مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

دربارۀ نیمرخ رفتار ایرانی-8

قسمت هشتم

بدین ترتیب مدل ارائه شده ، رفتار ایرانی را به صورت چند عاملی مورد تحلیل قرار می دهد. مشکل خلقیات وروحیات در این سرزمین تنها با ارجاع به نهادها و مناسبات اقتصادی ومخصوصا با طرح چیزی تحت عنوان تولید آسیایی قابل توضیح نیست، بقیه عوامل هم هست.

همان گونه که مشکل فقط در ساختارها نیست، عاملان انسانی نیز هست. از سوی دیگر جامعۀ ایران در خلأ و بدون توجه به محیط و موقعیت جغرافیایی و غیر آن قابل بررسی نیست. گذشته از این تأثیر عوامل، خطی هم نیست.

سیکلی معیوب ازمحیط،حوادث ،نهادها  وعاملیت ها به صورت در هم تنیده ؛ شرایط بغرنجی پدید می آورده است و منجر به شیوع  رفتارهای خاصی مانند دروغ، تملق، چندگانگی، زرنگی، پنهانکاری، بی اعتمادی ومانند آن در میان طیفهای قابل توجهی از جامعه می شده است.

  نمونه ای از آنچه گفته شد در  یک سطح سیاسی  ذکر می شود. ناامنی و ناپایداری سبب غلبه‌ی روحیه سپاهی‌گری در ایران می شده است، نظامیان ابتکار عمل را به دست می‌گرفتند وبر منابع ثروت و قدرت ومنزلت چنگ می انداختند؛ در نتیجه اقتدارگرایی زمینه پیدا می‌کرد.

از این رهگذر انتخاب‌های معیشتی مردمان شروع می‌شد؛ مردم بناگزیر احساس می کنند باید طوری زندگی درپیش بگیرند تاباقی بمانند. همان مردمی که در اسطوره‌ها و در متون دین و باورهایشان؛ راست‌گویی مهمترین ارزش انسانی است و دروغ‌گویی را بدترین رذیلت می‌دانند، براثر انتخاب معیشتیِ اجتناب ناپذیر شان؛ دروغ می‌گویند.(نمودار 2)

دروغگوییهای شایع  در این سرزمین، هر چند دلیل اخلاقی موجهی نداشت ولی دارای علل اجتماعی و تاریخی نیرومندی بود. با اینکه دروغ از منظر اخلاقی، برای عموم ایرانیان قابل توجیه نبوده ونیست، ولی بسیاری از آنها می دانند که بسیاری از آنها دروغ می گویند!

و از اینجاست که  بی‌اعتمادی به وجود می‌آید وسرمایه های اجتماعی کاهش می یابد. در یک چنین زندگی است که دروغ برای بقای ماندن و ترفندهای رفتاری دیگر همچون دوسوگرایی[1]، نفاق، درون‌گرایی و تملق شکل می‌گیرد.

نمونۀ مغول را در نظر بگیرید؛ در یک چنان وضعیتی و با بدبختی‌هایی که از حمله‌ی مغول ناشی شد، به علاوه‌ی استبداد، بی‌عدالتی و نابرابری‌های فاحش متعاقب آن،  حقیقتاً آیاواکنشی جز درون‌گرایی منفعلانه انتظار می‌رفت؟

حداقل در میان قشرهای وسیعی از مردم و برای توده‌های ضعیف و رنج دیده، خانقاه و کشف و کرامت‌ها محملی برای تسلّی آلام انسانی‌شان می‌شد و اقطاب و مرشدان موقعیت پیدا می‌کردند و تسلی‌گاه عاطفی مردم می‌شدند.

صفویه و  شیوه های حکمرانی منحط استبدادی شان در طی دورۀ بعد نیز از دل این وضع شکل گرفت و روحیات وخلقیات موصوف در فوق را مجددا بازتولید کرد ورواج داد.



[1] ambivalence





 نمودار 2
ریشه یابی خلقیات در تاریخ ایران ناپایداری، نظامی گری و استبداد


ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد