ما دانشجویان قدیم و جدید هرکدام قصه ای داریم با استادمان. دوست داشتیم یک روز کنارش جمع شویم و بگوییم و بشنویم و باهم لحظاتی فارغ شویم از روزمرگی ها... تنفس کنیم در خاطرات یادگیری و اخلاقمندی، لمس کنیم حظ باهم بودگی را و شاید شروعی باشد برای تجربه های جدید.
لحظه شمار دیدارتان...
کنشگران ایرانی و زیستْ قدرت
«چگونه سوژه های اداره پذیر شده ایم»
و
چهار خصیصه در ما ایرانیان
«کیمیاگری، تقدیر گرایی، صوفی مشربی و شاعرانگی»
فایل صوتی بحث مقصود فراستخواه
در پنل برنامه درسی
انجمن مطالعات برنامه درسی ایران
21 تیر 1401
در اینجا
همچنین بنگرید به گزارش انجمن از این جلسه در اینجا:
آموختن، حقّ همه محکومین به زندگی است
در مواجهه با موقعیت های شرارت بار
راهی نداریم جز انگیزش، آموزش، آمیزش
از بحث فراستخواه در هم اندیشی دنیای نو ، مدارس کهنه
فایل صوتی در اینجا :
گروه هماندیشیهای بهسوی سیمرغ تقدیم میکند:
نهمین هماندیشی
«دنیای نو، مدارس کهنه»
دکتر مقصود فراستخواه:
پای چوبین بیتمکین ما و مدارس فردا
عملکرد ملی ما در مسئله سواد
دکتر محمدرضا سرگلزایی:
مدارس قرن ۲۱ از دیدگاه هراری
دکتر محسن یارمحمدی:
آموزش و پرورش رسمی؛ موافقان و مخالفان
دکتر حسین محمودی:
چند رویکرد معاصر به آموزش و پرورش
زمان برگزاری:
پنج شنبه، ۲۱ بهمن ماه، ساعت ۱۸ تا ۲۲
جمعه، ۲۲ بهمنماه، ساعت ۱۰ تا ۱۴
(هشت ساعت آموزشی)
هزینه ثبت نام: ۸۰۰ هزار تومان
تخفیف ۱۰ درصد برای عموم: ۷۲۰ هزارتومان
تخفیف های ویژه برای دانشجویان و فعالان حوزه آموزش
لینک ثبت نام در سایت کافه فیلو:
https://cafephilo.ir/30morgh-09
تماس در واتساپ:
۰۹۰۲۶۳۳۹۹۶۷
برگزاری در سایت اسکای روم
نابرابریها در نتایج کنکور، نشانه ای از بیماری نظام آموزشی ماست. علتش ایرادهای نهادی، ساختاری،سیاستگذاری وحکمروایی است.
چهار دهه از عدالت می گوییم واکنون بخت یک دانش آموز مدارس نمونه دولتی نسبت به دانش آموز مدارس عادی دولتی برای به دست آوردن رتبه کنکوری زیر 3000 بااحتساب جمعیت دانش آموزی پایه 12 هفده برابر است.
این بخت برای دانش آموزتهرانی سه برابر سهم جمعیتی او، منطقه 6 تهران هشت برابر سهم جمعیتی اوست. درسیستان وبلوچستان یک هفتم، در کرمانشاه و هرمزگان یک چهارم، خوزستان،آذربایجان غربی وایلام یک سوم، لرستان،بوشهروگلستان کمتر از یک دوم و اردبیل یک دومِ سهم جمعیتی است.
یک دختر دانش آموز در گروه تجربی، حدود نصف سهم جمعیتی از این بخت برخورداراست. یک دانش آموز روستایی درگروه علوم انسانی، یک سوم سهم جمعیتی خود این شانس را دارد
(با استفاده از تحقیق شیرین جعفری و همکاران، 1400)
چرا به شهامت تدریس نیاز داریم؟
برای اینکه همه شرایط و موقعیتها در این سرزمین، برای معلمان به گونهای است که آنها را دچار فرسایش شغلی کرده است. معلمان در معرض خستگی ذهنی، خستگی عاطفی و فرسایش شغلی قرار دارند. شرایط اجتماعی، اقتصادی، ساختاری و موقعیتهای نهادی، وضعیت آموزش و پرورش، کل جامعه، سیاستها، روشها و عملکرد دولت به گونهای است که شرایط خوبی را برای معلمان و دانشآموزان رقم نمیزند. در چنین وضعی ، برای حفظ سرزندگی و حس معلمی خودمان و برای فائق آمدن بر این موقعیتها ، ما شهامت لازم داریم
بحثی از مقصود فراستخواه در معرفی کتاب شهامت تدریس
ترجمه نوگل روحانی با مقدمه نعمت الله فاضلی
در اینجا:
برنامه درسی آینده
به مناسبت ماه مهر 1400
بحث فراستخواه در سی وپنجمین پنل میز آینده پژوهی آمورزش عالی
به مناسبت ماه مهروآغاز سال تحصیلی جدید در زیر
تقدیم همه کنشگران علم آموزی در جای جای این سرزمین:
یک نگاه به آینده و شرایط اجتماعی و دانشگاهی و آموزشی میتواند از منظر تحولات نسلی باشد. یعنی اگر ما تحولات نسلی جامعه خود را بفهمیم بهتر می توانیم به آینده نگاه کنیم و بهتر می توانیم با این آینده تعامل کنیم. پرسش ما این است که نسلهایی که قرار است در برنامه درسی آینده مدرسه و دانشگاه درگیر شوند مانند معلم، استاد، دانش آموز و دانشجو، مجری، مدیر، مخاطب، متقاضی یا ذینفع، و انواع و اقسام گروهها درگیر برنامه درسی دانشگاه خواهند شد و انتظار میرود که در سالهای پیش رو این نسلهای نوظهور و این نسلهای جدید چه نوع صفات و خصیصههایی داشته باشند. ما اگر بتوانیم یک مقدار درباره تحولات نسلی جامعه ایران که مخاطبان، متقاضیان، مجریان یا ذینفعان برنامه درسی آتی هستند، تأملی بکنیم . پرسش این است : مردم آتی برنامه درسی به احتمال قوی واجد چه نوع خصوصیتهایی خواهند بود. من ده مورد خصیصه نسلی را فقط برای یادآوری عرض میکنم:
1) نسل عملگرا :
ما شاهد یک نسل عملگرا هستیم که روز به روز بیشتر میشود. پرسش آنها از برنامه درسی این است که کجا و به چه درد من میخورد؟ و این پرسش نسل نوظهور آتی از دانشگاه میباشد. که یک نسل یادگیری مسئلهگرا[1] و موردگرا[2] خواهد بود. نسلی خواهد بود که ابعاد مهارتی برنامه درسی برایش مهم است، یعنی ارزشهای ذاتی و نظری علم تحتالشعاع ارزشهای دستاوردی و ارزشهای عملی علم قرار میگیرد و ارزشهای کاربردی اهمیت بیش از پیش پیدا میکند.
2) نسل مطالبهگر و حسابگر:
ما نسلی را داریم و خواهیم داشت و روز به روز تعدادشان بیشتر میشوند که نسل مطالبهگر و حسابگر هستند؛ یعنی شعار این نسل جدید ، «حق به یادگیری در سطح عالی» است. پرسش نسل این است که حق من در برنامه درسی چه شد؟ و کیفیت این برنامه درسی که شما به من میدهید چقدر است؟ و چقدر با نیازهای روز من تناسب دارد؟ چقدر از من شهریه میگیرید و چرا از من شهریه میگیرید؟ و در ازای این شهریه چه چیزی به من میدهید؟ چقدر از من هزینه فرصت های عمرم را و هزینههای مختلف را میگیرید و در مقابل این هزینهها چه چیزی به من میدهید؟ ارزشهای مبادلهای نسلهای پیش رو اهمیت پیدا خواهد کرد. یعنی نسل جدید بیشتر روی عدالت و فرصتهای برابر متمرکز خواهد بود. پس این نسل یک نسل واجد و خواهان صدا خواهد بود و اصرار دارد صدای بیشتری داشته باشد و شنیده بشود؛ نسلی اینجا و آنجا حاضر و نق زننده و گله کننده وپرتوقع.
3) نسل پرتحرک و پا به گریز:
تحرک[3] در نسلهای جدید بیشتر از نسلهای گذشته خواهد بود. یک نسل پرتحرک که شعارشان این است که جاهای دیگر بهتر از شما درس میدهند. این نسل مقایسه میکند و برنامه های درسی ما واجرای ان را ونتایج آن را با ترازهای منطقهای و ترازهای بینالمللی مورد سنجش قرار میدهد. برای همین است که تمایل مهاجرتی نسلهای برنامه درسی در ایران سال به سال بالا میرود. تمایل مهاجرتی بالای نسل قابل درک است، الان به 40-50 درصد رسیده است . این نسل، ترازهای دیگر برنامه درسی را اینجا وآنجا می بیند و از آنچه ما می دهیم زود قطع علاقه می کندیکی دو روز پیش پای بحث دکتر صادقی جمعیت شناس بودیم از دره شهر ایلام می گفتند شهرستانی با بیست وچند هزار نفرکه115 تن از پسران این روستا در خارج اند .
4) نسل بازخیزهای هویتی:
در سالهای گذشته دانشجویان ما بیشتر از اینکه پسر یا دختر باشند دانشجو بودند بیشتر از اینکه کُرد، ترک، سنی یا شیعه باشند دانشجو بودند، اما امروز روز به روز شاهد این هستیم که دانشجو بیشتر از اینکه بگوید من دانشجو هستم میخواهد مثلاً بگوید من دخترم، کُردم، ترکم، سنیام، شیعهام ودیگر آرا وعقاید. هویت در همه جای دنیا در زندگی دانشجویی اهمیت پیدا کرده است مانند هویتهای جنسیتی و حتی هویتهای تراجنسیتی، قومی، زبانی، مذهبی. البته توجه داشته باشید که در این تحولات همه «مردم برنامه درسی دانشگاه» تغییرات مهمی پیدا می کنند فقط دانشجویان مد نظر ما نیست. نسل کارفرمایان، نسل کسب و کارها، نسل مدیران، حتی نسل سیاستگذاران و حتی نسل استادان عوض شده است. به هرحال نسل تحول پیدا میکند و ما برای اینکه به آینده عبور کنیم و از آینده خود محافظت کنیم باید تحولات نسلی و بین نسلی جامعه خود را بشناسیم تا در دانشگاه و برنامه درسی دچار شکاف نسلی و تعارض نسلی، فاصله نسلی و بیگانگی نسلی نشویم. چند سال پیش در همین مؤسسه طرحی انجام دادم و تحولات نسلی استادان را بررسی کردیم شاید به امید حق از خلاصه گزارشی از آن تحقیق، کتابی منتشر بشود واقعا چه تغییرات نسلی مهمی در جریان است.
5) نسل نگران خسته و کم حوصله:
روز به روز حرف نسل جدید در کلاس این میشود که نکته اصلی و حرف حساب چیست؟ مردم دیگر خیلی حوصله نظریهپردازیهای انتزاعی را ندارند و اگر هم دنبال نظریه هستند بیشتر به دنبال مطلب اصلی و جان کلام هستند. اینها دیگر از حرفها و تبلیغات خسته شده اند و زبان حال شان با حکمرانان را می شود به زبان حافظ چنین گفت : مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
6) نسل افقی و نامتقارن وترارشته ای:
ایماژها روز به روز افقیتر میشود. در گذشته استاد و دانشجو یک ایماژ عمودی داشتند اما اکنون مدیر، معلم و سیاستگذار در آن جایگاه بالا قرار ندارند، نگاهها افقی شدهاند و استاد - شاگردی مانند سنتهای قبلی دانشگاهها برجا نمانده است. قبلا استادان برجسته، کتاب های برجسته، مقالات برجسته و سخنان مهم و محضرهای درسی بوداما الان زبان حال خیلی ها این شده، شما کتاب تألیف کردید ، خوب، من هم کتاب دارم! شما این درس را می دهید من هم می دهم...خوب می شمارند مرتبه می دهند؛ چه فرق می کند : تعدادی همه دانشیار، تعدادی همه استاد. حتی یک رشته نیز به طور عمودی در رأس نیست بلکه افقیت رشته ها در فضای میان رشته ای وترارشته ای.
7) نسل باخبر و نسل برخط:
برنامه درسی آینده دانشگاه باید بر قامت نسلی تدارک دیده شود که در بند زمان و مکان نیست و ما با یک نسل فراانسانی[4] رو به روییم که در پنل قبل (پنل 34 )توضیح دادم[5]. نسل های روز به روز دیجیتالی ، رباتیزه ، دیگر خیلی تخته بند مکان برنامه درسی نیست. اخیرا دختران رباتیک افغانستانی در مکزیک ماندند. سایبورگ[6] ِبرنامه درسی که تراشه ها تا درون اعماق مغز آنها ایمپلنت می شود؛ نانورباتها در کلاس ها اثر گذار می شوند. نسلی مرتبط با دنیا وجهانی شده که در کلاس های ما پی جوی استادان خارجی در کنار استادان داخلی و پیجوی دانشجویان خارجی در کنار خودشان می شوند . باید برای این تحولات، گروهها، تعاملات و دگرگونیهای نسلی آمادگی داشته باشیم.
8) نسل مخاطبان متفاوت با انتظارات کثیر:
استخدام کننده می گوید من دانش آموخته با مهارتهای پیشرفته سطح بالا و شایستگی های چندگانه و قابلیت های نرم می خواهم. در جهان کسب وکار، دوره عمر مشاغل کوتاه می شود ، شغلهای تازه وبی سابقه ای روز به روز به وجود می آید و قابلیت های دانشی و مهارتی متفاوت جدید لازم دارد . جامعه می گوید من شهروند خوب می خواهم، من پایداری زیستبومی می خواهم، مگر متخصصان برآمده از برنامه های درسی نبودند که این اقلیم را برهم زدند ، این تکنولوژی مخرب از کجا درآمد ؟ مثلا ساختن بتن را برنامه درسی یادداده واین همه آب مجازی در آنها هست همینطور بقیه موارد. از
برنامه های درسی می خواهند پاسخکویی داشته باشد. کسب وکار می گوید من نیروی انسانی کارامد می خواهم. خیلی برنامه درسی بیرون دانشگاه وهمزمان با دانشگاه تعریف واجرا می شود(در بنگاه ها ودر شبکه های اجتماعی ). نمایندگان شهر (منظورم نماینده به معنای واقعی است) وشهروندان می گویند برای مسائل ما راه حل بدهید، برای تغییرات اقلیمی، برای تحولات زیستبوم ، برای بی آبی، برای مصون ماندن از تأثیرات مخرب، و..... اصلا جامعه محلی منتظر نمی نشیند که دانشجو برنامه های درسی یکجانبه را تمام بکند ودانش آموخته شود بلکه می خواهد در تعریف واجرای برنامه های درسی مشارکت داشته باشد در کلاس باشد و مورد های خاص خود را ببرد در کلاس همراه استاد مطرح کند .
خانواده ها برای کیفیت زندگی شان از دانشگاه برنامه های درسی آزاد وغیر رسمی می خواهند برای تربیت فرزندان، برای ایمنی، برای کارافرینی، برای حل مسأله، برای سلامت، برای تاب آوری و... ذی نفعان بیرونی مختلفی هم گوشهای شان را به برنامه درسی خوابانده اند برنامه درسی آینده فقط یک مخاطب ندارد. در گذشته استاد مخاطبی پای درسش در محصوره کلاس داشت به نام دانشجو و یک ترم با او برج عاج دانشگاه درس می داد و بعد تمام میشد. اما اکنون نه تنها دانشجویان به شرحی که قبلا گفتم متنوع شده اند، ذینفعان بیرونی مختلفی نیز غیر از دانشجو وجود دارند که به دنبال آن هستند ببینند در برنامههای درسی شما چه چیزی وجود دارد واز ته وتوی برنامه درسی شما برای شان چه در می آید وچه چیزی عاید آنها می شود. مالیات دهنده کنجکاو است، سیاستگذار کنجکاو است، شرکتها، نهادهای اقتصادی، شهری، نهادهای مدنی، محله ، ان جی او ، صنوف وحرفه ها همگی کنجکاو هستند و این کار برنامه درسی آینده دانشگاه را امری بغایت پیچیده می کند ودیگر کمیته ای در آن بالای نظام متمرکز پایتخت گرا ، نمی تواند بنشیند برنامه درسی بنویسد و همه سربه زیر آن را اجرا کنند.
9) نسل سرد:
احتمال میرود که روز به روز نسلهای برنامه درسی، نسلهای سرد و کم هیجانی باشند. یعنی اگر ما یک نسل گرمی بودیم و بعداً یک نسلی آمد که نسل ولرمی بود ؛ چشم های مان را خوب باز کنیم مدتی است نسلی دارد روی کار میآید که در عاطفیترین، اجتماعیترین، مدنیترین و داوطلبانهترین مجامعی که من حضور دارم در آنجا میبینم که مخاطبان سرد هستند و خیلی سورپرایز نمیشوند. در گذشته اگر در کلاس چیزی میگفتیم خیلی از بچهها شگفتزده میشدند و میتوانستیم شادی و گرمی را در چشمانشان نظاره کنیم. اما الان خیلیهایشان خیلی گرم و شاید حتی ولرم هم نیستند. تحقیقات نشان داده که تعلق مکانی دانشجویان به محیط دانشگاه دیگر مثل سابق نیست همیا چند روز پیش دانشجوی دکتری خوبی داشتیم از تز دکتری در همین زمینه دفاع کرد. ما باید خیلی کار کنیم تا یک مقدار الگوها و ترازهای تازهای از تعلق و دلبستگی را برای ذینفعان برنامه درسی ایجاد کنیم.
متاسفانه برای این نسل سرد یک مقدار شاید سلبریتی[7] مهمتر از مرجعیت فکری شده و درنتیجه این مرجعیت فکری دانشگاه و مرجعیت علمی دانشگاه باید خیلی حرکت کند که تازه بتواند به پای سلبریتیها برسد و مورد توجه دانشجویان یا ذینفعان برنامه درسی قرار بگیرد. این جای دریغ دارد ولی از ماست که برماست. سلبریتی در جای خود خیلی هم خوب، اما برای آینده ایران، تفکر انتقادی و خردورزی انتقادی وجدی ومرجعیت های روزآمد وپاسخگوی علمی لازم هست. الان در همه جای دنیا در اینترنت و فضای مجازی همه درس میدهند و انواع و اقسام فناوریها، نوآوریها و شگردها را بکار میگیرند. آیا درس دانشگاهی ما می تواند یک تراز بالاتر از اینها در سطح اکادمیک و کلان دانش و متناسب با نیازهای جامعه ومرز های جهانی دانش پاسخگو باشد؟
10) نسل سرسنگین:
این سرسنگینی نسبت به دانشگاه از آقایان شروع شد، به دختران مان هم می رسد و تقاضای اجتماعی آموزش عالی از اواخر دهه 80 واوایل دهه 90 خورشیدی سر خم کرده است و دیگر مانند قبل همه برای دانشگاه تره خورد نمیکنند. شاید بیشتر به دنبال آموزشهای چابک و باز و دوره های کوتاه تر آزاد و موردی وغیررسمی (informal/ modular) بروند و مدرکگرایی هم دیگر آهسته آهسته افول پیدا کند وجای آن را گواهی های کوتاه مدت حرفه یا و مهارتهای خاص پیشرفته جدید می گیرد . دنیای امروز احساس می کند لازم است به دانشگاه سفارشهای خاصی بکند ومخاطب آسانی نباشد و برنامه درسی برای مشترکین خاص و برای خریداران و سفارشدهندگان خاص اهمیت می یابد ؛ به صورت سفارشهای موردی وتک دوزی شده ونه انباری وانبوه. برنامه درسی نمیتواند به شکل تولید انبوه باشد.
[1] problem based learning
[2] case based learning
[3] Mobility
[4] transhuman
[5] پنل ۳۴ میز آیندهپژوهی آموزش عالی : آینده زندگی دانشگاه ایرانی در دنیای برخط و دیجیتال: با تاکید بر کیفیت دروندادها، فرایندها و نتایج.(برای گزارش کامل آن به در سایت میز آینده پژوهی آموزش عالی رجوع شود):
https://irphe.ac.ir/index.php?sid=34&slc_lang=fa&slct_pg_id=695
[6] Cyborg
تربیت معلم در ایران وتحولات آمورشی نوپدید
بحث فراستخواه در نشست تخصصی گفتمان تربیت معلم
12 آذر 99
ساعت ده تا دوازده
«برنامه درسی ابتدایی؛ چالش ها و چشم اندازهای ایرانی – جهانی» با هدف ارتقای کیفیت آموزش دوره دبستان به همت انجمن مطالعات برنامه درسی ایران در 28 و 29 آبان 99 به صورت مجازی برگزار میشود.
عنوان بحث مقصود فراستخواه در این همایش :
آموزش ابتدایی در ایران و رنجهایش
لینک همایش
نگذاریم نسلی از دست برود
در گفتگوی دانیال اعلمی با مقصود فراستخواه
سیکل های معیوب ساختارها بر مدرسه ومعلم ومدیر ومتون درسی و کلاس و آموزش نیز سایه می اندازد و مدرسه از ساختن نسلی مسؤول وتوانا در می ماند......
آموزشوپرورش از زمان جامعه عقبتر است و با جامعه همزمان و همگامسازی نشده است. این سیستم نمیتواند با تغییرات اجتماعی فراوانی که در کف جامعه و در زیست - جهانِ جامعه و با زندگی روزمرة مردم و با زندگی بچهها تعامل کند. بچهها زندگی ای جدا از مدرسه دارند و کلاس با زندگی روزمرة بچهها همگام نیست
کشورهایی موفق اندکه مدرسه در آغوش محله است و ادامة اجتماع است
سیکل های معیوب ساختارها بر مدرسه ومعلم ومدیر ومتون درسی و کلاس و آموزش نیز سایه می اندازد و مدرسه از ساختن نسلی مسؤول وتوانا در می ماند......
در نظام آموزشی ما چیزی پیدا شده که می شود به آن گفت : «ضد کلاس» و «شبهکلاس» ؛ دانشآموز حفظ میکند، اما نمی اندیشد و به کار هم نمی برد
ذهن بچه ها را از محفوظات پر می کنیم، به جای تفکر خلاق . ذهن هایی انبار، و نه سرشار.
در مجله رشد آموزش علوم اجتماعی، دوره بیست وسوم، پاییز 1399، شماره اول