مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

سیاست های زندگی روزمره مردم در شهر

 


منتشر شده در آسمان، شماره 59 ،شهریور92

 

 

مسأله

مراکز ثقل جامعه کجاهایند؟ پارادایم کلاسیک سیاسی پاسخش معمولا ساده بود: مکانهای حکومت. فرق نمی کند، چه محافظه کاران وچه تحول خواهان در اصل این نوع پاسخ، ودر صورت مسأله نگاه یکسانی داشتند. تفاوت آنها این بود که دستۀ نخست می گفتند بگذاریم آنها که در این مکانها مستقرّند حکمرانی شان را بکنند وراه حل مشکلات را از این طریق بجوییم. گروه دوم برعکس مشکل را در  تیپ ساکنان موجود این مکانها یا حداکثر در رفتار آنها می دیدند واصولا بر جابجایی این ساکنان اصرار می ورزیدند؛ در بهترین حالت با رویه های دموکراتیک وقانونمند و بدور از خشونت.

اما تجربه های میدانی و افق های نظری تازه تر می گوید اصل «صورت مسأله» ایراد دارد. قدری هم لازم است فکر وذکرمان را از مکانهای حکومت به فضای شهر و به مکانهای زندگی جامعه  معطوف بکنیم وفقط به لحظه های سیاسی خیره نشویم. ریتم دائم زندگی شهر را ببینیم. البته که امر سیاسی تعیین کننده است و ساخت و عملکرد نهاد حکمرانی مهم است اما مهم تر از آن، این است که ما شهرهایی نیرومند لازم داریم. این گویا همان گرانیگاه اصلی نیکبختی مردمان است. در یادداشت قبلی بحث شد که مهم، ظرفیتهای رمز گشایی در متن زندگی روزمره شهری است. مهم، تاکتیکهای خاموش شهروندان برای زیست اجتماعی بهتر وبرای رهایی است. مخصوصا در شرایط بسته، این تدبیرهای آهسته وپیوسته در متن زندگی روزمره مردمان است که چکه می کند و کارساز می شود.

شهروندان وتاکتیکهای رمز گشایی

میشل دوسرتو« راه رفتن در شهر»[1] را مفهوم پردازی کرده است[i]. همین سیاستهای زندگی روزمره در شهر است که کارخودش را بالاخره می کند، مردم در واقع از این طریق حتی با بدترین شرایط نیز سر می کنند[2] و از هر فرصت کوچکی و از فضاهای خالی میان محدودیتها بهره می گیرند. با سبک زندگی در کوی و برزن وپردیس، با نوع رفت وآمد، با محاورات شان در تاکسی در اتوبوس یا جلوی کیوسکهای، طرز استفاده از پارک ها، ترفندهای سرگرمی، صورتهای ممکن تفریحی، با اَشکال مختلف پرسه زنی، با نوع کلمات ومزاح ها، با اغتنام از کمترین امکانهای مطبوعاتی ورسانه ای وحتی انتخاباتی، با چند وچون استفاده از رادیو وتلویزیون، با موبایل، اس ام اس، اینترنت، وبلاگ، شبکه های اجتماعی و غیر آن است که شهروندان نقش امیال و خواسته ها و  آگاهی ها و انتظارات خود را به طور «آب زیر کاهی» بر شهر می زنند.

 در واقع مردم با زندگی روز مره خود در شهر،  ازگفتارها واصرارهای رسمی، عملا رمز گشایی می کنند. «اجبارهای متنی» دست آخر در برابر این تاکتیکهای خاموش کم می آورند. مثالی را از زندگی دانشجویان در دانشگاه تبریز به خاطر می آورم .حداقل در آن سالهای دور که من در آنجا زمانی درس می خواندم وبعدها نیز طی سالهایی که درس می دادم، پردیس اصلی دانشگاه به گونه ای بود که بیشتر دانشکده ها در یک سوی خیابان اصلی ورودی دانشگاه بودند. دانشجویانی که وارد این خیابان می شدند در اولین مسیر ممکن می خواستند به صورت اوریب به ساختمان های دانشکده مربوط به خود بروند و بموقع در کلاس درس حاضر بشوند. برای همین بود که غالبا از داخل چمنها می رفتند. این درحالی بود که جای جای پردیس،  میله هایی فلزی با تابلوی «لطفا وارد چمن نشوید» وجود داشت. «زندگی واقعی» در این پردیس از «رمزگذاریهای مقرراتی یا ارشادی» سفت وسخت وپرهزینۀ نهی از ورود به چمن،  رمزگشایی می کرد. درحقیقت به زبان ساده ای می گفت که این رمز های رسمی  با منطق زندگی پردیس بیگانه اند. کوتاه ترین و عملی ترین مسیرهای میان نقطه ورودی درب اصلی دانشگاه و ساختمان دانشکده ها همان مسیر هایی بود که دانشجویان می رفتند. بدین ترتیب دیگر رازی جذاب در پس پشت میله های فلزی نمی ماند. استاد خوشفکری در آنجا می گفت این مدیران دانشگاه ما هنوز به صرافت نیفتاده اند که در عوض آن همه میله گذاری وامر ونهی، مسیرهای فرعی منشعب از خیابان را به صورت اوریب به دانشکده ها درست بکنند وچمنکاری و باغچه ها برمحور این راه های واقعی زندگی پردیس صورت بگیرد.

درپایان به چند نوع دیگر از ظرفیتهای رمز گشایی در زندگی روزمره شهری برای رعایت اختصار فقط اشاره  می کنم:

1.کنش های کلامی: گفتارهایی  رسمی تولید می شود و شهروندان اگر نمی توانند اصل این گفتارها را زیر سؤال ببرند، تفسیر که می توانند بکنند.

2. مطایبه: از این طریق قدری از تلخی نقدهای اجتماعی کاسته می شود. اهرم های حقوقی در حدی که قادرند با اظهارات معمول دربیفتند با شوخیهای روزمره عمومی نمی توانند.

3. استفاده از گفتمانهای بدیل ورقیب: وقتی گفتمان مسلطی وجود دارد مردم حداکثر کوشش خود را به کار می گیرند تا با بهره گیری از گفتمانهای بدیل ورقیب، هیمنۀ گفتمان مسلط را تعدیل بکنند. مثلا  تمامی خواهی با مصلحت گرایی، نگاه فقهی با دید عرفانی و....

4. استعاره: هزل از ابتدا در ادبیات ایران با انواع ایهام ها و ترفندهای کنایی همراه بود. فرهنگ عمومی ما پر از استعاره ومجاز بوده است. علتش شرایط ناامن و ساختارهای خاصی  بود که معمولا در این سرزمین غلبه داشت.

5. چند تکه سازی(بریکولاژ ها[3]): مردم به تلفیق هایی از سنت وتجدد متوسل می شوند، دین را با عرف، ادلۀ مذهبی را با تفسیر های عقلی، و  ارزش های ایدئولوژیک  را با تبصره های عملگرایانۀ اقتضایی ترکیب می زنند. میراث را امروزی می کنند. نمونه اش سبک لباس ویا نوع برگزاری مراسم دینی و انواع همزیستی های عجیب عرفی شدن با اسلامی سازی است.

6. فضایی کردن مکانها: مکانها با چارچوبهای رسمی ایجاد وحتی اداره می شوند اما شهروندان با نوع پرسه زنی و ترفندهای ارتباطی و سیاستهای خاموش زندگی روزمره خود، این مکانها را تبدیل به فضاهایی اقتضایی می کنند. مثلا پاساژ مکانی برای خرید با قید بودجه است اما جوانان و گروه های کم درآمد، در او که می توانند پرسه بزنند. طرز پرسه زنی در کوچه وبازار نوعی سیاست فضایی کردن مکانهاست(توضیح بیشتر در دو یادداشت قبلی از این مجموعه؛ شماره های 55 و56 مجله).

7. از آنِ خود کردن: امر رسمی را شهروندان از آن خود می کنند. این خود می تواند فرد یا محله، یا قوم، یا گروه سنی یا جنسیتی وغیر آن باشد. به مدد انواع تفسیرها و طرز کاربردهای عملی و ترفندهای مختلف، امر رسمی را با تلقی هایی شخصی تر  و موقعیتی تر همراهی می کنند ونقش تأویلات و ترجیحات «خود»( Self) را کم وبیش بر امر رسمی می زنند. مثالش دین ورزی متفاوت جوانان یا طبقه متوسط شهری است. همچنین می توان به حضور نیرومند زنان در دانشگاه ها طی دو دهۀ اخیر اشاره کرد که صدای «آقایان» را درآورده است وسیاستهای تفکیک عکس العملی انفعالی به آن بود.

نتیجه گیری

از رهگذر این تدبیرهای خاموش روزمره است که رفته رفته طبیعت سرکش زندگی شهری، آب پاکی به قدرت نهادینه شده بر شهر می ریزد و این قدرت نهادمند را رقیق و کم تأثیر می کند. بدین صورت است که «قدرت در شهر»، «قدرت بر شهر» را تعدیل می کند.  البته همۀ این ظرفیتهای رمزگشایی موکول به یک چیز است. رشد بُنیه های اجتماعی، اقتصادی، مدنی، صنفی، فکری، علمی وحرفه ای در جامعه این امکان را فراهم می آورد که حیات روزمرۀ شهری رونق و  رمق بگیرد و تاب وتوان بیشتر و مؤثر تر به دست بیاورد.


پی دی اف



[1] walking in the city

[2] Making do with

[3] bricolages



[i] برای مطالعه بیشتر بنگرید به:

De Certeau, Michel)1988)” Walking in the city  in “The practice of everyday life”. S. Rendall (trans.), University of California Press: Berkeley, 91-110.