مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

امر پیشینی وامر پسینی در جامعه شناسی ایران

گفتاری دربارۀ ضعف های ما در فهم بهنگام فضاهای اقتضایی و پیشامدها وبازی ها در جامعۀ ایران


مقاله ارائه شده مقصود فراستخواه در اولین سمینار تخصصی «جامعه شناسان ایرانی و جامعه ایرانی»،

دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی، تالار ابن خلدون

منتشر شده در  نشریه صدا،ش نوزده،20 دی ماه، ص45

من در این زمان محدود می خواهم باختصار تمام از «امر پیشینی»[i] و «امر پسینی ِ»[ii] جامعۀ ایران سخن بگویم. این دو مفهوم را از معرفت شناسی واز کانت وام می گیرم تا بتوانم به وساطت آن ملاحظه ای در باب جامعه شناسی خودمان بکنم. مراد من از امر پیشینی، هرآن چیزی است که ماتقدّمِ جامعۀ ایران است و مارا فراگرفته است. در حالی که امرپسینی، از تجربه ها و کنش های نوپدید ما سر می زند. دوگانه «امر پیشینی» و «امر پسینی» تقریبا با دوتایی مشهور یعنی «ساختار» و «عاملیت» تناظر دارد. برای همین است که باید بیفزایم امر پیشینی لزوما امری تاریخی وخیلی دور از ما نیست. مهم این است که یک نسل به نحوی مسبوق به امر پیشینی است اما امر پسینی مخلوق  خود اوست.

فرض من در این بحث آن است که امر پیشینی برجامعه شناسی ما سایه انداخته است، چنان که امرپسینی معمولا در محاق می ماند و در توضیح جامعه ایران به حاشیه می رود ویا حتی مغفول می شود. سیطرۀ امر پیشینی برعادات فکری ما وبرسیاق معرفتی ما،  منتهی به ژانری می شود که می توان آن را فابریک جامعۀ ایران گفت؛ پرتره ای از جامعه ایران، واز ساخت وریخت ایران که تقدیرگونه است. گویا تقدیر تاریخی ما همین است.

چنان از شیوه تولید آسیایی واستبداد ایرانی سخن می گوییم که«استبداد فابریک جامعۀ ماست». همین طور است دیگر مدلهای توصیفی که به شدت متمرکز بر امر پیشینی ایران اند. مثل موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران، جامعه نامنظم وهرج ومرجی، انسان کوچندۀ ایرانی، جامعه حامی پرور وپاتریمونیال، سازگاری ایرانی، شکاف دولت وملت در ایران، جامعه کوتاه مدت، ائتلاف ناپایدار، امتناع عقل، دولت تحصیلدار، فقدان ساخت طبقاتی، عقب ماندگی، غربزدگی و....

اینها اشکال گوناگون امرپیشینی است که برجامعه شناسی ما سایه انداز گشته است وهمین سبب شده است بخش بزرگی از مباحث جامعه شناسی ایران دربارۀ جامعه ایران، حداقل در سطح دلالت ها وتعبیرهای اجتماعی چنان است که گویی وجدان نگونبخت ایرانی را با حس نفرین شدگی بازتاب می دهد. تقدیرما اینها بود وگریز ما از آنها مثل این است که می خواهیم از سایه خویش سبقت بگیریم. روح استبداد سایه خود ماست ودر هریک ازما تکه ای از اوست و مابقی قضایا. دعاوی شرق شناسی نیز از سوی دیگر به این دامن می زد. پرتره ای از شرقی جماعت وایرانی جماعت  که برساختۀ سوژۀ مسلطی است ومثل مقولات پیشین کانت، متن ذهنیت ما دربارۀ خودمان است. به طور پیشینی در سبق وسیاق فکرما یک ایرانی تن آسا، بی نظم ودم غنیمتی هست.

درحالی که اگر درسیاق معرفتی جامعه شناسی ما، امر پسینی ایران هم جایی برای خود داشت، در آن صورت لابد باید انتظار می کشیدیم این جامعه شناسی، نسبت به خصیصه ای رویدادی ونامنتظر نیز در جامعه ایران، کنجکاو  وپی جو  باشد. در آن صورت فرض جامعه شناسی ما این نیز می شد که جامعه ایران «تاریخ حال» هم دارد و در حال، تمایلی هست که خود را از گذشته رها کند. تاریخ ایران یکسره ادامۀ امرپیشینی نیست. تاریخ گسستگی هم هست. جامعه، حاوی این احتمال یا امکان نیز هست که از یک کلیت سنگین به نام تاریخ، تاریخی با غایت پیشین و در معنای هگلی آن، بیرون بزند و پدیده هایی از او سربرآورد. انقلاب ایران خصلت رویدادی داشت. مدرنیتۀ ایرانی نیز اگر هست، خصوصیتی پسینی دارد.

جامعۀ ایران یکسره فضاهایی شبح گون از امرپیشین نیست، فضاهایی اقتضایی نیز در او هست. جامعۀ ایران بازتاب کنش ها وپراکسیس هایی است که احتمالا بیرون از مقیاس تاریخ به مفهوم استعلایی تاریخ، و به طور پسینی سر می زنند. اینجا حوزۀ پیشامد و بازی است. اینجا امید اجتماعی هست. اینجاست که انتخابات 92 و پدیدۀ پاشایی وخیلی چیزهای دیگری هست.

اینجا به تعبیر گیدنز به جای ساختار می توان با نگاه تحولی، از «ساختارشدن» سخن گفت؛ به معنای نفوذ امر پسینی در پیشینی. آگاهی های گفتمانی دست به کار می شوند ونه فقط آنها که آگاهی های میانی ِ عملی وضمنی مردم کوچه وبازار دست به کار می شوند و نقش خود را برساختارشدن می زنند. گروه های اجتماعی از رهگذر تجربۀ اجتماعی(که امری پسینی است)حاوی نوعی آگاهی نهفته ودانش ضمنی می شوند. این نوع آگاهی های مستتر که کمتر صورت کدگذاری شده، کلامی، استدلالی ونظری دارد، در متن زندگی روزمره وارتباطات وتعاملات به طور پسینی به وجود می آیند وفضاهای اجتماعی را به طور نانوشته  وناگفته ای،  مشحون از خود می کنند.

با این آگاهی است که گروه های اجتماعی از خالی میان ساختارها، فضاهای تازه کشف یا خلق می کنند واین فضاها را از خود سرشار می کنند. به تعبیر «دوسرتو» اینها آگاهی هایی است برای راه رفتن در شهر  و برای رمزگشایی از هرآنچه در ماتقدم ِ جامعه رمزگذاری شده است. این آگاهی های ضمنی در متن جامعه، در فضاهای اقتضایی، در حواشی ساختارها، حتی در خالی میان ساختارها، در کوچه وخیابان ها وخانه ها وکوی وبرزن و بازار وزندگی روزمره پدیدار می شوند و طرح خود را بر جامعه می افکنند.[iii]

ساختارها با عملکردهای تکرارشوندۀ ما انسانها ساختار می شوند وتغییر می یابند، درست به همان صورت که حسب طرز حرکتی که به مهره ها می دهیم انواع بازی های تازه شکل می گیرد وبه همان صورت که با عملکرد زبانی مردم ، زبان اجتماعی  تحول وتنوع پیدا می کند.

امر پیشینی، حوزۀ کنش ما را که امری پسینی است محدود می کند ولی آن را یکسره حذف نمی کند. پس جامعه ایران یکسره امر پیشینی نیست، پسینی هم هست وبه هم دلیل موضوع «پرسشی تجربی» است، موضوع تفهم واکتشافی پدیدارشناختی و تازه است و یکسره مندرج در مقوله های پیشین نیست. جامعه شناسی ایران با این حساب می تواند بیش از آنچه تا کنون بود، چشم به فضاهای اقتضایی و پیشامدها وبازی ها بدوزد، پیش دستی کند، نشانک های ضعیف را ببیند، امر نوپدید را  به کندوکاو کشد.

تاریخ ایران، طرحی ناتمام است. مابخشی از جامعه ای هستیم که آن را توصیف می کنیم. انسانها هستند که تاریخ خود را می سازند هرچند تحت شرایطی که مسبوق به آن اند وبه طور پیشینی بر آنها عارض شده است. جامعه ایران طیف مبهم خاکستری  ودرهم تنیده ای از امر پیشینی وامر پسینی است. روش و پژوهش در جامعه شناسی اگر هست برای نقاب برکشیدن از این امر مبهم است. 

فایل پی دی اف



[i] a priori

[ii] a posteriori

[iii]  برای بحث وشواهد بیشتر دراین باب بنگرید به سلسله یادداشتهای کوتاه مقصود فراستخواه در هفته نامه آسمان ، ستون اتاق فکر، شماره  های 50 تا 60  ، تابستان 92

نظرات 4 + ارسال نظر
مهدی قنبرنیا سه‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1393 ساعت 16:31

با سلام و احترام
این برمی گرده به خلقیات ما ایرانی ها که کتابهای خوبی در این زمینه نوشته شده است. مانند جامعه شناسی خودمانی تالیف حسن نراقی کتابی که مهندس بازرگان در مورد خلقیات ما ایرانی ها نوشته و کتاب آقای جما ل زاده که کتابهای خوبی در زمینه شناخت روحیات و خلقیات ما هستند. اما آدمهای جالبی هستیم کاش یه خرده از خلاقیتی که به چیزهای دیگر و بی اهمیت می دهیم به کارهای اساسی و بنیادی بپردازیم با اینکار است که کشور پیشرفت می کند ای کاش این حرکت از ابتدا در آموزش عالی شروع شود. به امید آن روز

سلام و ممنون از توضیحات خوب تان

خلیل چهارشنبه 24 دی‌ماه سال 1393 ساعت 19:09 http://tarikhroze3.blogsky.com

با سلام،

جامعه ی ایران اگر فقط در امر پیشینی می ماند قرن ها پیش باید در پوسته ضخیم امر پیشینی می مرد. اما تعیین امر پسینی هرگز تا کنون توسط دانشگاهیان ما انجام نگرفته است و شما کار سنگینی بر دوش جامعه شناسی ایران گذاشته اید.

سلام وممنون و چشم امید به کار نسلهای جدید فکری وعلمی

نامداری پنج‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1393 ساعت 21:56

سلام و عرض ادب
رسانه در عصر امروزی در توسعه و تفهیم امور پسینی و پیشینی نقشی انکارناپذیر دارد. در جامعه کنونی، عده ای بخاطر در دست داشتن رسانه، اجازه ظهور امور پسینی را نمی دهند. فریاد امور پیشینی بلند و امور پسینی خفه میشوند. بنظر میرسد عده ای از امور پیشینی ارتزاق فکری و مالی میکنند و با ظهور و بروز امور پسینی مشکل دارند.

درود بر دوست باریک بین من .....

دواحی شنبه 27 دی‌ماه سال 1393 ساعت 20:17

سلام و تشکر فراوان از طرح طرحهایی جدید با استعاره هایی نوپدیدکه حسی در من می گوید داریم با زبانی شایسته و در خور ایرانی سخن می گوییم واین گزافه نیست. پیشینیان نیز روزگاری پسینی از افکار پیشین خود بوده انددر حد فهم ناتمام خویش .اما چرا فهم های پیشین ابتر می مانند ویا لااقل در تحلیل های پسین وارفته و رنگ پس می دهند ، چرا پراتیک نیستند؟ مگر جامعه ی ما به قول خودتان حاصل ضرب دیروز و فردا نیست..؟

سلام دوست معرفت وچه پرسشهای باارزشی افکنده اید

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد