سلسله مباحث ذهن

درسگفتارهای  خرداد وتیر92

طرح لذت

قسمت چهارم : عوامل دخیل در لذت

لذت، رویداد خوشی است که در ذهن ما می افتد. اما رویدادی گزاف نیست. مثل همۀ امور عالَم و آدم، لذت بردن نیز منوط وموقوف به انواع عوامل است. سه عامل مهم را در اینجا ذکر می کنم.

نخستین عامل، منبع تولید لذت است. درست است که لذت، امری ادراکی است. اما منبعی لازم است که «ادراک لذت» را در ذهن ما ایجاد بکند. اگر گلی در این طبیعت نباشد، اگر ستیغ کوهی، تابش خورشیدی، درخشش ماهی، آسمانی، ستاره ای، نفَس خاکی، ترنم درختی، بارانی، زلال آبی، خرده نانی، سایبانی، دوستی، چشمی، کرشمه ای، نغمه ای، ترانه ای، آوای خوشی، تبسم کودکی، غلغلۀ شادی در کویی وبرزنی، و جنب وجوشی، وامنی ورفاهی در شهر نباشد، چه لذتی و کدام خبر خوشی در ذهن ما روی بدهد؟

اگر صبا، نَکهَت از زلف مشکینی نیاورد و به بوی نافه ای و جعد مشکینی، طره گشایی نکند، اگر بوی بهبودی ز اوضاع جهان نیاید، چگونه می توان لذت برد؟ تا اینجای کار می شود گفت که لذت بردن، عنصری نسبتاً عینی دارد. با حلوا حلوا گفتن که دهن شیرین نمی شود. واقعا برخی امور نسبت به برخی درمجموع لذتبخش ترند. واقعا زیستن در جوامعی برای بشر، لذت ساز است وبودن در جوامعی، لذت سوز. حقیقتا زندگی در شرائطی، نکبت است و عذاب الیم است. این جهان برای قومی بهشت است وبرای خلقی، دورزخ است. چه خوش است حال آنان که از بختها ومنابع بیشتر وبهتری برای لذت بردن برخوردارند و چه دردناک است که بخش بزرگی از مردمان در این سیاره، از چنین بختی محروم.

 

فقر وتنگدستی، استعداد بشر را برای لذت های معنوی برهم می زند. نابرابری، بی عدالتی، توسعه نیافتگی و فقدان شاخص های سلامت در جامعه، کام انسانیت را تلخ می کند و او را از بخت لذت بردن از بودن در این عالم باز می دارد. مردمانی که از ابتدایی ترین نیازهای زیستی محرومند بسیار دشوار است لذتهای عالی «تجربه شکوفایی بشر » به سراغ آنها بیاید.

اکنون به سراغ عامل دوم برویم. آیا وجود منبع لذت کافی است. اطمینان دارم که چنین نیست. اگر گل باشد ولی در ما «توجهی ادراکی» به گل نباشد، تجربۀ لذتی دست نخواهد داد. گلدانی زیبا در پیش ما و پیرامون ما هست ولی ما با او مواجهه نداریم. علفها و درختان به حسرت نگاهی از ما نفس می کشند، گنجشگکان دلخور از بی اعتنایی ما، افت وخیز می کنند، نسیمی به مهربانی، سر وروی ما را نوازش می دهد، ذرات هستی پیش چشمان خیرۀ ما دررقص اند، کودکان محله غافل از غم های این عالم، بازی می کنند، یاران اینجا وآنجا هستند، همسایگان هستند، همهمۀ زندگی در شهر، تقلای کار و کوشش مردمان، ترنم امید و خیلی چیزها در این عالم هست وما به او التفات نداریم. پس چگونه می توانیم لذت ببریم؟

این است که توجه به منابع وامکانات لذت، عامل دوم لذت بردن اند. از اینجا عنصر ذهنی وفاعلی (سابجکتیو )در لذت، روبه فزونی می نهد. نگاه زیبابین به امور و  طرز نگاه به عالم وآدم وزندگی، عامل دوم و تعیین کننده در لذت بردن است. چه بسیارند ثروتمندان در این شهر که از لذت زندگی محروم اند. اگر به درون دلهای جباران راهی داشتیم می بایستی غم  دنیای سیاه و تیره وتار آنها را نیز بر آوار غم های خود می افزودیم. اما با همه لشگری که غم ها آراسته اند، من همچنان از شما می خواهم همینک در فهرست بلند وبه غفلت ماندۀ امکانها و منابع تان برای لذت بردن، به رغم شرایط نامساعدموجود، درنگ کنید. شوق بودن و امکان لذت بردن را به شادی اهریمنان از خود بازنگیرید. تاشقایق هست، زندگی کنید.

عامل سوم در جریان لذت، «وضعیت» ادراک کننده است. یعنی نفس مواجهه با گل و حتی داشتن ذوقی درسر و در دل، کافی نیست بلکه «آمادگی بدنی وذهنی و اجتماعی» نیز لازم است تا از زیبایی گل لذت ببریم. یک زکام  می تواند مانع از لذت بردن از بهترین بوی خوش این عالم حتی در لطیف ترین روح های بشری بشود. همانطور که انواع مفروضات غلط، زوایه های نگاه، محیطهای نامساعد و موقعیتهای بد همه سبب می شوند که وضع هستی ما را برهم بزنند و آمادگی ما را برای لذت بردن کاهش بدهند یا حتی از بین ببرند.