بر اثر رابطه ها، به جایگاه های مهمی دست می یافتند و در نتیجه نقش و رفتارها و اندیشه های مشوّش تری داشتند.

یک چیز می ماند وآن نیز تحولات «طبقه متوسط مابعدجدید» در ایران است. معلوم است وقتی در جوامع جا افتاده شاهد فکر وعمل اقتضایی ونوپراگماتیستی در این تیپ اخیر طبقه متوسط هستیم، در جامعه ایران که پیش از طی تجربۀ کافی مدرنیته، به دنیای مابعد مدرنیته پرتاب می شود، رفتارهای این تیپ از طبقه متوسط ایرانی خیلی نسبی گرایانه و بازیگوشانه و رندانه خواهد  بود که آثارش را در طیفهایی از این طبقه مشاهده می کنیم. همچنین این تیپ نوظهور در درون خود متنوع تر، و  با طبقات دیگر در بالا وپایین سازگارترمی نماید.

ادامه دارد......

نظرات 1 + ارسال نظر
محمود عبایی سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:56

با درود و مهر خدمت استاد ارجمند

چهار یاد داشت محققانه جناب عالی را با اشتیاق خواندم از نکته اموزیهای شما سپاسگزارم .
در انتظارم تا دنباله این سلسله یاداشت های روشنگرانه را نیز مطالعه کنم
برای شما بهروزی و نور آوری مستمر آرزومندم .

سلام جناب دکتر و سپاس و نیازمند نقد ونظر
با بهترینها

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد