مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

قصه پر غصه دانشگاه


tthttps://www.ibna.ir/news/535238/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D9%BE%D8%B1-%D8%BA%D8%B5%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86p://     

فراستخواه:‌ اساساً دانشگاه داشتن در ایران قصه پر غصه‌ای است. یعنی نهاد علم بخشی از طرح اجتماعی ایران و طرح تجدد و تمدن است و اگر ایران یک طرح ناتمام است

سرویس تاریخ خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سیاوش پارسامنش: کتاب «از دارالفنون تا امیرکبیر» نوشته عباس عبدی، به بررسی تاریخ دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی‌تکنیک تهران) از زمان تأسیس آن به عنوان دارالفنون تا تحولات و رشد آن دوشنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۴ در نشر نی بررسی شد.

قصه پر غصه دانشگاه در ایران

عباس عبدی: دانشگاه از زیر بته به عمل نیامده است

عباس عبدی، مولف کتاب «از دارالفنون تا امیرکبیر» در این نشست گفت: نوشتن من به جز بخشی از پژوهش‌هایم دل‌نوشته است، یعنی فقط برای دلم انجامش می‌دهم. دریافت پول در قبال برخی از پژوهش‌ها برایم مهم است ولی برخی موضوعات در این قالب نمی‌گنجد، اگر بخواهم مثالی در این مورد بیان کنم باید بگویم من دو پژوهش در مورد نامگذاری به انجام رساندم که حاضر بودم هر دو را بدون دریافت پول به انجام برسانم. برای اینکه همیشه فکر می‌کردم که این یک پژوهشی است که به طور کاملاً دقیق می‌تواند تحولات اجتماعی ایران را نشان بدهد و می‌تواند به من، به شما، به دیگران و به حکومت کمک کند تا ببینند که چه تغییری در حال رخ دادن است. حتی از نظرسنجی هم معتبرتر بود، از این موارد داریم، مثلاً جامعه‌شناسی حقوقی از این دست است. چیزی که همیشه مسئله شخصی من بوده است، که شکاف بین موقعیت حقوق در ایران ناشی از چیست؟

وی افزود: این وضعیت فلسفه حقوقی که در ایران است، به لحاظ نظام حقوقی موجود به شدت ویرانگر است. می‌توان نشان داد که چرا این اتفاق رخ می‌دهد. طبعاً همه یادداشت‌هایم نیز در همین قالب دل‌نوشته‌ها دسته‌بندی می‌شوند. به ندرت ممکن است یادداشتی را به توصیه و درخواست کسی نوشته باشم. هر دو کتاب من «جنبش دانشجویی» و «از دارالفنون تا امیرکبیر» این‌گونه است.

عبدی بیان کرد: «جنش دانشجویی» را نشر نی به چاپ رسانیده که چاپ نخست آن به اتمام رسیده است. انگیزه‌ام در نوشتن آن کتاب ابتدا خیلی بیشتر از این بود. از آنجایی که خودم هم جزیی از این جنبش دانشجویی بودم، هدف من آن بود که آن چیزی را که دانشجویان در آن زمان می‌دیدند و تجربه آن را داشتند، بتوانم منعکس کنم. اسامی بالای صد و اندی نفر که آنان از استادان و دانشجویان قبل از انقلاب بودند در ابتدای کتاب آورده شده است، با این افراد طی دو یا سه جلسه گفت‌وگو شده و تجربیات آنان در یک قالبی درآمده است که خواننده با خواندن کتاب متوجه چگونگی فضای عمومی کشور در آن مقطع زمانی می‌شود. چون خواننده می‌تواند فضای عمومی پلی‌تکنیک را به کل کشور تعمیم بدهد. اینکه چگونه اینها نگاه می‌کردند،

حتی آدم‌هایی که می‌آمدند و صحبت می‌کردند. اینکه چه کار خطرناکی انجام گرفته است و چه آدم‌هایی کشته شده‌اند. قصد ما این نیست که بزک کنیم، حداقل برداشت خود من این است و در آن کتاب بیشتر سعی کردم، فضایی را که وجود دارد، بیان کنم.

وی در ادامه گفت: البته یک ضعفی هم دارد، بخشی از جنبش دانشجویی که جنبش چپ مارکسیستی بود، کمتر در دسترس بودند ولی با همان تعداد در دسترس هم من تا جایی که توانسته‌ام سعی کردم دیدگاه‌شان را بیان کنم. ولی سعی کردم کاملاً منصفانه باشد و خود این افراد هم که می‌خوانند نگاه منفی به رویکرد ماجرا ندارند. اما ماجرای کتاب «از دارالفنون تا امیرکبیر» فرق می‌کند. ماجرای این کتاب این است که همیشه فکر می‌کردم این نهادی که امروز به عنوان دانشگاه می‌بینیم، چه دانشگاه تهران باشد، چه دانشگاه صنعتی شریف باشد و چه دانشگاه امیرکبیر و… یک نهاد است و از زیر بوته که به عمل نیامده است. به عنوان یک نهاد فرآیندهای پیچیده‌ای در پشت آن بوده است. اهدافی وجود داشته که حتی ممکن است در عمل هیچ ربطی به آن اهداف پیدا نکرده باشد. به خصوص در مراحل اولیه چهره‌ها نقش مهمی در ماجرا داشتند و می‌توانستند بازیگران مهمی در مسیر درست یا مسیر غلط باشند. دیگر اینکه من فکر می‌کردم که دانشگاه پلی‌تکنیک نیاز دارد تا تاریخ آن نوشته شود، اما چرا من انگیزه انجام این کار را داشتم، باید بگویم دلیل اصلی این بود که یا باید مدیریت دانشگاه انگیزه داشته باشد، معمولاً مدیریت دانشگاه به دلایل مختلف به خصوص بعد از انقلاب پایداری سیاسی ندارند و می‌خواهند کسی را انتخاب کنند که در قالب موردپسند آنها بنویسد، که شعاری می‌شود و فایده‌ای ندارد.

عبدی افزود: همیشه گفته‌ام و اکنون نیز می‌گویم که این فرصت را از دست ندهیم، هر چه که جلوتر می‌رویم حافظه ضعیف‌تر می‌شود یا افراد مطلع از دسترس خارج می‌شوند، به همین دلیل در دوره آقای روحانی من به دکتر معتمدی و دکتر رازفر، رئیس دانشگاه و معاون دانشگاه گفتم که چنین کاری را به انجام برسانیم که آنها بسیار استقبال کردند. چون این کتاب باید مستقیم با همت دانشگاه انجام می‌شد و با کتاب قبلی که می‌توانست با دانشگاه ربطی نداشته باشد، فرق داشت. بنابراین آنها هم تایید کردند و خوشبختانه قبل از اینکه دولت تغییر کند، در سال ۱۴۰۰ این کتاب تالیف و تحویل دانشگاه شد، این‌گونه بود که بعد از تغییر مدیریتی، قطعاً مدیر جدید از این کتاب خوشش نخواهد آمد، حتی من می‌خواستم که نامم نیز بر روی کتاب نباشد و فقط کتاب به چاپ برسد، یعنی این محدودیت‌ها را هم نداشتم. کتاب ابتدا در اختیار انجمن فارغ‌التحصیلان قرار گرفت و سپس از سوی این انجمن در اختیار نشر نی قرار گرفت. کل ماجرا هم در شکل‌گیری اینکه چه اتفاقی افتاد که پلی‌تکنیک از چند سوله محدود به وضعیت کنونی رسیده است، سیر بسیار مهمی است که چون جنبش دانشجویی از قبل کار شده بود، دیگر آن را تکرار نکردم و بسیار کم به آن پرداخته‌ام. ولی وضعیت روسای دانشگاه و نحوه تامین اعتبارشان، مشکلاتی که به دلیل اعتراضات بروز کرده بود، در واقع ساواک، امنیت و همه اینها یک مراحلی را به دنبال داشت که تا مرز انحلال پیش رفت.

وی بیان کرد: در نهایت می‌خواهم بگویم که سعی شده است اتفاقاتی در این کتاب نشان داده شود، مهم‌ترین بند مهندس نفیسی است، او از خانواده خوبی و آدم کارآمدی نیز بود و ایده‌هایی هم داشت و او بر روی پلی‌تکنیک سرمایه‌گذاری کرد و گام اولیه را او برداشت و گام بعدی هم که دکتر مجتهدی است. یعنی این دو هستند که در اصل می‌توان گفت به پلی تکنیک مقام دادند و بعد از مدتی که قطعی شد، دیگر مسئله خاصی نبود. اما در مجموع می‌خواهم در این کتاب توضیح بدهم که این دانشگاه چگونه شکل گرفت و چگونه گسترش پیدا کرد. به دانشگاه پلی تکنیک دانشکده می‌گفتند، چون بیشتر دانش‌جویان مهندسی در آن حضور داشتند، رشته‌های دیگر نداشت و بعدها رشته‌های علوم اضافه شد و به دانشگاه صنعتی تبدیل شد. در نهایت اینکه از دانشکده‌ای با صد و اندی دانشجو و با یک امکانات حداقلی چگونه با مشارکت رئیس دانشگاه این دانشگاه طی بیست سال به دانشکده پلی تکنیک رسید، تقریباً می‌توان گفت که در دهه پنجاه یک دانشکده جاافتاده‌ای بود و بعد از انقلاب تقریباً تا سال ۱۴۰۰ جهش بعدی آن بعد از جنگ رخ می‌دهد، به نظر من مطالعه این تغییرات از این نظر بسیار مهم است که نهاد علم در اینجا از چه مقطعی از این دوره تاریخی ایران متحول شده است.

مولف کتاب «از دارالفنون تا امیرکبیر» بیان کرد: دانشگاه پلی تکنیک جزء مجموعه دانشگاه‌های نسل اول بودند. می‌خواهم بگویم که چگونه روابطی بین دانشجویان، استادان و مدیریت دانشگاه و همین‌طور سیستم حکومتی در این مسیر طی شد. ولی در عین حال بخش سیاسی دانشگاه همچنان مانند گذشته باقی مانده است و هنوز هم کم و بیش وجود دارد. این مجموعه چیزهایی است که من سعی کردم، در این کتاب با استفاده از اسناد خود دانشگاه، اسناد مرکز اسناد و اسناد ساواک و… نشان بدهم. بعد سعی شده است که اطلاعات دهه اخیر به خوبی جمع‌آوری شود تا تصویر روشنی از دانشگاه داده شود. اتفاقی که در پلی‌تکنیک رخ داد، طرح جامع پلی‌تکنیک است که این اتفاق برای دانشگاه تهران هم رخ داده است، بودجه زیادی می‌خواهد. ولی این دانشگاه‌ها را از فشار داخلی آنها بیرون آورده‌اند. طرح پلی‌تکنیک نیز همین‌گونه است.

عبدی در ادامه گفت: کوشش کردیم نیروهایی که در دانشگاه تربیت شده‌اند و رفته‌اند و موفق هستند و همین‌طور کارآفرینان دانشگاه را معرفی کنیم که همه از بنیان‌های صنعت هستند. البته در حد محدود انتخاب کردیم و امکان بیان در تعداد زیاد وجود نداشت. آنهایی که در حوزه سیاست از چهره‌های شناخته شده بودند یا در حوزه علم پیشرفت داشته‌اند، معرفی شده‌اند. فکر می‌کنم که تصویری داده شده است، که خواننده را چه پلی‌تکنیکی باشد و چه نباشد، می‌تواند با سیر و تحول یک نهاد علم همراه کند. به هر حال من فکر می‌کنم که این ارزشش را داشت که انجام شود و بسیار خوشحالم. چون جنبش پلی‌تکنیک را به هر حال می‌توانستم انجام بدهم، اما این را اگر دانشگاه نمی‌پذیرفت، الان در وضعیتی بودم که دیگر توان چنین کاری را نداریم و باید از دوستان کمک بگیریم.

قصه پر غصه دانشگاه در ایران

دانشگاه داشتن در ایران قصه پر غصه‌ای است

در ادامه مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس و کارشناس مسائل آموزش عالی گفت: من بحثم را از اینجا شروع می‌کنم که اساساً دانشگاه داشتن در ایران قصه پر غصه‌ای است. یعنی نهاد علم بخشی از طرح اجتماعی ایران و طرح تجدد و تمدن است و اگر ایران یک طرح ناتمام است، در واقعی بخشی می‌خواهد با دانشگاه به اتمام برسد و تحقق پیدا بکند. دانشگاه نهاد بلوغ و نهاد علم است و نهادی است که معنا، ارتباط و فضا تولید می‌کند. آگاهی اجتماعی تولید می‌کند. سبک زندگی بچه‌ها را نشان می‌دهد و خیلی با اطمینان زمانی که بچه‌ها وارد دانشگاه می‌شوند، وارد یک سپهری می‌شوند که هویت‌ها و سبک زندگی تازه را به دنبال دارد. در نتیجه دانشگاه یک نهاد اجتماعی است. فرزند شهر است. در بطن شهر به وجود می‌آید و مدام با شهر زندگی می‌کند. ما می‌توانیم با موردپژوهی و موردکاوی‌های دانشگاه‌ها یعنی دانشگاه به دانشگاه اینها را مورد مطالعه موردی قرار بدهیم و اگر این موردپژوهی‌ها در مورد اینکه دانشگاه چگونه شکل گرفته، چالش‌هایی که در حین تحکیم با آنها روبه‌رو بوده، یا چالش‌ها و پیچ و خم‌هایی را که پشت سر گذاشته است، در نهایت چه تاثیری بر روی تحول و توسعه ایران داشته است. اساساً از نظر پدیدارشناختی در آنچه تجربه‌هایی به بار نشسته است و چه نوع فضایی ایجاد کرده است و این فضا حامل چه تجربه‌هایی بوده است و از آنجا چه جنبش‌های فکری و اجتماعی و انواع پویش‌های مختلفی که دانشگاه مصدر آن بوده است.

وی افزود: ما با این موردپژوهی‌ها که به اشباع می‌رسد، در سطح ملی اگر چند ده دانشگاه را خوب موردکاوی کنیم، می‌توانیم به منطقی دست پیدا کنیم که نشان می‌دهد، منطق پویایی‌ها و پیدایی‌های دانشگاه‌های ایران چه بود. دانشگاه چگونه در ایران پیدا شده و پیدایی پیدا کرده و آیا موفق بوده است یا نه؟ که می‌توانیم منطق آن را دربیاوریم. من خودم در حدود بیست مورد را به انجام رسانده‌ام. اگر اینها به اشباع برسد، می‌توانیم با دانشگاه‌های خارجی مقایسه کنیم. اینکه از چه مسیرهایی به وجود آمده‌اند و پیامدهای آنها چه بوده است؟ برای فهم توسعه در ایران و موانع و فهم ایران معاصر در دویست یا صد سال اخیر که یک سویه آن در دانشگاه بوده است و ما می‌توانیم این قواعد را برداریم. من دقت کردم که به مناسبت انتشار این کتاب بیایم و یکی دو تا از این منطق‌ها را از طریق مطالعه موردی از طریق شواهد بتوانیم دربیاوریم.

فراستخواه بیان کرد: خیلی سریع اینها را به صورت فهرست‌وار عرض می‌کنم؛ قاعده اول پویایی‌شناسی اجتماعی است. جنبش علمی در ایران، نهاد علم در ایران در دامن یک پویایی‌شناسی اجتماعی به وجود آمده است. این یک قاعده است و قاعده به ما می‌گوید که اساساً دانشگاه فرزند شهر است و در ایران هم دانشگاه از دل یک پویایی‌شناسی اجتماعی به وجود آمده است. من خوشبختانه دانشجویان دکتری را که دیدم، خوشحال شدم که این دوستان، نسل جدید علمی ایران به صورت تخصصی مشغول کار هستند. این مدرسه ایران و آلمان در سال ۱۲۸۶ یعنی یک سال بعد از مشروطه که در میدان مشق و آن ضلع غربی خیابان قوام با معماری استاد عبدالله میرزایی به وجود آمد، این در دامن مشروطه به وجود آمده است. ما یک جنبش اجتماعی به نام مشروطه داشتیم که در دامن مشروطه و یک سال بعد از آن مقدماتی شکل گرفت و تحولاتی به وجود آمده است که فهم اینکه دانشگاه در خلا به وجود نمی‌آید و در دامان مشروطه دانشگاه را بافتمند می‌کند. یعنی ما می‌توانیم زمینه‌کاوی کنیم که دانشگاه در چه زمینه‌ای به وجود می‌آید و منطق آن را متوجه شویم. پیشرفت پلی‌تکنیک هم بعداً در دامن جنبش نوسازی ایران به وجود آمد. یعنی در دوره پسامشروطه و در دهه ۱۲۹۰ و ۱۳۰۰ شمسی که دوره رضاشاه بود، جنبش نوسازی راه افتاد و در ذیل این جنبش نوسازی بود که عقیده رشد پروسه نوسازی دانشگاه، همین‌طور که در این کتاب هم آمده است، در دوره پهلوی اول شکل گرفت و همین‌طور پیشرفت‌های بعدی نیز در دوره بعدی.

وی در ادامه گفت: پس ببینید فرهنگ دانشگاهی پلی‌تکنیک تهران از طریق مشارکت در مسائل اجتماعی شکل گرفت. یعنی دانش‌آموختگان این دانشگاه در هر جای دنیا که حضور داشته باشند، ذهن آنها سرشار از تجربه‌ها است و حافظه آنها با خاطرات پر است. یکی از خاطرات آنها زلزله بویین زهرا است. یعنی هم مشروطه، هم جنبش نوسازی و هم زلزله و… بچه‌ها در این بستر است که نهاد علم را به وجود می‌آورند و جنبش علم‌آموزی مدرن ایران را دنبال می‌کنند. این مسئله در اروپا نیز همین‌طور بوده است. «سرگذشت سوانح دانشگاه ایران» کتاب من است که آن را برای مطالعه به علاقه‌مندان پیشنهاد می‌کنم. در این کتاب من توضیح داده‌ام که در اروپا هم دانشگاه‌هایی مانند آکسفورد، کمبریج، فرانکفورت و… چگونه در اروپا و آمریکای شمالی و آسیا با همین منطق جهانی شکل گرفته است.

قصه پر غصه دانشگاه در ایران

نهاد علم بخشی از طرح اجتماعی ایران و طرح تجدد و تمدن است

فراستخواه افزود: پس دوستان این مطالعات به ما می‌گوید که ایران چه منطق‌هایی داشته و با چه منطق‌هایی اوج می‌گرفته است. با چه منطق‌هایی در حضیض می‌ماند و چگونه ما موفق می‌شدیم و چگونه شکست می‌خوردیم؟ داستان موفقیت و داستان شکست ما بخشی از طریق مطالعه دانشگاه قابل پی‌جویی است. خوشا ملتی که اگر شکست می‌خورند، داستان شکست دارند. ما داستان شکست نداریم و گاهی داستان پیروزی‌هایمان را داستان فتوحات می‌نویسیم اما داستان شکست نداریم. همه ما از موفقیت‌ها می‌گوئیم و کسی را نداریم که بگوید من ۲۰ سال کار کرده‌ام و شکست‌هایم را یک کتاب کرده‌ام. منطق دوم این است که در ایران ساختارها متحجر و کودن هستند. خیلی با هوش اشباع نشده‌اند، اما پس چگونه است که ایران چند هزار سال دوام آورده است؟

وی بیان کرد: در ایران ساختارها تعیین‌کننده نبوده‌اند. بیشتر عاملان انسانی بودند که تعیین‌کننده بوده‌اند. عاملیت‌ها بوده‌اند که تعیین‌کننده بودند. در ایران بیشتر عاملان انسانی هوشمند بودند که کار ناتمام ایران را دنبال می‌کردند. درست است که ساختار مهم است و ما اراده‌گرایانه نگاه نمی‌کنیم و اراده‌گرایانه از نظر جامعه‌شناسی قابل دفاع نیست اما علت عاملان انسانی ایران بودند که هوشمند بودند و در ایران همیشه تعیین‌کننده است وگرنه اگر ساختارها کار کند، خیلی از کار ایران می‌ماند. در نتیجه در دانشگاه هم متوجه می‌شویم عاملانی که تعیین‌گر هستند، تعیین‌گرند و منتظر نمی‌شوند تا جاده کشیده شود، میدان فراهم شود تا کار کنند. اینها خودشان میدان پیدا می‌کنند و فضا ایجاد می‌کنند. خلاقیت می‌کنند و ماهی کوچولوهای خلاف جریان آب هستند. جا دارد که در ادامه در مورد محمود احتشام مدرسه ایران و آلمان تا حبیب نفیسی که خوب کار شده است تا محمودعلی مجتهدی کتاب خاطرات محمود احتشام را که محمد مهدی معتمدی کار کرده و منتشر شده است، ببینید. محمود احتشام یک عامل انسانی را در مدرسه ایران و آلمان نشان می‌دهد که خیلی موثر بوده است. او عضو انجمن معارف بود، انجمن معارف اولین نهاد غیردولتی ملی ایران در حوزه تفکر، آموزش و تعلیم و تربیت مدرن بوده است. انجمن معارفی که در آن رشدیه و امین‌الدوله پیشامشروطه بوده است. در دوره عهد مظفر بیشتر بوده است و البته قبلاً هم با ناصرالدین شاه در آن دوره همزمان بوده، بعدها که رشدیه آمد و انجمن معارف را تشکیل دادند، یکی از اعضای فعال آن همین احتشام‌السلطنه بوده است.

فراستخواه در ادامه گفت: من می‌خواهم منطق را بگویم. عاملان در ایران تعیین‌کننده هستند. یعنی باید به فکر کنشگرانی باشیم که مبتکر و خلاق باشند و بتوانند نهاد ایجاد کنند، بتوانند تاسیسات مدرن ایجاد کنند. بتوانند جریان راه بیندازند و فضا تولید کنند. بتوانند جنبش ایجاد کنند و در سر زمان درست اعتراض کنند و راه پیدا کنند و در زمان درست تواضع ایجاد کنند که این خیلی مهم است. این یکی از چیزهایی است که در مدرسه ایران و آلمان تا پلی تکنیک یکی از قاعده‌هایی که می‌بینیم، مثلاً اطلاعات نفیسی را مولف خیلی خوب در این کتاب آورده است و نشان می‌دهد که چقدر این آدم به عنوان یک عامل انسانی توانسته است راه باز کند. مقاومت اخلاقی و مقاومت ذهنی و مقاومت تاب‌آوری داشته باشد و بتواند کاری را پیش ببرد. البته من به عملکرد احتشام وارد نمی‌شوم ولی برای اینکه دوستان علاقه‌مند شوند و مطالعه کنند، می‌گویم که او به ایده‌آلیزم آلمان توجه داشت. در پشت صنعت آلمان فلسفه و تفکر قرار داشت و خودبخود به وجود نیامده است. فرهنگ سنجش‌گری و فکر سنجش‌گری بود که از دل آن به وجود آمد. او دگرباره می‌اندیشد و به همین خاطر بود که برداشتند و او را محترمانه به کردستان تبعید کردند و کاری به او دادند. او نماینده مجلس مشروطه بود. او دومین رئیس مجلس و تحصیل‌کرده دارالفنون و ناراضی از دارالفنون بود. او در دارالفنون تدریس کرده بود اما منتقد دارالفنون بود و معتقد بود که نحوه تدریس در دارالفنون مشکل دارد و می‌خواست نهاد چالاک‌تری به وجود بیاورد. جالب است که اینهمه به آلمان توجه داشت و به شدت بر نفوذ آلمان بر سیاست ایران حساس بود و می‌خواست که آلمان بر سیاست ایران نفوذ نداشته باشد، بلکه بتوانیم از تجربه‌های ایده‌آلیزم، تفکر و تجربه‌های فلسفی و صنعتی آن استفاده کنیم.

وی افزود: به هر حال این نفیسی بود که در ابتدای شکل‌گیری این نهاد یک آدم موسس بود. ما در ایران کنشگرانی نیاز داریم که موسس باشند. جریان‌ها و نهادهای تازه تاسیس کنند. نوع‌آور باشند و راه تازه‌ای باز کنند و افق‌گشایی کنند. یعنی در همین کتاب ذکر شده است که نفیسی می‌گوید، ایرانی هر کاری بخواهد، می‌کند. این فکری است که می‌تواند از آن جریان پلی‌تکنیک به وجود بیاید. شخصیت سوم بعد از احتشام و نفیسی، مجتهدی است. مجتهدی در اینجا هم درخشید، همان‌طور که در البرز و صنعتی آریامهر درخشید. برای دوستان جوان‌تر می‌گویم که مجتهدی می‌گوید که من متعلق به ایران هستم و مردم فرزندان خود را به من سپرده‌اند. این حس شریف و عملکرد او در البرز و… قابل توجه است.

فراستخواه بیان کرد: نگاهی که او به عالم و آدم داشت، منحصر به فرد بود. جامعه ایران و تاریخ ایران به کسانی نیاز دارد که به مشکلات بخندند، به زندگی لبخند بزنند. یعنی ما که محکوم به زندگی هستیم، به مشکلاتمان می‌خندیم و مقاومت می‌کنیم و زندگی می‌کنیم. خیلی مهم است، خوشحال شدم که اسناد را در این کتاب دیدم. مجتهدی طرح هیات امناء را در پلی تکنیک راه انداخت. هیات امناء یعنی اداره هیات امنایی، در دنیا نهاد هیات امنایی است که دانشگاه را نهاد استقلال می‌کند. یعنی امناء اجتماعی دانشگاه را اداره می‌کنند نه دولت و حکومت. نه یک سازمان مذهبی، دولتی و یا بازار. یعنی دانشگاه را امناء جامعه خارج از چارچوب‌های اداری اداره می‌کنند. گرفتار وضعیت‌های مقرراتی بروکراتیک مانع نیستند. اگر دوستان می‌خواهند تفصیل داستان را از لحاظ تئوریک بدانند، کتاب «گاه و بیگاهی دانشگاه در ایران» را مطالعه کنند. این قصه پرغصه گاه و بیگاهی در دانشگاه را در این کتاب به تفصیل شرح داده‌ام.

قصه پر غصه دانشگاه در ایران

اساساً تمدن ایرانی تمدن تعامل است

وی گفت: منطق سوم این است که ایران و منطق دانشگاه ایران با جهانداری به پیش رفت و نه با جهان‌ستیزی. زمانی که با جهان ستیزه کردیم، دانشگاهمان هم نابود شده است و هر زمان که جهانداری کردیم، پیشرفت کردیم. ایرانیان زمانی توانستند پیشرفت کنند که به جای ستیزه‌جویی با جهان ارتباط فرهنگی با جهان داشتند. ارتباط خلاق، آگاهانه، اقتصادی و اجتماعی در پیش بگیرند و تعامل و گفت‌وگو کنند با جهان، یعنی جهانداری کنند نه جهان‌ستیزی. جهانداری عقلانی کنند نه جهان‌ستیزی مسلکی. در نتیجه در اینجا هم از احتشام تا نفیسی و مجتهدی این را می‌بینیم و خوشبختانه در این کتاب هم شواهد خوبی وجود دارد. نفیسی تعامل خلاقی با یونسکو داشت. کمک‌های مالی زیادی می‌تواند از نهادهای علمی دنیا بگیرد. ما با تعامل توانسته‌ایم دانشگاه داشته باشیم و اساساً تمدن ایرانی تمدن تعامل است. ما هیچ تمدن ناب و خالصی نداشته‌ایم، ایران همواره در ارتباط و در داد و ستد بود که ایران شده است. در همه دوره‌ها چنین بوده است.

فراستخواه افزود: منطق پنجم بر این است که اساساً علم در ایران بین‌المللی بود. اساساً دانشگاه بین‌المللی به وجود می‌آید. کتابی با عنوان «استادان چه کردند؟» که به همت نشر نی منتشر شده است. من در آنجا توضیح داده‌ام که در واقع دانشگاه تهران بود که دارالمعلمین عالی و دانشسرای عالی را قبل از سال ۱۳۱۳ به وجود آورد، نصف استادان آن خارجی بودند و طرح آن در تعامل با دنیا شکل گرفته بود. در اینجا هم همین مسئله را می‌بینیم. در تمام دانشگاه‌های دنیا، دانشگاه یک زبان ملی و یک زبان واسط دارد که دانشجویان کشورهای دیگر بتوانند با استفاده از آن زبان واسط بتوانند درس بخوانند و درس بدهند. در این چهل و چند سال ما زبان واسط آموزشی نداریم و آن هم زبان فارسی است که در بسیاری از مکان‌ها هم ممنوع شده است. خیلی از کشورها زبان واسط دارند، از پلی تکنیک به سمت زبان واسط بودن و زبان‌های دیگر به بچه‌ها یاددادن به پیش رفت. اما اینکه چگونه پلی تکنیک با نهادهای گوناگون علمی کار کرده است، دانشگاه نهاد جهانی است. منطق ششم دانشگاه برون‌گراست. دانشگاه در برج عاج توسعه پیدا نمی‌کند، دانشگاه در تعامل با صنعت، با محله، شهر، جامعه و نهادهای تخصصی و حتی دولت شکل می‌گیرد. به جد می‌بینیم که نفیسی چگونه ده سال در وزارت کار و ده سال در آموزش و اساساً با همه اینها به پیش می‌رود. به چنین دانشگاهی دانشگاه ارگانیک می‌گوییم.دانشگاهی که با نهادهای علمی کار می‌کند و در عین حال هنجارهای خاص خودش را هم دارد.

وی بیان کرد: منطق هفتم تفکیک علم‌ورزی با سیاست‌ورزی است. علم یک نهاد متمایز است. سیاست‌ورزی یک مسیر با زبان خاص خود است و علم‌ورزی نیز زبان دیگری دارد. در نتیجه این دو را باید با یک تفکیک هنرمندانه دنبال می‌کردند. قواعد علم‌ورزی با قواعد سیاست‌ورزی نباید قاطی شود و بلوغ سبب پیشبرد اینها با هم می‌شود. منطق هشتم این بود که در ایران برخی از کارها توسط عاملانی به پیش می‌رفت که اینها بین دولت و جامعه در تردد بودند. آنها می‌دانستند که برخی از نیازهای جامعه را می‌توان با رفتن به دولت و فرصت‌هایی از گرفتن با جامعه و از طریق مرزی و عملکردهای مرزی می‌توان فرصت‌هایی برای دانش‌آموختن ملت، آزادی، پیشرفت، تمدن و توسعه برای بقیه فراهم آورد و یکی از چیزهایی که در پلی تکنیک می‌بینیم این است که هر وقت دولت با دانشگاه دوستی می‌کرد، کارها به پیش می‌رفت. هر زمان بی اعتنا به علم بوده و فقط می‌خواست مچ علم را بگیرد، در آن زمان مسئله به وجود می‌آمد. آخرین جمله هم اینکه زندگی در ایران گروگان‌بازی بزرگ جهانی بود. علاوه بر خطاها و اشتباهای خودمان و مشکلاتی که داشتیم، جامعه‌ستیزی، مسلک‌گرایی، سیاست را بد فهمیدن بود. حقیقت این است که موقعیت ما موقعیت خیلی سختی بود. من تعبیر می‌کنم که زندگی، توسعه و از جمله دانشگاه در ایران، گروگان بازی بزرگ جهانی بود. بازی‌های بزرگ جهانی به نحوی بازتابش برای ما پیچیدگی‌هایی را ایجاد می‌کرد. زمانی که پختگی نداشتیم، لطمه می‌دیدیم.

روایت کتاب به شدت جذاب است

همچنین فرزاد نعمتی با عنوان دبیر نشست در این جلسه گفت: امروز با جلسه نقد و بررسی کتاب «از دارالفنون تا امیرکبیر» تاریخ ایجاد و رشد دانشکده صنعتی امیرکبیر تالیف عباس عبدی در خدمت شما هستیم. این کتاب به تازگی منتشر شده است و می‌توان آن را ادامه کتابی دانست که مولف در حدود پانزده سال پیش در مورد جنبش دانشجویی در پلی تکنیک نوشته بود.

وی افزود: این کتاب در دو بخش و پانزده فصل تدوین شده است و ۲۶۴ صفحه است و در آن شرح کاملی از پیدایش، تاسیس دانشگاه تا مراحل کنونی و دوران پس از انقلاب در مصاحبه‌هایی که مولف با مدیران و بنیانگذاران و دانشجویان دانشگاه داشته‌، آمده است. در کنار این گفت‌وگوها اسنادی نیز به وفور در کتاب موجود است. معمولاً کتاب‌هایی از این دست گرفتار نوعی ثقیل بودن و در پیچ و تاب اسناد و تاریخ ماندن است اما روایت این کتاب به شدت جذاب است که بخشی از آن به قدرت قلم مولف و بخشی دیگر به ماجرای شگفت‌انگیز تاسیس دانشگاه و بزرگانی که با همت و عزمی پولادین این دانشگاه را تاسیس کردند، برمی‌گردد. کتاب پر از نکات پندآموز است. در این کتاب خاطرات نفیسی را وقتی می‌خوانیم، انگار واقعیت تبدیل به یک سناریوی سینمایی شده است که بسیار هم جذاب است. داستان چک بیست هزار تومانی که برای مشتری فرستاده می‌شود، نشان می‌دهد که حتی یک ریال نباید پول جابه‌جا شود. برخلاف ظاهر کتاب که خشک به نظر می‌رسد، متن کتاب بسیار جذاب است.

در پایان، جلسه با پرسش و پاسخ حضار به پایان رسید.

دانشگاه ؛ تدریس مؤثر و هوش مصنوعی

هوش مصنوعی وتحولات تدریس دانشگاهی

داریوش نوروزی  و مقصود فراستخواه

دانشگاه علامه طباطبایی

دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی

یکشنبه 14 اردیبهشت 1404

ساعت ده تا دوازده

سالن آمفی تئاتر دانشکده

فلسفه فناوری ، هوش مصنوعی وآینده آموزش عالی ودانشگاه

بیست و ششمین همایش کشوری آموزش علوم پزشکی

سمپوزیوم «فلسفه فناوری ، هوش مصنوعی  وآینده آموزش عالی ودانشگاه»

دانشگاه علوم پزشکی ایران

مرکز همایش های بین المللی رازی

پنجشنبه 4 اردیبهشت 1404

ساعت ده ونیم تا دوازده ونیم ق ظ

حمیدرضا نمازی، مریم سلیمانی، شاپور اعتماد، مصطفا تقوی  و مقصود فراستخواه 

 

آینده کیفیت در دانشگاه ایرانی


هجدهمین کنفرانس بین المللی «ارزیابی و تضمین کیفیت در نظام‌های دانشگاهی»

 اردیبهشت 1404

دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران


برنامه کامل اینجاhttps://s33.picofile.com/file/8483992668/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%87%D8%AC%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86_%DA%A9%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3_%D8%A7%D8%B1%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%A8%DB%8C_%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA_%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C.pdf.html


پوشه شنیداری بحث فراستخواه https://t.me/mfarasatkhah/2218

نظرخواهی از دانش آموختگان ایرانی دربارۀ کیفیت آخرین دوره تحصیلی دانشگاهی

خانم / آقای دانش آموختۀ عزیز و ارجمند ایرانی

در هرکجای این سرزمین متنوع از آذربایجان وکردستان تا سیستان و بلوچستان واز خراسان تا ایلام و خوزستان


با سلام وآرزوی بهره ‌وری ملی از دانش و  توانایی‌های شما برای توسعه پایدار کشور

 پرسشنامه زیر با هدف تحقیقاتی به منظور اطلاع از نظردانش آموختگان تحصیلات تکمیلی ایران دربارۀ کیفیت آخرین دوره تحصیلی دانشگاهی آنها  تدوین شده است. پیشنهاد دهندۀ تحقیق مقصود فراستخواه است که به همراه پژوهشگران خبرۀ همکار متعهد می شوند ضمن رعایت تمام حقوق شخصی پاسخگویان وکمال امانت داری علمی و پرهیز از هرگونه بهره ‌گیری دیگر از اطلاعات این پرسشنامه ‌ها، صرفا با تحلیل دقیق و روشمند وموثق دیدگاه های دانش اموختگان ایرانی، پیشنهادهایی صریح و ساختاری و انتقادی برای ساماندهی مجدد  و بهبود وتوسعه وبهره وری سرمایه انسانی وفکری کشور به دانشگاه ‌ها و سیاستگذاران و دیگر کنشگران ایرانی بدهند. خواهشمند است برای بهبود اوضاع کشور با تکمیل دقیق پرسشنامه به تغییر سیاستها در جهت بهره وری ملی و توسعه کمک بکنید . مطمئنا در آینده  گزارش نتایج این تحقیق انتشار عمومی خواهد یافت ودر جریان نتایج زحمت صرف اوقات خود قرار خواهید گرفت

با تشکر

لینک پرسشنامه :

https://survey.irphe.ac.ir/vote/6e623e2

https://survey.irphe.ac.ir/vote/6e623e2 

 

 

فهم جنبش دانشجویی ایران در هشت دهه اخیر

فهم جنبش دانشجویی ایران در هشت دهه اخیر

پوشه شنیداری بحث فراستخواه

در هشتاد  ودومین سالگرد انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران اسفند 1403 دانشگاه تهران 

https://t.me/mfarasatkhah/2102

هوش مصنوعی و آکادمی؛ راه حل یا مسأله درشهر فلسفه

شهر فلسفه

هوش مصنوعی و آکادمی؛

راه حل یا مسأله


بحثی از مقصود فراستخواه 



1403-12-3

16 تا 18 ب ظ

دانشکده فنی به علاوه مکان اجتماعی

سخنرانی کوتاه فراستخواه در شب بخارای دانشکده فنی

29  دی ماه 1403 

نسخه شنیداری

 https://s32.picofile.com/file/8482197468/%D9%81%D9%86%DB%8C_%D8%A8%D9%87_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%88%D9%87_%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C_%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C_%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87_%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D8%B4%D8%A8_%D8%A8%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%D9%81%D9%86%DB%8C.m4a.html



توضیح لازم: 

خلاصه وبازنمایی سخنرانی مقصود فراستخواه در 29 دی ماه 1403 در شب بخارای دانشکده فنی ، توسط هوش مصنوعی با تشکر از مهندس سعید جابر انصاری 


⁨⁨خلاصه سخنرانی دکتر مقصود فراستخواه در نودمین سالگرد دانشکده فنی دانشگاه تهران ۱۴۰۳۱۰۲۹⁩⁩

یک نارضایتی. تاریخی همیشه در ایران بود. در خیام نارضایتی تاریخی هست. در حافظ نارضایتی تاریخی است. در فردوسی نارضایتی تاریخی هست. این احساس که آنچه ما می‌خواستیم و می‌توانستیم نشد. این را می‌توانیم از اسطوره‌های خودمان تا فولکلور تا زبان روزمره مردم ببینیم. تجربه زیسته در این سرزمین، تجربه ناخرسندی و آرزوهای فروخورده است. در عین حال پس چرا ما ماندیم؟ چرا تا کنون ایران مانده؟ ایران و آکادمی ایرانی هست به جای آنکه نباشد.

دو چیز در این نبوغ بقا بسیار مهم بود نبوغ بقای ایرانی. یکی رویا بود و دیگری خاطره بود. ما هرگز تن به این ندادیم که رویایی نداشته باشیم. خاطرات و رویاها و آرزوهای فرو خورده ی تامین نشده خودمان را در داستان هامون پناه می دادیم و به بچه هامون می گفتیم نسل به نسل آرزوهای فرو خورده ی خودمون رو و خاطرات خودمون را در قصه هامون انتقال می دادیم. چنین بود که فنی ها نیز داستان خود را با چنگ و دندان مراقبت می کنند و امشب داستان ناتمام نود سال پویش کوشش تنش فنی است. ما نیاز به داستان داریم.

استوری تلینگ یک روش تحقیق است ولی برای ما یک سبک زندگی است. داستان گفتن. در داستان فنی سنت اقامت بود. یکی از آرزوهای آکادمی ایران این است که استاد در دانشگاه رزیدنسی داشته باشد. اقامت داشته باشیم. دانشجو مدام بیاد با او گفتگو گو بین استادان تعاملات زندگی آکادمیک وجود داشته باشه و این در داستان فنی هست

 فنی سنت دیرین اقامت در دانشکده داشت. درس فنی ارزیابی ها فقط پایانی نبود. ارزیابی های تکوینی و مدام هفته به هفته و شب به شب و روز به روز. در فنی تنش پیوند دادن نظر و عمل بود. در فنی تحول پذیری بود. اون چیزی که فنی رو تا به امروز نود سال تداوم داده سازگاری خلاق با تحولات و پذیرفتن اصل تغییر. تنها چیزی که خود تغییر پیدا نمی کند.

مثلا سیستم های فرانسوی بود تبدیل شد به سیستم های آمریکایی و مدام. در فنی. هر وقت که سیاست و علم قلمرو هاشون رو حفظ میکردن و با هم همزیستی میکردند موفقیت بوجود میومد. سیاست و علم ورزی، سیاست ورزی و علم ورزی با هم با حفظ قلمرو ها هر کدام زبان خودش رو داره، ساحت خودش رو داره و شیوه ها و هنجار های خاص خودش رو داره.

در فنی نگاه پروفشنال به دانش بود. فنی ها به دانش به مثابه یک امر حرفه ای مینگریستند. دانشمند حرفه ای، مهندس حرفه ای پروفشنال فنی. البته بی نقص هم نبود مثلا قلعه مردانه بود و دختران ایرانی بدون اینکه دعوتی از اونها بشه ناخوانده وارد فنی شدن و این قلعه مردانه رو به تسخیر خود درآورده بودند. در فنی همیشه زندگی دانشجو مهم بود و تاثیرگذار بود. فنی فقط کلاس درس نبود. حیات دانشجویی، رشد دانشجویی و تب و تاب دانشجویی بود و نمیشه مثلا استیودنت اینگیجمنت رو از فنی بگیریم و 20 سالش رو توضیح بدیم. همیشه یک درگیری و یک مشارکت آرزومندانه پرتنش در زندگی دانشجویی در فنی بود. اصلا ورزش رو از فنی بگیرید. فکر میکنم بخش کمی از فنی میمونه. ورزش رو.

در فنی پداگوژی با شلاق تکنولوژی تحول یافت و اگر پداگوژی آموزش دانشگاهی را به حال خودش رها کنیم، سنگواره می‌شود، متحجر می‌شود و کارآمدی خودش را به اثربخشی خودش را از دست می‌دهد. این تکنولوژی‌ای بود که فنی را به پیش می‌راند. وقتی کامپیوتر آمد در دهه پنجاه و به بعد و بقیه تا به امروز که هوش مصنوعی است. این تکنولوژی است که فنی خودش را مدام سعی می‌کند با آن با تحولات تکنولوژی سازگار کند.

در فنی جدال آکادمی و آکادمی و امر سیاسی بود اما توأم با یک نوع سازگاری خلاق که تا حدودی می‌توانست در این دوگانه فائق بیاید. بخشی از فنی ها به نوعی سعی می‌کردند با دولت به گفت‌و‌گو بپردازند. بخشی از فنی ها با جامعه بیشتر محشور بودند ولی در این فضاهای میانی این جدال آکادمی و امر سیاسی می توانست به یک موفقیت های کارآمد و اثربخشی برسد ولی هیچ وقت جدال تمام نمی شد و دلایلی هم بود که تمام نشه.

استادانی بودند مدیرانی بودند در فنی در تاریخ این 30 سال که تعامل می کردند هم با دانشجویان، هم با خودشان و هم با بخشی از دولت و هم با جامعه و این هم کنش ها و تعامل با میدان اجتماعی بود که فنی را فنی می کرد. البته این تعاملات گاهی موفقیت آمیز نبود و گاهی شکست می خوردند. من در پایان وقت محدودی که دارم دست کم می خوام خیلی خیلی مختصر در دو سه دقیقه دو نکته را که حاصل مطالعات دانش‌آموزی ام هست در حضور شما استادان عزیز و پژوهشگران و دانشجویان نازنینم عرض می‌کنم.

نکته نخست این که آب و هوای آکادمی ایران گرگ و میش بود. طرح توسعه علم و آکادمی در این سرزمین از جمله علم مهندسی طرح شکست خورده نیست اما طرحی ناتمام. ایران یک طرح ناتمام. و چشم دوخته به عاملان ایرانی و کنشگران هوشمند ایرانی که بتوانند یک طرح ناتمام را تمام کنند با هوشمندی و ابتکارات خودشان. برای همین من به عنوان یک دانش‌آموز مطالعاتم به من اینجوری می‌گوید که دانشکده فنی با وجود نود سالش شده ولی ناتمامش هنوز خیلی ناتمام است. خیلی کارهای ناتمامی در فنی مونده. آرزو های فرو خورده ای در فنی همچنان هست.

نکته دومی که خیلی سریع عرض میکنم از دهه هزار و نهصد و نود محققان منتقدانی در حوزه های آموزش دانشگاهی کار می کردند. من اصلا مجاز نیستم به لحاظ اخلاقی که توضیح بیشتری بدم در محضر استادان. فقط خیلی سریع این رو عرض می کنم. ایده های خودشون رو. این محققان و نظریه پردازان آموزش دانشگاهی ایده های خودشون رو درباره همه آموزش های دانشگاهی در قالب مدل بیان می کردند. در آموزش مهندسی هم که این فضا و این دانشکده نمایندگی میکنه، این فضای آموزش مهندسی رو در تاریخ ایران و پیشرو این آموزش مهندسی است.

ابتدا در ایالات متحده کسانی مثل شوارتز، چارلز ولا و دیگران در مراکز مطالعات و تحقیقات در حوزه آموزش علوم ایده MIT را به میان آوردند. استم یعنی ساینس تکنالوژی انجینیرینگ و ماتماتیکس. اینها آمدند گفتند که ما به فرزندان خودمان باید ذهن علمی بیاموزیم. ساینتیفیک مایند علم بیاموزیم، فناوری بیاموزیم، مهندسی بیاموزیم، بیاموزیم و ریاضیات تا بتونه اون توسعه دانشجو و توسعه علمی و توسعه ذهن به توسعه رشد دانشجو به لحاظ علمی و اجتماع پذیری علمی اتفاق بیفتد. این ایده ها وارد سیاست های مثلا ایالات متحده میشد در سطح فدرال و ایالت ها و بقیه. اما به همین جا ختم نشد. ابتکارات مدام توسعه پیدا می کرد. ایده ها مدام ورژن های جدید و نسخه های جدیدی پیدا می کرد. مثلا در دانشگاه های ایالتی آریزونا و جاهای دیگر از جمله آنها استیم بود به جای استیم. در اینجا آرت رو هنر رو هم افزودن. در کنار ریاضیات، علوم، فناوری، مهندسی هنر را هم در این ایده جدید بر اساس تجربه هایی که داشتند و مطالعات میدانی داشتند افزودند که یک مهندس خوب باید یک حس زیباشناسی، صورت‌های خیال، تخیل خلاق و بقیه ویژگی ها رو هم داشته باشه.  

این بحث در انجمن آموزش مهندسی با رهبری استاد بزرگوار آقای دکتر حسین معماریان و همکاران بسیار خوبشان. این بحث به خوبی دنبال شده. کسانی مثل خود ایشون و آقای مهندس ساسانی و بقیه. در این مباحثی که در انجمن آموزش مهندسی دنبال میشه خیلی بحث های خوبی مطرح کردند. اون چیزی که من به عنوان یک دانش آموز در این مباحثات در همون انجمن افتخار دارم که عضو انجمن آموزش مهندسی هستم. من هم یک مشارکت کوچک یک کانفیگوریشن کوچکی داشتم. اون عبارت بود از اینکه جمله آخرمه اون هم استیم پلاس بود.

استادان عزیز، به عنوان یک دانش آموز تصور می کنم ما باید به فنی به علاوه فکر بکنیم. مهندسی پلاس. آموزش مهندسی پلاس دانشکده فنی به علاوه ، به علاوه چی به علاوه مکان اجتماعی هیچ وقت هیچوقت دانشکده در محصوره ی کلاس ها و پردیس هاش نمی تونه توسعه پیدا بکنه. دانشکده فنی به علاوه مکان اجتماعی و سپهر عمومی آموزش فنی پرورش مهندسین تنها در چار دیواری دانشکده فنی میسر نمیشه. دانشکده فنی به مکان اجتماعی نیاز داره. مکان اجتماعی فنی مهم، مکان اجتماعی فنی صنوف حرفه هاست. نهادهای مدنی است. ان جی اوها است، نهادهای محلی است، نهادهای شهری است. نهاد، مکان اجتماعی فنی فضای معنایی شبهای بخارا است که با اون فضای اجتماعی و ارتباطی و معنایی خودش نود سال فنی رو برای ما یادآوری می کند. خیلی متشکرم.