مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

جامعۀ بزرگ و مقتضیات آن



منتشر شده در آسمان، 29 تیر92، شماره 51  : 47-48

جامعه ایران، جامعۀ بزرگی می شود. بزرگ، اینجا به معنای یک وصف کلی وتعارف آمیز نیست. ساختار و صفات جمعیت ایران واقعا در حال دگرگونی های مهمی است. روابط ومناسبات در متن جامعه متحول می شود. در نهادهای بدنۀ  اجتماعی تغییرات معناداری روی می دهد. در نهادخانواده، نهادهای ارتباطی، صنفی، مدنی و بقیه. جامعه از خود علائم رشد و بلوغ نشان می دهد. این اتفاق کوچکی نیست.

درروان شناسی و علوم تربیتی می گویند دورۀ بلوغ فرزندان از حساس ترین وخطیرترین دوره های رشد برای خانواده هاست. گروهی از پدر،مادرها غافلگیر می شوند. فکر می کنند دختر،پسرشان هنوز بچه اند. بی خبر از اینکه در بدن و مغز وذهن آنها، درگرایشها ونیازهای شان و خواسته ها و روحیات وروابط اجتماعی آنها تغییرات تعیین کننده ای اتفاق افتاده است. آنها بزرگ شده اند، ارتباطات مستقل از خانه دارند؛ با مدرسه، با شهر ونهادهای بیرون خانه(حتی وقتی که در خانه به سر می برند). دوستانی دختر وپسر دارند که والدین شان نمی شناسند. اطلاعات یا دسترسی به اطلاعات آنها دائم فزونی می گیرد. سبک های زندگی متفاوتی اختیار می کنند. با فضاهای مجازی و اینترنت محشورند. در  شبکه های اجتماعی  عضوند ومابقی قضایا.

پدر مادرهایی که این تغییرات را بهنگام وحتی قبل از وقوع  ملتفت نباشند ، عاجز ترین پدر مادرهای دنیا در کمک به ظهور استعدادهای فرزندان شان وشکوفایی ونیکبختی آنها خواهند بود. داستان جامعه نیز از این قرار است. سیاستگذاران، مدیران وحکمرانان از جمله آنهایی هستند که لازم دارند بموقع علائم بزرگ شدن جامعه را  عمیقا دریابند.

وقتی ساخت زندگی اجتماعی وشهری تغییر می یابد، جغرافیای معرفت مردم و روحیات و مناسبات آنها نیز دگرگون می شود. این یک تغییر اکولوژیک است اما نه در آب وهوای طبیعی بلکه در محیط آگاهی و اطلاعات وارتباطات و محیط نهادی جامعه. نژادهایی که با تحول اکولوژیک سازگاری فعالی نداشته باشند، منقرض می شوند. نژاد های مدیریتی وحکمرانی نیز از قاعدۀ تطابق خلاق با محیط مستثنا نیستند.

شاهدی تاریخی برای تحول اذهان اجتماعی پابه پای تحول الگوی زیست دراینجا باختصار می آورم. در دوره هایی که مناسبات غالب جوامع را شکار، گرداوری غذا و یا دامپروری وکشاورزی سنتی  تشکیل می داد، مردم نوعا با ذهن هایی «برون بنیاد» به عالم وآدم می نگریستند و زندگی می گذرانیدند( در نوشتۀ نخست توضیح داده شد). خدایان در مرکز ذهن انسان نفوذ داشتند ودر نتیجه معابد وخانه های خدایان هم، در مرکز دایرۀ ساده زیستگاهاجتماعی بود. تئوکراسی های اولیه بدین ترتیب پدید آمدند.

  بزرگ شدن اجتماعات، مهاجرتهای گروهی، ازدحام جمعیت و پیچیده تر شدن نسبی مناسبات، سبب  شد که سر وصدای جمعیت برای خدایان دردسرساز بشود. پیام آنها دیگر دشوار تر به گوش مردمان می رسید. در تحقیقاتی که راجع به حوزۀ بابل ومیان رودان و تمدن سومری انجام گرفته است، شواهدی برای این مدعا یافته اند. در اسطوره آکدیِ آتراهاسیس(Atrahasis)خدایان از هیاهویی که با افزایش جمعیت انسانی مرتب بیشتر می شد، برمی  آشفتند و زبان به شکایت وعتاب می گشودند که صداها و گفتارهای مردم برای آنان مثل صدای نعره های گاوان، آزار دهنده گشته است! مردم برای خدایان مایۀ رنجش می شدند(Saggs,1962:384-5;Nardo,2007:46-47;Jager,2001: 11-12 ).[i]

با رشد جوامع، پادشاه خدایان[1] به پیشکار خدایان[2] و مستأجر خدایان[3] تحول می یافتند. تئوکراسی های صلب وسخت به کثرت اجتماع آغشته می شدند ورقیق تر و عرفی تر می شدند. گروه های انسانی و اجتماعی کم وبیش از صغارت بیرون می آمدند. ذهن درون بنیاد و فاعلی انسانی  به جای ذهن دو مکانی، مجال ظهور پیدا می کرد(جینز،  ترجمه 1389 :  220-221)[ii].

شواهد ملموس در زندگی روزمرۀ مردم و در چهره کوی وبرزن وشهر وخیابان، از بزرگ شدن وپیچیده شدن جامعۀ ایران خبر می دهد. مرور گذرا در آمار واطلاعات شکسته بستۀ موجود نیز مؤید تغییرات در متن جامعۀ ایران است. جمعیت در حال تحول ایران، درخود حاوی انواع پدیده هاست وبا خود امور نوپدیدی به حوزه زیست اجتماعی در این سرزمین روانه می کند.

با مقایسه سرشماری 90 با آمار 85، می بینیم شهرنشینی ازمرز 71 درصد گذشته است. اندازۀ خانواده، کوچک شده است. بُعدخانوار از «چهار» به «سه ونیم» رسیده است. این درحالی است که تا سال75،  بُعد خانوار ایرانی حدود 5نفر بود. میانگین سن از حدود  22 سال در دهۀ 55 و65، به «30 » سال بالغ شده است. طبق پیش بینی های منتشر شدۀ دپارتمان امور اقتصادی واجتماعی سازمان ملل، این شاخص در چند دهۀ آتی بازهم افزایش خواهد یافت[iii] جمعیت 14 ساله و زیر آن در  سال 65 حدود 45 درصد بود اکنون به حدود 23 در صد رسیده است وجای خود را به  سنین 25 سال به بالا داده است. جمعیت ایران از حالت مخروطی در می آید. از این جمعیت متنوع فقط 12 میلیون نفر در تهران ساکن اند. تراکم نسبی جمعیت بیشتر شده است واز 43 به 46 نفر در هر کیلومتر مربع رسیده است. تهران که جای خود دارد و این شاخص در آن از 800 تجاوز کرده است.

باسوادی جمعیت 6ساله وبالاتر به 85 درصد رسیده است. در تهران 90 درصد هم شده است.  اطلاعات مردم روز به روز درحال افزایش است. تحصیلات در حال افزایش است. بیش از 10 میلیون نفر در ایران دارای تحصیلات عالی هستند و زنان نزدیک به نصف این رقم را به خود اختصاص می دهند.  بیش از 11 میلیون نفر نیز به رغم همه مشکلات ومحدودیت ها به هرحال به اینترنت دسترسی دارند. حدود 30 درصد  اینها جوانان 15 تا 24 سالۀ کشور اند. در بیش از 33 درصد خانوارها رایانه هست. این شاخص در سال 85 حدود 22 درصد بود. استفاده از شبکه های ماهواره ای تلویزیون فراگیر گشته است وروز به روز زیادتر می شود. به رغم هر اصرار وابرام، هنجارهای اجتماعی در داشتن ماهواره، قوانین رسمی را عملا بلاموضوع ساخته است. این امر در عضویت در شبکه های اجتماعی مجازی نیز کم وبیش دیده می شود. هنجارهای غیر رسمی متن جامعه روز به روز پرفشار و تعیین کننده میشود وراه خود را به فحوای زندگی عمومی باز می کند. عمل واقعی اجتماعی(پرکتیس ها)، خود را به هر ترتیبی که هست بر سیاستهای رسمی(پالیسی ها) تحمیل می کند.

جامعۀ بزرگ، جامعه ای متنوع است. شب وروز اطلاعات و افکار کثیری در آن رد وبدل می شود. جامعه ای که چه بخواهیم وچه نخواهیم بالاخره با دنیا وصل است. آنچه از در می رانیم از پنجره می آید. مقیاسی نسبی از  انفجار آگاهی در جامعۀ ایران دارد شکل می گیرد. فضاهای شهری، دیگر آن فضاهای سادۀ قبلی نیستند. محیط چند رسانه ای با همه فراز وفرود ها و آسیب های وارده، به طرز اجتناب ناپذیری در حال تنوع وگسترش است و این، سبب می شود که  مردم صدای همدیگر را می شنوند وهویت شهروندی شان خواه ناخواه تقویت می شود.

ساده ترین اقتضای بزرگ شدن جامعه آن است که حکمرانی خواه ناخواه، به عملی فنی و تخصصی تبدیل می شود. الگوهای قبیله ای، سنتی و هیئتی و حتی دیوانسالار نمی تواند از عهدۀ ادارۀ جامعۀ بزرگ بربیایند. جامعۀ بزرگ میل به سازمان یافتگی درونزا وکارمدتری دارد.

فایل پی دی اف



[1] god-kings

[2] steward-king

[3] the tenant of the god



[i] Saggs,H.W.F.(1962)The Greatness that was Babylon.NY:Mentor Books. Nardo,D.(2007)Ancient Mesopotamia.NY:greenhaven Encyclopedi Series. Jager, B.(2001)The Birth of Poetry and the Creation of Human World. Journal of Phenomenological Psychology.Vol. 32,No. 2,fall 2001.( Gods having become disturbed by the noise made by an ever-increasing human population…Human speech that sounded to them like the mooing or bellowing of cowes. The human were annoying…..)

[ii] جینز، جولیان(ترجمه1389)خاستنگاه آگاهی؛ در فروپاشی ذهن دو جایگاهی(کتابهای یک تا سوم). ترجمه خسرو پارسا ودیگران. تهران: آگاه.

 

[iii] Department of Economic and Social Affairs(2004) WORLD POPULATION TO 2300. New York: United Nations

نظرات 3 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 16:10

سلام ، عالی وجالب بود.

سلام بر دوست محقق نیازمند نقد ونظر

ا. ذ. چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 15:50

با سلام و تشکر.

روابط میان مدیران و مردم در جوامع بالغ از جنس روابط والدین و فرزندان نیست. مردم در چنین جامعه ای در می یابند که انتظار تشابه نیت مدیران نسبت به جامعه با نیت والدین نسبت به فرزندان، انتظاری معقول نیست. مردم در جوامع بالغ به استقلال خود در برابر نهادهای قدرت بهای فراوانی میدهند و سعی در حفظ این استقلال دارند. آنچه باقی می ماند، فهم مشترک این نکته میان اذهان مردم و مدیران جامعه است که منافع مشترک درازمدتشان آنها را به هم ربط می دهد. امروزه دولت تدبیر و امید از بازکردن درهای گفتگو به روی جهانیان سخن می گوید. اما دری که به روی میلیونها شهروند جلای وطن کرده بسته بماند، در صورت باز شدن، به سختی منافع ملی و بازی برد-برد با جهانیان را به درون راه خواهد داد. سخن از سرمایه های هنگفت انسانی و مادی شهروندانی است که نظام با کمترین هزینه و با اندکی نرمش ایدئولوژیک می تواند به درون راه دهد و همین سرازیر شدن سرمایه ها خود بی اثر کردن عاقلانه ی تحریمهایی است که نظام ایران را به سوی فلج کامل پیش می برد.

سلام بر منتقد عزیز ارجمند وچه نکات با ارزش مهمی بیان کرده اید سپاس سپاس
وجه شبه در نوشته شایان دقت است . مشبّه ها متفاوتند ولی کار حکمرانانی که تغییر جامعه را ملتفت نمی شوند یا دیر می شوند مثل پدرمادرهایی است که تغییر فرزندان را نمی فهمند
ممنون از نقد واز طرح مباحث تان
م-ف
ممنون از نقد واز طرح مباحث تان
م-ف

خلیل چهارشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 20:06 http://tarikhroze3.blogsky.com

سلام،

ای کاش بشنوند.

سلام وای کاش همه ، هم ما وهم حکمرانان پی در پی بیاموزیم وتغییر پیدا بکنیم واز آینده ای بهتر استقبال بکنیم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد