مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

درستکاری علمی + ویدئوی بحث فراستخواه

https://www.instagram.com/p/CguCsdmqzU6/

درستکاری علمی

ویدئوی بحث فراستخواه

در انجمن ایرانی  اخلاق در علوم وفناوری

مرداد 1401  



در اینجا 

درستکاری علمی در آموزش و پژوهش

درستکاری علمی در آموزش و پژوهش

سخنرانی مقصود فراستخواه


روز دوشنبه

10 مرداد 1401

ساعت پنج بعد از ظهر

زنده از شبکه جهانی اینستاگرام

@iranethics.ir

 

 


تحرک نخبگان معمولی، راه نجات حرفه ها

فراساخت شماره پنجم، سال دوم ، زمستان 1400

گفت وگویی با مقصود فراستخواه

صفحات  18-21


زیستن به شرط فضیلت (یادی از حکیمی)

استاد محمد رضا حکیمی هم رفت. بهترین دلیل برای اینکه مرگ پایان بشر نیست، حیات وممات فرزانگانی همچون حکیمی است. بزرگی گفته بود «هیچکس را تا نمرده است نمی توان خوشبخت دانست» و حکیمی از تبار این نیکبختان است. دانش آموز دبیرستان بودم که با آثار استاد محمد رضا حکیمی  آشنا شدم، در محافل آن روزی مان تا سخن از حکیمی می شد اولین مشخصه بارزش این بود: وصی فکری شریعتی. کلمات آبدار اثرگذارش همیشه در عمق جانمان طنین داشت. کارنامۀ تألیفی بلند ایشان خود گویای بخش کوچکی از سعۀ فضل و دانش وگسترۀ تأملات شان؛ علامه ای متتبع با نگاهی عمیق، بیانی دلنشین و گسترۀ کارها.

اما به گمانم اینها هیچ یک نبود که حکیمی را حکیمی کرد. آنچه حکیمی را به داستان نافذ نسلی بدل ساخت  آزادگی یک روح وارسته بود. انقلاب پیروز گشت. ساختمانها و غنایم فتح شد. وسوسه قدرت و ریاست و ثروت برجنبید وخیلی ها را نقش برخاک کرد.  اما مرد حکیم، آن دلاور میدان بود که همچنان با قامت برافراشته ایستاد و گرفتار این تعلقات دون نشد. چیزی نخواست و هرچه هم داشت بذل کرد، چنگ نزد، گام زد. رها کرد، جاری شد و اوج گرفت و منوّر شد. عمری از آزادی و حق وحقوق وعدالت و معنا گفته بود و بر سر آن ایستاد. دل نبست و همه هرچه بود اعطا کرد.

حکیمی برای نسل ما روایتی از«زیستن به شرط فضیلت» شد؛  به یاد محنت های بشر بودن، دغدغه حقوق انسانها داشتن وغمخواری مردمان وهمدردی اجتماعی. حکیمی روایت جذاب ومؤثری از تجربه های زیست اخلاقی ومعنوی شد. رهیافت نمونه گرایی ونیز نظریه «ارجاع مستقیم» از سوی فیلسوفان زبان و علم و اخلاق بحث شده است. کسانی چون کریپکی و پاتنام در مباحث معناشناسی از این نظر دفاع کرده اند که ادراک درخت،  با ارجاع مستقیم به نمونۀ عینیِ درخت صورت می پذیرد تا با ارجاع غیر مستقیم به مشخصات مفهومی تر و انتزاعی تر و فنی تر. درخت؛ همان روایت درخت است که در زندگی تجربه اش می کنیم، زیبایی اش را می بینیم، در سایه اش می خرامیم. حکیمی برای ما آن درخت تناور وارستگی و آزادگی از تعلقات بود وباز هست.

 زاگزبسکی از فیلسوفان اخلاق معاصر شرح می دهد چگونه معانی اخلاقی با مثال های تجربی وعینی رمزگشایی می شوند. به نظر او فضیلت، خصیصه ای رِوایی دارد. داد و دهش ودلیری، واژگان خالی وکلی نیستند، از روایت های دادگران و بخشتدگان و دلیران، ساخته می شوند. حسّ ما به فضیلت سرشار از تحسینی است که در ما از دیدن انسان های با فضیلت پدید می آید؛ معرفتی مشحون از شوق وجودی که منشأ آن دیدن و شنیدن داستان های فضیلت است. اخلاق بشر مرهون روایتهایی گیرا و جذابی است که دل ها را از ستایش لبریز  می کند ودر ما شوق به فضیلت واراده اخلاقی وعمل اخلاقی و بخشایش را بر می شوراند

شجاعت بودن را ما از طریق داستانها مزه مزه می کنیم. اراده آزاد اخلاقی را ما در فاعلانی می آزماییم که بر روی این زمین و زیر این آسمان وبا همین بدن و پوست وگوشت واستخوان ودر همین تاریخ وموقعیت های واقعی اجتماعی، به رغم همه معرض ها، همچنان آزاده ماندند و متعهد به کاستن از رنج انسانها به جای افزودن رنجهای نالازم وبی معنای دیگری برای آنان.

شرق امروز ، 1400/6/2 :ص 1

در اینجا


خلاصه:

از جامعه ایدئولوژیک تا جامعه اخلاقی

«از جامعه ایدئولوژیک تا جامعه اخلاقی»

(شماره ششم مجله  پرسش، خرداد ماه 1400، مصاحبه امیر تاکی با مقصود فراستخواه)

 

...جامعه ایدئولوژیک، جامعه‌ای است کمال‌گرا و پدرسالار که ایدئولوژیِ انحصاری حکومتی، برهمه قلمروها  مستولی می شود: بر امر سیاسی و عرصه مدنی، بر اقتصاد و برفرهنگ، برحوزۀ عمومی و تعاطی افکار، برگردش قدرت  و بر دیپلماسی.

در چنین شرایطی،  «اخلاق  جامعه»  نیز  لطمه می بیند...

https://www.instagram.com/p/CQTikCyh908/


فایل پی دی اف مجله پرسش  شماره 6 خرداد 1400 به سردبیری امیرتاکی


فضیلت در عالم سیاست، ممکن است

فضیلت در عالم سیاست، ممکن است

ذهن سیاسی جامعۀ ما آیا انتظارِ  فضیلتی  از سیاست می برد ؟

یا  امر سیاسی برای او بی معنا شده ؟

وقتی واقعیت موجود رضایتبخش نباشد نسل جدید نیاز دارد که

 به داستان های واقعی فضیلت سیاسی در خاطراتش رجوع بکند

برای بازاندیشی و تحلیل 

فایل صوتی

https://www.instagram.com/p/CPqCpY5BPJ8/

قدرت و فضیلت؛ بحثی درباره نسبت میان سیاست ورزی و اخلاق

قدرت و فضیلت

بحثی درباره نسبت میان سیاست ورزی و اخلاق

وقتی نظام تدبیر نباشد نظام تربیت نیز مختل می شود



وقتی نظام تدبیر نباشد
نظام تربیت نیز مختل می شود


سخنرانی مقصود فراستخواه در
همایش ملی اخلاق و فرهنگ شهرنشینی
بهمن 1399
وقتی نظام شهروندی ومشارکت خود آنها در ادارۀ شهر از سطوح همسایگی تا محلات تا انجمن های شهری و شورا ها نباشد. وقتی سازمان اجتماعی مدنی وصنفی و سمنی  وحرفه ایِ مستقلی در متن شهر به دست خود شهروندان نیست و مدیریت شهری بر مبنای نظام شایستگی و تخصص وتجربه نیست. وقتی بنای سیاستگذاری نه بر دانش و پژوهش که بر مقتضیات یک ایدئولوژی است؛  پس تدبیر شهر برهم می خورد و طبعا تربیت شهر نیز در هم می ریزد 


لحظه‌ها، رویدادها و تجربه‌های اخلاقی در فعالیت پژوهشی

لحظه‌ها، رویدادها و تجربه‌های اخلاقی 

در فعالیت پژوهشی


در اینجا 


مدرنیته انتقادی و اخلاق رهایی


مدرنیته انتقادی و اخلاق رهایی


بخشی از درسگفتار بیستم زیست اخلاقی، 29 خرداد 99 فایل کامل در https://www.aparat.com/moral.living


کانت بحثی دارد درباره آزادی اراده که از مباحث پایه‌ای او  و یکی از مبانی عصر روشنگری است. این آزادی از نظر کانت نا مسؤول وغیر اجتماعی نیست   چرا؟ برای اینکه همان فرد که می‌خواهد آزادی اراده داشته باشد خودش را ملزم به رعایت یک قانون اخلاقی نوشته در دل و در لوح اجتماعی نیز  احساس می کند و خرد انسانی به او می‌گوید باید آن قانون عمومی را درک و تبعیت کند. فردی که می‌خواهد آزاد باشد، همزمان احساس می‌کند که اخلاقا متعهد است تابع قانون اجتماع باشد. ضمن درک ارادۀ آزاد خود ، قانون خرد مطابق طبیعت را در می یابد وارادۀ آزاد خود را به آن متعهد می کند : آزادی مسؤولانه  وقانونمند .....این یعنی عبور از  اخلاق دگر فرما  . انسان مدرن با این مراقبت نفس عقلانی ، ضمن اینکه متوجه حقوق وآزادی خویش هست  حس مسؤولیت خود ارجاع و  درونزا نیز دارد در همان حال   اداره پذیر و هنجار پذیر  و قانون گراست. اما فوکو از کانت عبور می کند و  به پروژۀ نقد خود همچنان ادامه می دهد  و سوژه مدرن را نیز در انقیادهای تازه می بیند به نظر فوکو  این مراقبت نفس عقلانی روشنگری  یک مرحله به جلو محسوب می شود اما خیلی جهانشمول ومطلق  است  وخشک وعبوس است. سوژه محور است و زیبایی وعشق و تنوعات در او کم رمق و تنک مایه است، ابزاری است  ونتیجه اش برای  دنیای مدرن این شده که خود را همه جا رؤیت پذیر می بینیم واداره پذیر می شویم  . خود را مطابق آیین نامه ها چک می کنیم، کد ملی ما  وبقیه اطلاعات، ذره ای سرگردان در  یک دنیای دیجیتالی هستیم ، فنای در شبکه بی انتهای رسانه ای ، اسیر فنانی خود شده ایم . نمونه اش صنایع آرایشی وتجملی ، دنیای تخصصی شده ، بازاری شده، تحت حاکمیت پول، نئولیبرال.  جنون مصرف بی انتها وپایان ناپذیر، افزایش کالاها ها  ومصرف به هر زحمت وقیمت، چشم هم چشمی های قبایل مدرن  در مقیاسی جهانی سازی شده. آرمانشهر رستگاری دنیوی که گاه به صورت ویرانشهری بر سر ما آوار می شود.  تصرف ذهنی وفنی بر طبیعت،  تخریب محیط زیست، نابرابری، خشونت، جنگ، نژادپرستی، جهانی سازی، یکسان سازی،..... یک شکل  پیچیده تر  از مصرف گرایی ما  نیز مصرف معانی است؛ تکنولوژی های راحتی وریلکس شدن و شادی. فوکو در این وضعیت انقیاد جدید ، اخلاق را افقی و جای پایی برای رهایی انسان مدرن  می داند. 


https://www.instagram.com/p/CBoC3CXpWcI/