تهران- ایرناپلاس- جامعه ایرانی در سالهای اخیر بحرانهای زیادی پشتسر گذاشته است که بخشی از آن طبیعی و زیستشاختی و بخشی دیگر غیرطبیعی و ناشی از تغییر و تحولات درونی و ساختاری آن است. به تعبیری کشور ما جامعهای یا جغرافیایی بحرانخیر دارد. با وجود همه این اتفاقات چگونه و با چه سازوکاری میتوان از جامعه دفاع کرد؟
در دهههای گذشته تحولاتی در جامعه ایران رخ داده که در دو دهه اخیر ابعاد گستردهتری پیدا کرده است از این نظر جامعه ایران منطقا لایق زندگی بهتر و برازندهتری است.
در این جامعه تحولخواهی وجود دارد. این جامعه سالها در تقلای پیشرفت و همراهی با جهان و خواهان دگرگونی و توسعه است و میخواهد آنچه در دنیا وجود دارد، از جمله آزادی و قانون و علم و عقلانیت و عدالت و دموکراسی و تجدد را به معنای دقیق کلمه داشته باشد.
در ارتباط با این موضوع با مقصود فراستخواه، جامعهشناس گفتوگوی تفصیلی کردهایم که در سه بخش تنظیم شده است. بخش اول این گفتوگو در ادامه میآید.
جامعه ایرانی در سالهای اخیر بحرانهای زیادی پشتسر گذاشته است و آنچه مشخص است اینکه ایران ما جامعهای یا جغرافیایی بحرانخیز دارد. حالا جدای از بحث ویروس کرونا که منشا آن خارجی بود، تحلیل شما از این تغییر و تحولات و این بحرانها چگونه است؟
بخشی از بی تابی وبی قراری جامعه ایران ناشی از این است که هنوز آن زندگی رضایتبخشی که جستجو می کرد نتوانسته است به دست بیاورد. در جامعه ایران شوق تغییر وتحول هست .اگر زمان این تحولخواهی را از دوران عباس میرزا و محصلانی که به خارج اعزام شدند در نظر بگیریم دقیقا 200سال میگذرد. به عنوان یک مطالعه کننده میتوانم بگویم که که جامعه ایران به آن میزان زیاد که هزینه کرده است حاصل رضایتبخشی به دست نیاورده است. طی دویست سال این همه هزینه کرده است، هزینه های مادی و انسانی واجتماعی وهزینه های فرصت عمر نسل ها ، اما هنوز آن نتیجه مطلوب به دست نیامده است. سایر ملتها هزینههایی کمتر کردند ولی بیش از ایرانیها بهره بردند. این یک معمای بزرگی است . ملتهای درحال توسعه و کشورهایی که حتی کمی دیرتر از ایران و یا هم زمان با ایران شروع کردند امروز وضعیتی متفاوتتر از ایران دارند و جلوتر از ایران هستند. این نکته برای جامعه آزاردهنده است. بنابراین اخلاقا باید از این جامعه دفاع کرد ودردش را فهمید و رنج او را درک کرد و با او همدلانه غمخواری کرد.
البته وقتی می گوییم جامعه ایران، این سخن قدری می تواند مبهم وگمراه کننده باشد. کدام بخش جامعۀ ایران؟ مسئله مهمی که خیلی به آن توجه نمیشود، دو قطبی شدن جامعه ایرانی است. بخش مهمی از این گروه های اجتماعی در مسیر تحولخواهی قرار گرفته و عقلانی می نگرند می خواهند ایران پیشرفت کند و تغییر و توسعه بکند ودر طراز جهان آزاد وتوسعه یافته قرار بگیرد ولی بخشی از جامعه به علل مختلف در چنین موقعیتی قرار نگرفته و به توسعه فکر نمی کند بلکه نگرانی ها و باورهای دیگری دارد .
ببینید اگر سطح پایه این بحث را بخواهیم با عدد بیان کنیم ، در جامعه ایران 14 میلیون تحصیلکرده هست که این رقم بسیار بالاست اما در کنار این آمار 9میلیون بیسواد مطلق داریم. پس بخش بزرگی به علل ساختاری وسیاستی و مدیریتی هنوز از سواد پایه محروم ماندهاند. ایران، جامعهای ژانوسوار است. ژانوس اسطورهای با دو چهره یک چهره رو به پیش و یک چهره به پس. این جامعه سردرگم است چون بخشی مایل به حرکت رو به جلو است و بخشی درگیر تاریخ و سنتها و باورهایی نابالغ وبویژه در گیر یک ایدئولوژی برساخته شده از این گذشته واز این سنت هاست. ما در ایران با جامعهای کاملا یکدست سروکار نداریم.
همانطور که در وضعیت کنونی که کشور درگیر این بلاست، این همه بیماری ورنج و از دست دادن جان شیرین و محنت حانواده ها ؛ میبینیم که عدهای به سفر میروند و توجهی ندارند یا فاصله گذاری اجتماعی را سهل می گیرند ورعایت نمی کنند. ما شاهد رفتارهای غیرمسئولانه از جانب آنها هستیم. چون آموزش اجتماعی لازم ندیده اند. اصلا برخی گروه های ستمدیده و محروم نگه داشته شده به دلیل محروم بودن مجبورند خارج از خانه باشند و کار کنند تا قوت روزانه تدارک ببینند وزندگی معیشتی خود را اداره بکنند وبا یارانه ها زندگی می کنند چاره ای جز این ندارند چون کل سیاستهای غلط اقتصادی تا کنون نتوانسته است آن ها را به سطح مطلوبی از توسعه و زندگی برازنده برساند. دولت نیز از آنها نمی تواند حمایت بکند ومجبورند بیایند بیرون. در آن سو نیز طبقه متوسط شهری و گروه های جدید اجتماعی که حیات مدنی می خواهند عقلانی فکر میکنند وبه مسؤولیت های اجتماعی توجه دارند. ببینید حتی در این وضعیت شاهد دوقطبی بودن جامعه هستید. البته نمیتوان بخشی را که رعایت نمیکنند به کل جامعه تسری داد. در چنین جامعهای، تَرها به آتش خشکها میسوزند. ما اخلاقا مجاز نیستیم مردمی را مذمت کنیم که چون زمین گل الود است نمی توانند خوب بازی بکنند. چه کنند محروم مانده اند. آنها فرصتی برای توسعه و پیشرفت نداشتند و نتوانستهاند تحول پیدا کنند. پس می بینید که جامعه ایران چقدر مستحق رفاه وحمایت و تحول و توسعه است باید برای این جامعه غمخوار بود واز او حمایت کرد.
از دیگر سو بخشی از جامعه ما متوجه حقوق بشر، طالب آزادیها، حقوق انسانی، طالب مشارکت موثر در سرنوشت اجتماعی خود هستند. به پویشهای اجتماعی علاقه دارند، انجیاوهای اجتماعی تشکیل میدهند و همواره سعی دارند آموزشهای اجتماعی بدهند و جامعه را توانمند کنند. اینان متوجه مسئولیتهای اجتماعی خود هستند. میب خواهند مثل تمام ملتهای پیشرفته مشارکت بکنند و با دنیا ارتباطات دارند و در مقیاس جهانی فکر میکنند. نرخ رشد اینترنت در ایران به خوبی نشان میدهد که مردم میخواهند آگاه باشند و به اطلاعاتی در سطح جهانی دسترسی داشته باشند. در پایان دهه هفتاد شمسی چهار درصد از ایرانی به اینترنت دسترسی داشتند ولی امروز این نسبت از 80 درصد گذشته است. 40 میلیون ایرانی کاربر تلگرام بودند. این مساله نشان میدهد ملت ما تمایل به آگاهی و پیشرو بودن دارند. این بخشی از مردم ماست که در این بحران کرونا نیز عقلانی فکر میکنند. این بخش موافق قرنطینه است و میخواهد فاصله اجتماعی را رعایت کند و در عین حال میخواهنددر قالب انواع نهادهای مدنی وسمن ها به جامعه کمک کند و به مردم امدادرسانی کند تا جامعه با موفقیت از این بحران عبور کند ولی این فرصت به آنها داده نشده است. پس می بینید چه درد بی درمانی شده است درد جامعه ایران.
نباید فکر کرد جامعه فقط همانهایی هستند که رعایت نمیکنند ودرباره جامعه ایران بد فکر کرد. از سوی دیگر نیز نباید بر مبنای این بخش پیشرو به شماتت بخش های دیگر پرداخت. رفتار این افراد ربطی به ذات ایرانی ندارد و تمام ایرانیان اینگونه نیستند. بخش بزرگی از جامعه ایران آگاهی دارند ولی بخشی از جامعه در نتیجه ساختارهای نادرست وسیاست های نادرست سالهای گذشته ، در محرومیت قرار گرفته و فرصت مشارکت و همکاری برای آنها فراهم نشده است و نتوانسته اند خود را توسعه بدهند.
برای گذر یا گذار از این وضعیت، چگونه و با چه سازوکاری میشود به این بخش از جامعه هم رسید؟
باید به این جامعه کمک کرد تا خودش را سازمان بدهد ، خودش را پیش ببرد وبالا بکشد، باید حمایت کرد نهادهای مدنی وان جی او ها و نهادهای درونزای محله ای ومشارکت های آزاد ومستقل داشته باشند و با انواع آموزش ها وتعاملات و توانمندسازی ها، آن بخش محروم را توانمند بکنند و بخشی را که هنوز نمیتوانند رفتارهای عقلانی داشته باشند و هنوز باورهایی نیازموده دارند مورد حمایت قرار بدهند. جامعه میتواند به خودتنظیمی وخودراهبری برسد و خودش را حمایت کند. باید به بخش پیشرو کمک کنیم تا جامعه ایران را بالا بکشد و به سطح استانداردهای یک جامعه توسعه یافته جلو ببرد .اینجاست که به سوال شما درباره چگونگی دفاع از جامعه میرسیم.
به نظر من باید به این اجتماع زبان بخشی کرد. جامعه بتواند به گفتار بیاید و به رفتار دربیاید و انگیزه پیدا بکند و خلاقیت از خود نشان بدهد ، گفتاری اجتماعی وگفت وگو وهمکنشی داشته باشد. باید به این جامعه فضا داد و آموزشهای اجتماعی را بهراهانداخت و همکاریهایی در سطوح اجتماعی صنفی، محلی، انجیاوها و... بهراهانداخت. این نیاز به سیاستهای حکومت دارد. تسهیل بکنند. حمایت بکنند و به جای نگاه های امنیتی نگاه حمایتی داشته باشند. باید به این اجتماع اعتماد کرد واعتماد آنها را نیز با عمل جلب کرد وبه آنها احترام گذاشت و آنها را مورد حمایت قرار داد. باید به حقوق عامه جامعه احترام بگذاریم و اجازه بدهیم سازمانهای مردم نهاد آموزشهای لازم اجتماعی را به بخشهای مختلف جامعه فرا بدهند و باعث ترمیم اجتماع شوند. این مشارکت و آگاهیبخشی کل جامعه را پیش میبرد . باید جامعه بتواند بموقع انتقادات خود را به گوش حاکمان برساند و از حاکمان گزارش بخواهد وبه حکومت با راه حل هایی که نشان می دهد کمک بکند وخطاهایش را مثل آینه به او نشان بدهد
من برای حرفی که میزنم شواهد و دلایلی دارم و مسئولیت اخلاقی این حرف را برعهده میگیرم. ما اجازه نمیدهیم این جامعه به خودش سامان بدهد و خود ما هم توانمندسازی نمیکنیم. باید طی این 40 سال فرصتهایی در اختیار این جامعه قرار بگیرد. هر گروهی از جامعه که طی 40 سال گذشته مایل به مشارکت و تشکیل انجیاو و فعالیت مدنی و اجتماعی بود با انواع بهانهها و موانع آشکار و پنهان از فعالیت منع شد و توسط نگاههای امنیتی درباره اش بد قضاوت شد وبد هم عمل شد
نگاه سیاسی تهدیدآمیزی که به هر پدیدهای داشتیم و هر تحرکی را به عنوان یک تهدید شناسایی کردیم. تمام فعالیتهای صنفی و مدنی را نابود کردهایم. ما ظرفیتهای اجتماعی جامعه را اجازه ندهیم توسعه پیدا بکند تا بتوانند در روزهای بدی چون امروز از اجتماع و خودش واز سرزمین واز مردم مراقبت کند. ما این استعدادهای سمنی ومدنی را از بین بردهایم. این وضعیت لایق ملتی با این همه استعداد و عقلانیت نیست.
چندی پیش در حال تحقیق وتتبع بودم به اسناد انگلیس در دوره مشروطه رسیدم به اسناد گرانت داف، در سفارت وقت انگلیس در ایران برخوردم. در سال دقیق مشروطه یعنی در 1905 میلادی یا 1285 خورشیدی که سال فرمان مشروطیت است در مورد ایرانیان نوشته شده بود: « ایرانیان حتی اگر سواد هم نداشته باشند تیزبین هستند و ابله نیستند.» بالای 100سال پیش یک انگلیسی به نام گرانت داف در اسناد و مکاتبات رسمی که جزو اسناد تاریخی است به این ویژگی ایرانیان اشاره میکند وبه مقامات متبوع خود می نویسد که حواس تان باشد ملت ایران ملتی تیز است وابله نیست. نرخ سواد امروز از هشتاد وچند درصد گذشته است درحالیکه آن زمان نرخ سواد دور وبر پنج درصد بود. پس ملت ایران از آن روز نیز تیزبین تر است و دنیا را می بیند وزندگی تراز بالتر وبهتری می خواهد آیا این مردم لایق چنین زندگی هستند؟
همیشه در بحرانهایی که برای کشور بهوجود آمده، شاهد شکلگیری یک همبستگی و مشارکت عظیم مردم در راستای خودمراقبتی و ترمیم جامعه بودهایم. چگونه میتوان از ظرفیت نهاددهای مردمی و مدنی در این راستای بهبود شرایط جامعه در دیگر وضعیتها بهره برد؟
ما در سال پیروزی انقلاب در سرتاسر ایران بهطور متوسط دو و نیم کلاس درس خوانده بودیم. من به آن نسل تعلق دارم و به عنوان یک مطالعه کننده بر طبق آمار دقیق یونسکو میگویم که امروز به طور متوسط هر بزرگسال ایرانی 10کلاس درس خوانده است. این در مقیاس جهانی شاخصی بزرگ است و نشان میدهد نرخ رشد ما در این شاخص خیلی بالا و در حد چهار برابر بود. خانوادههای ایرانی بهدلیل درس خواندن بچههای خود، فرش زیر پایشان را هم میفروشند. این مسئله نشان دهنده عقلانیت یک جامعه است. جامعه ما در تقلای یادگیری و ارتباط با دنیا است. ایران در زمینه استفاده از اینترنت یکی از بالاترین نرخهای رشد دنیا را دارد و استفاده از اینترنت در ایران با سرعت بالایی رشد کرد.
این ملت بیتاب، بیقرار و در تمنای آزادی و دموکراسی و حقوق بشر و عقلانیت است. اگر بخشی از جامعه نمیتواند با این آهنگ حرکتی پیشرو همراهی کند نتیجه محرومیتی است که به دلیل ساختارها وتبلیغات والقائات و گرفتاری های روزمره یا آلوده شدن به سطوح پایینی از رانتها رخ داده است و این بخش باید فرصت پیدا کند تا خود را بالا بکشد. به این منظور باید به بخش پیشرو و تحولخواه فرصت داد تا با ساماندهی خود و ایجاد فضاهایی با مشارکتهای اجتماعی کل جامعه را بالا ببرد.
متاسفانه در طی سالهای گذشته این کار را انجام ندادیم. ما متاسفانه انواع بحرانها را در سالهای گذشته تجربه کردیم ولی به خود نیامدیم. در سیل و زلزله میزان مشارکتهای اجتماعی مردمی دیده شد و همبستگی اجتماعی بهوجود میآید ولی این همبستگی پایدار نمیماند و بعدها سرد و خاموش میشود. چون فرصتی ایجاد نشده و حمایتی نمیشود و اجازه نهادینه شدن و پایدار شدن و سازمان یافتن و قانونی شدن به این همبستگی داده نمیشود.
ابزار و ظرفیتهای حقوقی برای این کمک مردمی ایجاد نمیشود و نگاه حاکمان به این ظرفیتها تهدیدآمیز و امنیتی است از این رو این مشارکت و همبستگی سرکوب میشود و به حاشیه رانده خواهد شد. وقتی به مردم اجازه مشارکت مستقل وآزاد داده نمی شود نتیجه اش این می شود که می روند به سمت خانه های شان و زندگی خصوصی و اینکه حداقل خود را سرپا نگاه بدارند. از این وضع هم یک توسعه پایدار بیرون نمی آید. چرا یک ملت باید بخواهد فقط گلیم خود را از آب بیرون بکشد و فقط خودش سرپا بماند؟! چون ما فرصت سازمان یابی و کار مدنی وابتکارات سمنی و همکاری و امیدوار شدن را به آنها نمیدهیم. ما به جامعه فرصت تجربه کردن امید نیم دهیم اینکه ببینند وقتی جمع می شوند وابتکار به خرج می دهند مشکلات شان حل می شود ودر نتیجه امید را وخوداثربخشی را مزه مزه می کنند و تجربه می کنند ومشق می کنند ما این فرصت امیدوار شدن و همکاری کردن را دریغ داشته ایم. اگر این ملت جایی دور هم جمع شوند و همکاری کنند و در حل مشکلات موفق شوند امیدوار میشوند. چون امید را مزه مزه میکنند و به تدریج این امید در میان مردم بسط پیدا میکند.
فراق
ذهن وهمه چیز
گفت وگویی دربارۀ قرنطینه
با حضور مقصود فراستخواه
و رجوعی مجدد به کتاب «ذهن وهمه چیز» طرحواره هایی برای زیستن
انتشارات کرگدن، چاپ سوم
زمان : سه شنبه 26 فروردین 99، رأس ساعت 17
انجمن اسلامی دانشجویان آزاد اندیش
دانشکده روان شناسی وعلوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی
ثبت نام از طریق آی دی @fatemehbanaha
اینجا
https://www.instagram.com/p/B-54jdwp82d/?igshid=zolbl35f9iop
فضایل دنیایِ کروناییِ ما(13)
فضیلت درستکاری و پرکردن پیمانه
مقصود فراستخواه در گفت وگوی لیلا ابراهیمیان، دبیر بخش توسعه مجله آینده نگر:
شهر، خیابان ، مکانها و مردمان (تأملی در امروز و آینده ایران)
آینده نگر، شماره نودوچهار، فروردین 1399 صفحه 22 تا 26 tccim.ir
https://golvani.ir/1399/01/%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b9%d8%b1%d8%b6
دریافت پی دی اف از اینجا:
فضایل دنیایِ کروناییِ ما12
« تفنّن وتدبیر»
https://www.instagram.com/maghsoud.farasatkhah/
فضایل دنیای کرونایی ما (11)
فضیلتِ «دستی گرفتن برای توانمند ساختن»
فضایل دنیایِ کرونایی ما (10)
وفاداری به حقیقت و صراحت لهجه
درویشی نشسته بر گنج؟
گفت وگوی مرضیه حسینی با مقصود فراستخواه ، دیدار نیوز، 30/11/1398
قسمت دوم
پرسش دربارۀ ایرانیان
گفت وگوی مرضیه حسینی با مقصود فراستخواه ، دیدار نیوز، 30/11/1398
قسمت اول ویدئو در اینجا:
گفتارها و رفتارها در شرایط کرونایی
دفاع از جامعه
مقصود فراستخواه
خانه فرهنگی غدیر
دوشنبه 18 فروردین 99
رأس ساعت 20
ثبت نام و حضور در این بحث ، در محیط مجازی از طریقِ