مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

ریشه‌های گفتمانی احساس امنیت یا ناامنی در مدرسه و دانشگاه



فایل صوتی سخنرانی مقصود فراستخواه، 

در پنل "امنیت روانی، مدرسه و دانشگاه" 

همایش «سلامت روان و رسانه» 

ریشه‌های گفتمانی احساس امنیت یا ناامنی در مدرسه و دانشگاه

اول اسفند ۱۴۰۲ تهران

فایل صوتی در زیر:

https://t.me/mfarasatkhah/1464



گزارشی مکتوب از بحث در سایت جماران

 در سیزدهمین همایش علمی سالانه «سلامت روان و رسانه» عنوان شد؛

فراستخواه: گرفتار رنج های نالازم هستیم/ در ایران، آموزش نابرابری را بازتولید می کند/ خانواده ها در دهه گذشته تا 60درصد کاهش امکان هزینه برای امر آموزش داشته اند

تمام مساله اینجاست که ما تا چه میزان توانسته ایم محیط آموزشی و یادگیری توانمند ساز برای نسلهای آینده این سرزمین فراهم کنیم.

از این جهت در میان 154 کشور ما رتبه 147 داریم.

یعنی ما نمی توانیم برای آینده مان ارزش افزوده ایجاد کنیم. آینده برای چشمان تیز کودکان، نوجوانان و جوانانمان بسیار ناامن است.

 

یک استاد دانشگاه معتقد است: آموزش و پرورش به جای اینکه توسط مربیان، متخصصان و محله و جامعه آموزشها را تعریف کند، بیشتر از طریق ایدئولوژی دولتی و با یک نگاه افراطی و مناسک گرا و سیاسی، آموزشهای رسمی و غیررسمی مذهبی به شکل مفرط را تدارک دیده و این وضعیت، منجر به انزجار بچه ها و حتی خانواده های مذهبی شده است.

به گزارش جماران، دکتر مقصود فراستخواه که در سیزدهمین همایش علمی سالانه «سلامت روان و رسانه» با عنوان «ریشه های گفتمانی احساس، امنیت یا ناامنی در مدرسه و دانشگاه» سخن می گفت، تصریح کرد: آن گفتمان هژمون، مسلط و رسمی که در آموزش ما شکل گرفته است، اراده معطوف به قدرت است که تفوقی ایجاد می کند که برای جامعه هم معنادار نیست. گفتمان رسمی و مسلط با خود احساس ناامنی به وجود می آورد و برای نسل آینده، نوعی عدم امنیت ایجاد می کند.

وی ادامه داد: دانش آموزان و دانشجویان احساس می کنند که با این وضع، نمی توانند در امنیت رشد کنند و در آینده شکوفا شوند. آنها با سه شکل کنترل و قدرت و سلطه خود را روبرو می بینند. تجربه های زیسته گروه های قابل توجهی از دانشجویان با این سه شکل سلطه، قدرت و کنترل مواجه هستند و در نظام آموزشی احساس ناامنی  می کنند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه هنوز گروه های مهمی از دانش آموزان و دانشجویان را داریم که در مقابل بازار احساس ناامنی دارند، توضیح داد: وضعیت فعلی می گوید شما به مدرسه خوب دسترسی نخواهید داشت، راه به بازار آموزشی و آموزش عالی با کیفیت ندارید. به صندلی های دانشگاهی الزاما از طریق کنکور دسترسی ندارید. بازاری که حتی شبیه سرمایه داری در دنیا نیست و از طریق رانت و قدرت و با امتیازات و انحصارهایی به وجود آمده. بعد از انواع کوپنیزم، سیستم بازارهای رانتی ایجاد می کند و از اینجا شکاف فقر، که به بالاترین مقدار خود رسید است خود را نشان می دهد.

فراستخواه با بیان اینکه براساس آمارها، در طول دهه 90، سهم آموزش از کل هزینه های خانوار، بیش از 50درصد تا مرز 60درصد کاهش یافته است، افزود: در ایران، میل به خرج کردن برای آموزش بالا است. ایرانیان دوست دارند فرزندانشان درس بخوانند. اما همین خانواده ها، در طول یک دهه، تا 60درصد کاهش امکان هزینه برای امر آموزش داشته اند. این شرایط، باعث ایجاد فقر بین نسلی شده است.

به گفته این جامعه شناس، فقر به بچه ها منتقل می شود، چرا که خانواده ها نمی توانند آنها را ارتقای انسانی دهند، اظهارداشت: آموزش برابر ساز است اما اکنون در ایران، آموزش بازتولید نابرابری می کند و دیگر برابرساز نیست. در سالهای اخیر عدم برخورداری از سواد، سالهای تحصیل پایین و داشتن کودک و مستاجر بودن، از جمله عوامل توضیح دهنده فقر بوده است. از این مسیر است که احساس ناامنی برای خانواده ها و کودکانشان ایجاد می شود و این اولین قدرتی است که مدرسه را برای بچه ها ناامن می کند.

فراستخواه در تشریح نقش دستگاه حکومتی بر آموزش، با بیان اینکه مدرسه بخشی از نظام حکومت است و مدیریت و کنترل آن همه جانبه است، گفت: این دومین مشکل خانواده ها و فرزندان است. این بد است که تلقی شود همانطور که دولت پلیس و زندان دارد، مدرسه و دانشگاه هم دارد و می خواهد برای خود نخبگانی در تراز خود تربیت کند. در گفتمان رسمی آموزش، صلح گفتمان رسمی نیست و به بچه ها آموزش داده نمی شود. صلح دال شناور است و مرکزی نیست. طبق تحلیل محتوای اسناد سیاستی آموزش و پرورش، آنچه بیشتر تکرار می شود، نفوذ، توطئه، میدان و کارزار جنگ و خنثی سازی توطئه های دشمن است. در دانشگاه نیز هویت، قدرت ، تخریب و شکست و خیال پردازی های سیاسی است که بیشتر تکرار می شوند.

وی تصریح کرد: مدام خیال پردازی ها در قالبهای ایدئولوژیک به بچه ها وارد می شود. بخشی آنها را مسخره می کنند، اما احساس ناامنی دارند. حرفهای نسنجیده غیرعقلانی زده می شود. آزاد اندیشی و ظهور عقلانیتی که در آنها فوران کرده، آنها را به سمت ستیزه، رادیکال شدن و درگیری با سیستم آموزش و دانشگاه می برد و به آینده و سرزمین بدبین می کند.

فراستخواه با بیان این که تحلیل محتوای اسناد سیاستی آموزش و پرورش نشان می دهد در اینجا کنترل و مهار مهم است، افزود: این نوعی ناامنی روانی و ذهنی ایجاد می کند و مناسک گرایی، آسایش ذهنی را از بچه ها می گیرد. مناسبات گرم عاطفی و معرفتی در مدرسه نیست. مدرسه ای که باید عقلانیت، خیال ، احساسات انسانی و دیگر دوستی و صلح را در میان بچه ها پرورش دهد، به آنها جنگیدن و نفی دیگری می آموزد.

این جامعه شناس با بیان اینکه خروجی سیاست مهار، تبدیل به سیگار کشیدن می شود، اضافه کرد: چند نسل باید تلاش کنند تا مشکلات بی تعادلی ها و ناهنجاریهای این جامعه آزرده با خشمهای فرورفته را ترمیم کنند. هنوز آثار حمله مغول در جامعه ما وجود دارد، اکنون این حس قربانی شدن و حس ترومایی که ما بازنده ایم و شکست خوردیم و نسل مغلوبیم و سر ما کلاه گذاشتند، باعث می شود که این نسل امنیت روانی نداشته باشد. بخش بزرگی از این نسل، آزرده است.

 این استاد برنامه‌ریزی توسعه و آموزش عالی و عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی با بیان اینکه کسی که در بازار آموزش ایران قدرت خرید ندارد باید به سراغ دستفروشی های آموزش عالی برود، یادآورشد: ما دستفروشی های آموزش عالی داریم و هر ساختمانی را تابلو زدیم و اسم آن را دانشگاه گذاشتیم. می گوییم اینجا بنشینید و بدون اینکه امتحان بدهید، وارد دانشگاه شوید. آموزش عالی که انتظار می رود کیفیت داشته باشد، از مدار خارج شده است.

وی با بیان اینکه حتی اگر خانواده ها از بازار و حاکمیت هم عبور کنند، با بی برنامگی درسی و معلم های مجبور روبرو می شوند، اضافه کرد: ما در مدرسه، موزه آموزشی داریم. در این برنامه خلاقیت و سرزندگی نیست. آموزش و پرورش خلاقیت بچه ها، سرزندگی، تفکر و لذت اکتشاف را از آنها می گیرد. به جای قابلیتهای انسانی فراوانی که باید در مدرسه و دانشگاه شکوفا شود، محفوظاتی می دهیم که نه از آنها حل مساله می آید و نه شکوفایی و اشتغال و مشارکت اجتماعی و مهارتهای اساسی. فرد نمی تواند از طریق برنامه درسی و مدرسه و دانشگاه به زندگی برازنده ای وارد شود و درنتیجه احساس ناامنی به آینده دارد. بسیاری از دانش آموختگان ما مشکل بیکاری، مشارکت اجتماعی بعد از کار و جذب را دارند. 

این جامعه شناس با بیان اینکه به خاطر دارم سالها پیش، بچه ها خیلی شور داشتند، در دانشگاه شور و هیجان زیادی بود و چقدر انگیزه برای جلسات فوق برنامه داشتند، گفت: ما همه اینها را سرکوب کردیم و آموزش ما شوق انگیز نیست و با ضعف مدارهای آموختن، انگیختن، آمیختن مواجه هستیم. به جای اینکه بچه ها علم آموزی، شوق به علم آموزی را در مدرسه مزه مزه کنند، یادگیری ها کمیت گرا، حافظه محور و طوطی وار شده و ذهن انبار ایجادکرده ایم.

وی با بیان اینکه در براساس شاخص جهانی دانش 2024، ما از میان 154 کشور، ما در 104 قرار داریم. از متوسط جهانی و بلکه از کشورهای هم گروه خود عقب هستیم. ما ضمن اینکه از کشورهایی که از نظر توسعه سرمایه انسانی هم گروه هستیم، عقب هستیم از متوسط جهانی نیز عقب هستیم. ما در سوادآموزی از 154کشور، رتبه 90 داریم. اما در آموزش عالی، که ردیف سوم است، رتبه 137 داریم. بچه ها این شاخص ها را می بینند. مهاجرت ها را در کشور ببینید، خانواده ها انتخاب عقلانی می کنند که اکنون مهاجرتهای نخبگانی به مهاجرتهای توده ها کشیده شده است.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه متاسفانه در حال تعریف کدهای امنیتی هستند تا نخبگان مهاجرت کرده را کنترل کنند، افزود: تمام مساله اینجاست که ما تا چه میزان توانسته ایم محیط آموزشی و یادگیری توانمند ساز برای نسلهای آینده این سرزمین فراهم کنیم. از 154، کشور ما رتبه 147 داریم. یعنی ما اصلا نمی توانیم برای آینده مان ارزش افزوده ایجاد کنیم. آینده برای چشمان تیز کودکان، نوجوانان و جوانانمان بسیار ناامن است. امیدوارم به همت استادان، دانشمندان، محققان و پژوهشگران و روانشناسان جدی و دلسوزمان، بتوانیم از آینده مان محافظت کنیم. آینده مناسبی که بچه ها در آن احساس امنیت کنند و بر حس ترومایی خود، چاره ای بیندیشند.

به گزارش جماران، فراستخواه در پاسخ به این پرسش که آیا باید در دبیرستان به دانش آموزان آموزشهای مذهبی داده شود یا خیر، گفت: معنا ، مهمترین مساله احساس امنیت است. مهم این است که مدرسه برای دانش آموز معنادار باشد. معلم باید برای آنها، اقتدار معرفت شناختی و اخلاقی داشته باشد. این معنا برای فرزندان بسیار مهم است. اما متاسفانه این مساله در حال از بین رفتن است.

وی ادامه داد: وقتی معلم احساس می کند که شناسایی نمی شود و گروه اجتماعی مهمی به حساب نمی آید ، ابهام نقش می کند. با این ابهام نقش، رفتار کلاسی و تدریسش عوض می شود. ارتباط تعلیمی و تربیتی اش با بچه ها هم لطمه می خورد. اینجاست که معلم معنایش را برای بچه ها از دست می دهد. این مشکل مهمی است.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه آموزشهای مذهبی در ایران، شکل دولتی وایدئولوژیکی پیدا کرده است، اضافه کرد: آموزش و پرورش به جای اینکه توسط مربیان، متخصصان و محله و جامعه آموزشها را تعریف کند، بیشتر از طریق ایدئولوژی دولتی و با یک نگاه افراطی و مناسک گرا و سیاسی، این آموزشهای رسمی و غیررسمی مذهبی را به شکل مفرط تدارک دیده. این وضعیت، منجر به انزجار بچه ها و حتی خانواده های مذهبی شده است.

فراستخواه به نتایج برخی رساله های دانشگاهی درباره نگرش منفی به آموزشهای مذهبی اشاره کرد و افزود: آموزش مذهبی، باید از طریق مدرسه و متخصصان و متفکران مستقل و انجمن اولیا و مربیان و کارشناسان متخصص تعریف شود. باید با رویکردی علمی به آموزشهای فوق برنامه تبدیل شود، اما متاسفانه تبدیل به آموزشهای اجباری شده است.

وی با بیان اینکه یکی از سرمشقهای متعددی که در ایران بود ملیت بود و همه در پارادایم ملیت زندگی می کردند، سرمشق دوم را پیشرفت عنوان کرد و افزود: توسعه هم زبان مشترک یک سرزمین است. پیشرفت و عدالت و آزادی هم سرمشقهای مهمی برای جامعه هستند. یکی از سرمشقها هم در جامعه دین است، آن هم با برداشتهای متعدد و متنوع. ما تمام سرمشقها را تحت سیطره و تفوق دین قرار دادیم. سرمشق مذهبی سرمشقهای دیگر را به حاشیه راند و یا تحت سیطره خود قرار داد.

این استاد برنامه‌ریزی توسعه و آموزش عالی گفت: این تبدیل به ایدئولوژی و سپس به جامعه تحمیل شد. نتیجه آن این شد که قرائت نه رحمانی و نه عقلانی از دینی که بر همه سرمشقها هم سایه انداز شده ارائه شود و اجازه نداده گفتارها به این صورت توسعه یابند.

وی ادامه داد: متاسفانه ما با شکاف میان شکل و محتوا مواجه هستیم. محتوای جامعه با شکل حکومت ناهمگرایی دارد. در نتیجه، سیستم با جهان زندگی بیگانه است و ناشنوایی هم دارد. مثلا سیستم می خواهد برای آموزش و پرورش برنامه ریزی کند، اما با جهان زندگی خانواده ها بیگانه است و نسبت به آن ناشنوایی و بی اعتنایی سیستماتیک دارد. اینجا حالت قهر و تروما و رقابتهای بسیار زیانبار شکل می گیرد.

فراستخواه با بیان اینکه نمی خواهد بیان تلخ و ناامیدانه ای داشته باشد، اظهارداشت: همین جامعه، درست است که مقاومتهای منفی دارد، اما مقاومتهای پنهان مثبت هم دارد. مردمان این جامعه همچنان می خواهند با ترفندهایی زندگی کنند. مربیان و خانواده ها سعی می کنند کودکستانی غیر از آنچه سیستم اصرار دارد داشته باشند. یک نوع تاکتیک ها و تلاشهایی در این جریان زندگی جامعه وجود دارد که حتی با این سیستم زندگی کند و با ابتکاراتی نقش خود را به این سیستم نشان دهد. درست است که راحت نیستند و مشکلاتی دارند، اما همچنان این جامعه می خواهد زندگی کند. ما مدام، تسامح، تساهل و عقلانیت و مهربانی را از جامعه می گیریم و درک نامناسبی از دین را در قالب یک ایدئولوژی به جامعه تحمیل می کنیم.

وی به نقش حاکمیت در آموزش و پرورش اشاره کرد و با بیان اینکه آنها معتقدند پول را از هر کجا که می خواهید به دست آورید ، اما مدیریت و برنامه و کنترل تان با من است، گفت: حدود 85درصد از دانش آموزان در ایران، برای تحصیل هزینه می پردازند. اما دولت با انواع نفوذها، همه جا هست.مدارس غیرانتفاعی فقط پول می گیرند و بقیه مسائل در اختیار دولت است.

به گفته فراستخواه، ما در یک ژئوپلیتیک بسیار خطرناک زندگی می کنیم. ما در یک جامعه خطر هستیم. دنیای بسیار شرارت باری است. اصلا منطقه، خاورمیانه و جهان خوبی نداریم. نظام مسلط جهانی وجود دارد و ما حاشیه این جهان هستیم و همیشه هم بودیم. باید ببینیم چطور می شود در این دنیای پر شر و شور، به فکر توسعه و پیشرفت این جامعه بود. اینجا ملت- دولت لازم است که با عقلانیت در یک وضعیت پرآشوب جهانی زندگی کند.

وی خاطرنشان کرد: اگر گرفتار خیال پردازی های سیاسی و ایدئولوژیک شویم ، مردم رنجهای نالازم می برند. ما اکنون گرفتار رنج های نالازم هستیم. مردم در مدارس رنجهایی می برند که سلامت روانشان تحت تاثیر قرار می گیرد که این رنج ها برایشان معنادار نیست. جمعه کوه رفتن، رنج است، اما معنا دارد. اما اکنون رنجهایی که لازم نیست را تحمل می کنیم. بنابراین بخش زیادی از مشکلات ما در این نظام جهانی، نتیجه مواجهه ای است که ما با دنیا با دیپلماسی غیرعقلانی داریم.


مأخذ:

https://www.jamaran.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-11/1624048-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D9%86%D8%AC-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B2%D9%85-%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%87%D9%87-%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%AA%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%B5%D8%AF-%DA%A9%D8%A7%D9%87%D8%B4-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%B2%DB%8C%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D9


احساس امنیت یا ناامنی در مدرسه

پنل امنیت روان، مدرسه ودانشگاه 

احمد علی نوربالا، علیرضا خوشدل، سعدالله نصیری قیداری، مقصود فراستخواه

  

سیزدهمین دوره همایش سلامت روان و رسانه

 "امنیت روان، رسانه و حقوق شهروندی، از وهم تا واقعیت"

با هدف ارتقا سطح سواد سلامت روان در جامعه

 

انجمن روان‌پزشکان ایران و مؤسسه خیریه مجتبی معین

در موسسه نیکوکاری رعد

 

زمان:سه شنبه اول اسفند 1402، ساعت 10:۳۰ صبح

 شهرک غرب  فاز دو  هرمزان  پیروزان جنوبی  شماره ۷۴

صلح و ناصلح در ایران ونقش آموزش

صلح زمانی بسط می یابد  که دیگری سازی نکنیم

آموزش در ایران، نابرابری طبقاتی  قومی ومذهبی و زبانی بازتولید میکند واین به  فرهنگ صلح لطمه می زند

امروزه آن چه در جهان ما و جامعه ما بازتولید می شود، صلح نیست بلکه ناصلح است

 

فرهیزش ، سال سوم، بهمن 1402: شماره 12

به مناسبت روز جهانی آموزش  و صلح

 

گفتگو با نعمت الله فاضلی  و مقصود فراستخواه 


فایل پی دی اف مجله فرهیزش 

مردمان آموزش و پرورش

مردمان در آموزش و پرورش راه می روند

 مردمان آموزش و پرورش ، معلمان، خانواده ها و دانش آموزان وحتی مدیرانی  هستند که گاه عملکردهای تعریف ناشدۀ خود را دارند. 

مردمان آموزش و پرورش در فضاهای میان ساختارهای رسمی آن راه می روند؛ مثل راه رفتن مردم در شهر به رغم سیاستهای رسمی.

 این راه رفتن ها  واین اعمال اجتماعی در زندگی روزمره کلاس ها ومدارس، فورم هایی از عاملیت تولید می کند. 

 اشکالی از برنامه درسی پنهان وارونه از سوی دانش آموزان، معلمان وخانواده های شان در جهت عکس برنامه درسی پنهان رسمی جریان دارد.  

دانش آموزان ودرسها یکسره همان نمی شود که گفتمان رسمی از او می خواهد.

اعمال مردمان به همراه کنش اشیاء آموزشی جدید موبایلی- اینترنتی، عملکردهایی ایجاد می کنند که لزوما در چارچوب سیاستها نیست.

از بحث فراستخواه در نشست تحلیل گفتمان آموزش و پرورش، 16 دی ماه 1402 ، خانه اندیشمندان علوم انسانی 

نقد و بررسی کتاب تحلیل گفتمان های آموزش و پرورش ایران پس از انقلاب

نقد و بررسی کتاب تحلیل گفتمان های آموزش و پرورش ایران پس از انقلاب

مصطفی قادری

علیرضا صادقی

رمضان برخورداری

مقصود فراستخواه

دبیر نشست:حسن عماری

 شنبه 16 دی 1402 ساعت 17

 خانه اندیشمندان علوم انسانی، سالن خیام

 برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.

 ورود برای عموم آزاد و رایگان است.

 


دولت به جای حمایت از تعلیم و تربیت، به دنبال مداخله در تعلیم و تربیت است

در نخستین گام از این نشست، مقصود فراستخواه به این سوال پاسخ داد که میان نظام آموزش عالی ایران و نظام آموزش عالی مدرن چه تشابهات و تمایزاتی وجود دارد. این صاحب‌نظر که در موسسه پژوهش و آموزش عالی به عنوان استادتمام مشغول به کار است، در پاسخ به سوال یادشده گفت که شباهت اصلی نظام آموزشی در ایران با جهان مدرن صرفا اسم آن است. این صاحب‌نظر افزود که در کشورهای مدرن، نظام‌های آموزشی موفق بر عقلانیت و یادگیری پیشرفت‌گرا استوار شده‌اند و بر مبنای خردورزی و خردباوری پیش‌ می‌روند. به گفته این کارشناس، ابتکار عمل در نظام‌های آموزشی مدرن در دستان جامعه قرار دارد و مدرسه و دانشگاه، به عنوان نهادهای نظام آموزشی، بخشی از محلات و شهرها به شمار می‌روند. این استاد دانشگاه معتقد است نقش دولت در کشورهای پیشرفته صرفا حمایتی است تا آموزش به مثابه یک کالای عمومی در دسترس همگان باشد. فراستخواه تاکید کرد که برخلاف کشورهای پیشرفته، در ایران آموزش ملک طلق دولت است؛ یعنی نظام آموزشی به مثابه یک ابزار در خدمت ایدئولوژی قرار دارد. فراستخواه دخالت‌های ایدئولوژیک در برنامه آموزشی، گزینش اساتید و برنامه‌ریزی آموزش را مصداق سیطره سیاست ایدئولوژیک بر آموزش در ایران تلقی کرد و آن را عامل انسداد نظام تعلیم و تربیت و علم در جامعه ایران دانست. فراستخواه در ادامه مشکل دیگر نظام آموزشی را وجود شکاف میان افراد عادی و متصدیان نظام آموزشی دانست؛

به بیانی دیگر، در‌حالی‌که جامعه تلاش می‌کند با سرمایه‌گذاری در کودکان خود، راه پیشرفت را برای نسل بعدی هموار کند، چنین مقصودی از سوی تصمیم‌گیران نظام آموزشی پیگیری نمی‌شود. او سخنان خود را با ذکر این نکته به پایان برد که دولت به جای حمایت از تعلیم و تربیت، به دنبال مداخله در تعلیم و تربیت است. به زعم او راه‌حل خروج از شرایط فعلی این است که دولت این حوزه را به جامعه تحویل دهد و به جای نقش فعلی، به نقش حمایتگری از آموزش بازگردد، چراکه استقلال و اختیارات کافی شرط لازم موفقیت نظام آموزشی است.

متن کامل گزارش در :

اینجا

پاردوکس سیستم آموزش کشور

پاردوکس سیستم آموزش کشور :

 دولت به مدرسه و دانشگاه می گوید از هر کجا می‌خواهید درآمد بدست بیاورید اما محتوای آموزشی  و اختیارات همه  امورتان با من !

https://www.instagram.com/p/C0AEXD_swy1/

گزارش اجتماعی در مدرسه پاییزه مؤسسه «رشد، حمایت ، اندیشه»

گزارش اجتماعی  

در مدرسه پاییزه مؤسسه  «رشد، حمایت ، اندیشه»


آموزش در ایران ؛ راه حل و مسأله

آموزش در ایران ؛ راه حل  و مسأله 

مشق امشب

و بحثی با شرکت مصطفی ملکیان، نعمت فاضلی  و مقصود فراستخواه 

جمعه  16 تیر 1402 

ساعت 4 تا 7  عصر

کودکان ایرانی با این بدنِ اجتماعی نحیف شان چه کنند؟

             سواد خواندن کودکان ایرانی در 20 سال 1380 تا 1400 طبق گزارش پرلز (https://pirls2021.org/results/)

           همواره در آخرین رتبه های کشورهای شرکت کننده بوده است.

کشورهایی مثل­ عربستان،عمان، قطر، بحرین و امارات رشدهایی در این سالها داشتند.

کودکان سنگاپوری در این آزمون پیشتاز میدان هستند.

این درخشش، ریشه در «بدن اجتماعی کودکان» دارد.

آموزش و پرورش ما درگیر فرهنگ تعلیم وتربیتیِ متحجر،  و اسیر ایدئولوژی بستۀ دولتی شده است.

بدن­ اجتماعی ­کودکانِ سنگاپوری به ­پشتوانۀ اقتصاد موفق­شان، مهارت ­خواندن ودرک ­مطلب بالا دارد

وهمینطور است کشورهایی که دربالا ذکر شد.

برای داشتن کودکانی برخوردار از سوادِ خواندن بهتر که بتوانند در دنیاهای متفارت جاری و آتی زندگی بکنند نیاز داریم به آموزش و پرورش مستقل عقلانی، حرفه ای  و اجتماعی.

نیاز داریم به معلمان توانمندسازی شده، به فضاهای آموزشی با کیفیت، به مادران توانا ، به زندگی شاد در مدرسه، فرصتهای آموزشی برابر در تهران تا بلوچستان ، و...

نیاز داریم به کتابخانه های مجهز،  به خروج از تکنیک زدگی و حفظیات طوطی وار  و به رشد قابلیت­های تفکری و ادبیات و زبان و ارتباطات در دانش آموزان، 

نیاز داریم به کودکانی با بدن اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیِ نیرومند، تخیل­های خلاق، شادی، قدرت مشارکت، امید  و سرزندگی