مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

خلقیات ایرانی، خصیصۀ دوگانه و اهرم ارشمیدسی

سومین همایش «کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران»

 23 و22 اردیبهشت 1395

انجمن جامعه شناسی ایران

 

(کنش اجتماعی راه حلّ  تحول و توسعه خلقیات ایرانی  است)


مقصود فراستخواه

 

چکیده

 

نظریه ها وابزارهای مفهومی، ممکن است به جای آن که نور باشند به حجاب حاجز مبدّل بشوند و ما را وبرنامه های پژوهشی ما را تسخیر بکنند. این نظریه ها شاید چندان نتوانند بخوبی از عهدۀ تبیین خلقیات ایرانی به سبب پیچیدگی ها وتفاوت های خاص آن بربیایند. درعین حال کم وبیش حاوی ظرفیت های اکتشافی هستند. می توان با آگاهی به این آفاق مفهومی وتئوریک در جهان علوم اجتماعی، حساسیت نظری لازم را به دست آورد وآن گاه به سوی خود جامعه ایرانی رفت. رجوع متأملانه به تجربه های جمعیِ زیسته شده و اندیشیده شده با روش های معتبر کیفی و ژرفانگر ، گزاره هایی فرضیه ای برای توضیح وتبیین خلقیات ایرانی  به دست می دهد.

نویسنده در طی حدود ده سال گذشته با استفاده از فراتحلیل مطالعات پیشین و تحلیل محتوای متون تاریخی و اسناد و خاطرات و یادداشتها، مصاحبه، پانل گفتگو  وگروه های بحث کانونی،  مهم ترین پدیدۀ خلقیات ایرانی را «خصیصۀ دوگانۀ» آن یافته است. از این مطالعات به صورت تکوینی، مدلی به دست آمده است که در پایان این چکیده نشان داده می شود. دوگانه های خلقیات ایرانی با مدلهای از پیش آماده وساده وخطی قابل توضیح وبازنمایی نیست. بلکه حاصل پیچ وتاب حلزونی جامعه و تاریخ ایرانی ومحیط و موقعیت آن است. در زیر ابتدا مؤلفه های مختلف این مدل باختصار بیان می شود:

 

1.شرایط  وزمینه ها

اینها خصیصه های نسبتا پایدار،جان سخت وزمین گیر در مسیر تاریخی ایران  وبافت اجتماعی، اقتصادی وسیاسی ما بوده اند مانند1.تاریخ و جغرافیای پرحادثه، 2.پراکندگی سرزمین، 3.ناامنی ، 4.تمام دولتی / بی دولتی، 5. شرایط پرمنازعه وهرج ومرج ، 6.ناپایداری وتغییرات نامنظم، بی ثباتی، 7. حکومت تحصیل دار، 8. ساخت حامی پرور، 9.دولت آب سالار تا اقتصاد نفتی، 10.شکست مدرنیزاسیون ودیوانسالاری.  اینها عامل عاملها هستند و موجبات علّی که در ادامه ذکر می شود تحت تأثیر اینها شکل می گیرند. البته این شرایط وزمینه ها هرچند نیرومند هستند ولی سایۀ سنگین آنها بر خلقیات، حسب وضعیت متغیرهای دیگر (خصوصا عاملیت های سطح میانی وکلان ) می تواند کم یا زیاد بشود، تعدیل یا تشدید شود.

 

 

 

2.موجبات علّی

اینها اصلی ترین علل وعواملی هستند که مستقیما برخلقیات ایرانی تأثیر می گذاشته اند زیرا براثر آنها مردمان بناگزیر در زندگی روزمره به نقشه ها وتاکتیک هایی برای بقا و سازگاری متوسل می شدند وراهبردهای رفتاری خود را  انتخاب می کردند که حاصل جمعش همین خلقیات شایع بوده است. این علل و عوامل، مواردی از این قبیل بود: 1.سیطره سیاست ودولت، 2.ضعف های حکمروایی، 3.استبداد وسرکوب، 4. غلبه نظامی/ سپاهی، 5.تفوق، هژمونی و انحصار طلبی، 6.تمرکز گزایی سیاسی  در کشور، 7.فساد، 8.فقر ونابرابری در رفاه اجتماعی، 9.فقرِ آگاهی عمومی، 10.ضعف در نهادها ونظام های تعلیم وتربیت.

 

3.اعمال وفعل وانفعالات سطح خّرد : نقشه ها و تاکتیک های زندگی روزمره

همانطور که در بالا گفته شد  افراد در سطح خُرد تحت تأثیر شرایط وزمینه ها و نیز موجبات علّی مذکور، برای گذران زندگی و سرپانگه داشتن خود دست به تاکتیک هایی می زدند و این ، خلقیات آنها را شکل می داد. این تاکتیک ها و ساز وکارهای زیستی عبارت بودند از : 1. حفظ فاصله ظاهر/باطن،2. سیکل حاجت/طاعت،3. سازگاری/ناسازگاری، 4.خودمداری/ توده وارگی،  5.ائتلاف/ اختلاف، 6.فضیلت وبلاهت ، 7.پنهان کاری وغیر  قابل پیش بینی بودن،  8.زرنگی وزد وبند ،  9. دروغ و تعارف  وتظاهر، 10.آبرو داری ورودربایستی، 11.کمبود صراحت لهجه و اظهار نظر صریح، 12. کاربرد زبان غیر مستقیم، کنایه و استعاره  (فرهنگ نیرومند شفاهی).

 

     4.عاملیت[1] های سطح میانی وکلان

این مهم ترین متغیری بود که حسب وضعیت آن، تأثیر سایر شرایط، زمینه ها وموجبات علّی می توانست تعدیل و تشدید بشود. مراد از عاملیت سطح میانی وکلان، کنش های سطح خودآگاه  وگفتمانی ِ عاملان و نخبگان ایرانی است که گاهی سازنده و گاه مخرّب بوده اند وبرای همین است که بویژه در تاریخ معاصر ایران باید این عاملیت را به دو دستۀ سازنده(تعدیل کننده) و مخرّب(تشدید کننده) تقسیم کنیم:

 

4-1. عاملیت سازنده ( تعدیل کننده)

1.اصلاحات دولتی/اصلاح نهاد دولت،  وفاق ملی، 2.پویش های تحول خواهی مسالمت آمیز و مدنی، 3.توسعه فضاهای عمومی وحرفه ای وصنفی برای همزیستی و همکنشی و هم اندیشی، 4.اصلاح قوانین و مدیریت کارامد، توسعه سیستم ها و ساختارهای مشارکتی(حکمروایی خوب)، 5. تولید تفکر  انتقادی ومعنا وگفتمانهای برابری، آزادی و تجددخواهی درونزا، 6.. تعامل خلاق وسازنده با جهان وتجربه های پیشرو در منطقه و دنیا، 7. یادگیری، فناوری اطلاعات وارتباطات / شبکه های  اجتماعی مجازی .

 

 

4-2. عاملیت مخرّب ( تشدید کننده)

1.تسخیر مکان های دولت  وجنگ قدرت، 2.کشمکش نخبگان ( شقاق به جای وفاق)، 3.باورهای نفرت زا و گفتمانهای خشونت گرا، 4.شکاف سنت وتجدد، 5.خلط ناروای دین ودولت، 6.طبقه متوسط دولت ساخته در اقتصاد نفتی، 7.بورکراسی ناکارامد  وفاسد، 8. خطاهای راهبردی  در برنامه های توسعه

 این عاملیت مخرّب حسب یافته های مطالعۀ ما مهم ترین حلقۀ معیوب مشکل ساز در بحث خلقیات ایرانی است. همین نوع عاملیت بود که سبب می شد موجبات علّی ساختاری ونهادی هرچه بیشتر  به شکلی نامطلوب بر رفتار مردم  ونقشه های زندگی آنها سیطره انداز بشود و از این رهگذر بود که خلقیات منفی فرصت شیوع پیدا می کردند مانند 1.فردگرایی غیر نهادینه و  خود مدار، 2.ضعف فرهنگ کارگروهی وجمعی، 3.میل به نتایج سریع وآنی، 4. غلبه هیجان پذیری بر عقلانیت، 5.بدگمانی وبی اعتمادی به غیر، 6.ضعف فرهنگ گفتگو، چانه زنی و توافق، 7. رنجش از صراحت و نقد ، 8.فرهنگ رفاقتی، 9.ضعف مخاطره پذیری.

برعکس عاملیت سازنده ( تعدیل کننده) فرصت ظهور ظرفیتهای مثبت خلق وخویی در ایران را فراهم می آوردند مانندِ 1.حس تمدنی وفرهنگی /میل به اقتباس والتقاط، 2.هویت خواهی/ ارتباط گرایی، 3.میل به موفقیت وپیشرفت، 4.تمنای تغییر، تجدد وتحول، 5.میل به یادگیری وآموختن، 6. تقلای آزادی وبرابری، 7.جستجوی معنا.

پیشنهاد می شود با پیمایش ها و تحقیقات جدّی، گزاره های فرضیه ای به دست آمده از داده های ایرانی ، با دقت بیشتری آزموده بشوند. فرض این است که عاملیت های سازندۀ سطح میانی وکلان،  اصلی ترین اهرم ارشمیدسی برای بهبود بخشیدن به خلقیات ایرانی است.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد