مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

توسعه شخصی 3

«می روم بالا تا اوج، من پر از بال و پرم. راه می بینم در ظلمت، من پر از فانوسم» (سهراب)

شرط اول، گویا آن است که عشق را تجربه کنیم و این از دوست داشتن خود آغاز می شود؛ مراقبت کردن از حس خوبی دربارۀ خویشتن، درک یوتوپیکی ازخود. خود؛ همچون تکه ای از هستی، از انسانیت. دوست داشتن خود همچون بارقه ای از کمال و بیکرانگی.

همه چیز در آیینۀ وجود ما برما منعکس می شود. وقتی احساس خوبی به خویشتن داریم اما این احساس را در خود قبضه نمی کنیم، نگه نمی داریم  و آزادش می کنیم تا سرریز شود وجاری شود، چنین عشقی دیگر از جنس خودخواهی وخود شیفتگی نیست. چون در او سرشتی از پیوستن و فروتنی و محبت ورزیدن و نثار کردن هست.

برای صلح با دیگران ابتدا لازم است با خویشتن  صلح کنیم. برای حرمت نهادن به این زیستگاه مشترک آدمیان، ماهیان و پرندگان، اول باید حرمت خویش بداریم. دوست داشتن بشریت و دل بستن به اوجی در هستی موکول به آن است که در خود چشم به رویدادی بدوزیم.

دریچه به روی همۀ هستی از وجود ما به روی ما گشوده می شود؛ وقتی در خود جای پایی وارزشی وحرمتی می یابیم، این روزنی است  به همۀ ارزشها  و احترام ها؛  احترام به دیگری و به جهان اجتماعی و به زندگی.

اما چگونه خود را پیدا کنیم؟ چطور می توان به تجربه دریافت  که در ما ظرفیتی هست  وصلاحیتی واستحقاقی هست و حیطۀ  پهناوری از  امکان هاست؟  

https://telegram.me/mfarasatkhah

نظرات 1 + ارسال نظر
دواجی دوشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 16:41

یوسف وقتی و خورشید سما
زین چه وزندان برآو رونما
یونست در بطن ماهی پخته شد
مخلصش نیست از تسبیح بود......
همچنان دوره میکنیم شب را وروز را ...
هنوز را....سبز بمانید استاد

درود برشما وسپاس

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد