بخش دوم از مقاله دانشگاه
به مناسبت سال تحصیلی جدید
مأخذ: فراستخواه، مقصود(1391) دانشگاه. دانشنامه جهان اسلام، ج17، 92-103، تهران: بنیاد دائره المعارف اسلامی.
در جهان اسلام حتی در عصر زرین تمدنی آن، دانشگاه به معنای اروپایی کلمه به وجود نیامد. کارنامه جهان اسلام از سطح ستارگان و نخبگان برجسته فراتر نرفت و به سطح نهادهای علمی ودانشگاهی قوی و مستقل و پایدار توسعه پیدا نکرد. در سده های 9 تا 12 قرون میانی، عصر زرینی از درخشش مستعجل جهان اسلامی را می بینیم که کسانی مانند راسل (ترجمه 1365، 1/599-562) و وات (ترجمه1361: 79) وخیلی های دیگر از آن بحث کرده اند. دانشمندان مسلمان علاوه بر اخذ و ترجمة تجارب تمدنی دورة باستان، نقش تفکر و خلاقیت خود را نیز بر آن میزدند و به بسط و بازتولید ذخائر تمدنی میپرداختند. اما این در حد نخبگان متوقف ماند و نتوانست مانند نمونۀ غربی در سده های بعدی قرون وسطا وپس از آن، به تأسیس نهادهای دانشگاهی نیرومند بینجامد.
سه عامل 1.نهادینه شدن تعصبات مذهبی وسیطره آن بر حوزۀ عمومی، 2.نظامهای سیاسی استبدادی و 3.پرحادثگی وبی ثباتی و غلبۀ نظامیان برجامعه(نمونه اش غزنویان) بیشترین تأثیر را در این میان داشتند.
در واقع، استعدادهای انسانی در این حوزة تمدنی، خود را در سطح «نخبگان» آشکار ساخت، اما هرگز امکان استقرار و توسعة نهادهای علمی در سطح زیرین جامعة ایرانی فراهم نشد. نخبگان فکری و علمی نیز در معرض انواع مضایق و محدودیتها و تهدیدها تا حد قتل قرار داشتند.
نمونه ای از نخبگان علمی جهان اسلام در این عصر زرین ، کندی(سدة 9 میلادی) بود که رسالاتی با ویژگی دانشنامهای و کتابخانه بزرگ داشت اما با به قدرت رسیدن متوکل عباسی و بر اثر سعایت متشرّعان، فرمان مصادرة کتابخانة او و ضرب و شتم اش صادر شد.
زکریای رازی در قرن 9 و 10 میلادی به دلیل فرصتهای گذرایی که از طریق دستگاه سامانی در ایران و برخی خلفای عباسی در بغداد فراهم آمده بود، به تحقیق بالینی در پزشکی با گرایش به عقلانیت، مشاهده، و تجربه پرداخت و در ری و بغداد، به مدیریت بیمارستان و مطالعات بالینی موفق شد، اما دیدگاههای مستقل و انتقادی او نتوانست در برابر تعصبات مذهبی نهادینه شده، دوام بیاورد و تکفیر شد.
دانشمندانی در حواشی قدرت آل بویه/ دیلمیان، فرصت فعالیت علمی در حوزههای نجوم (مانند صورالکواکب عبدالرحمان صوفی و جامع شاهی سجزی)، تاریخ (مانند التاجی ابواسحق صابی) و طب (مانند کاملالصناعة، علیبنعباس اهوازی)پیدا کرده بودند. اما کتابهای آنها توسط قدرت خشونتآمیز غزنوی در قرن 11 سرکوب سوزانیده شد. حتی در شرق جهان اسلام نیز نخبگانی همچون ابن رشد (قرن 12 میلادی) در حالی افکار وآثار علمی مهمی برجای گذاشتند که در شرایط سیاسی آشوبناکی، مبغوض متشرعین زمانه بودند. نه تنها غزالی از آن سوی جهان اسلام به تکفیرش برخاست، بلکه کتب او به عنوان کفریات ضاله معرفی و سوزانیده و خود او تبعید شد(فراستخواه،1387: 31-35 ).
رسالات اخوان الصفا در قرن 4 هجری و 10 میلادی از محدودة آرمانهای مرامی و سیاسی ومرید ومرادی فراتر نرفت . آنها نیز تحت تأثیر شرایط پیش گفته ، راه پنهانکاری مسلکی در پیش گرفتند و موفق به ایجاد نهادهای ماندگار و قابل توسعه نشدند. مرکز آنها در بصره وحوزۀ فعالیت سرّی شان در جاهای مختلف قلمرو اسلامی بود. گرایش اسماعیلی داشتند وآثارشان در فتح هلاکو از قلاع اسماعیلیان پیدا شد. رسالات 51 گانه (با عنوان 52 رساله) معلوم نیست که توسط چه کسانی نوشته شده است. روایتی که از آنها در دست است از ابوحیان توحیدى و جزو متهمان زندقه در قرن چهارم است وبر اساس روایت اوست که قفطى(1903: 118 ) نامهایی مانند ابوسلیمان بستى، ابوالحسن زنجانى، ابواحمد مهرجانى، ابوالحسن عوفى و زیدبن رفاعه را به عنوان مؤلفان این رسائل ذکر کرده است. احتمالا، خود ابوحیان توحیدى نیز از آنان بود. این رساله ها در چهار دستۀ ریاضیه تعلیمیه، جسمانیه طبیعیه، نفسانیه عقلیه و ناموسیه الهیه گردآمده اند ودر آنها مفاهیم رمزی با مباحث علمی و حوزۀ دانش وری با عقاید مذهبی وآن دو با اشراق وتصوف خلط شده است(اخوان الصفا،1347ق، ج4، صص 5،104و486 ).
بیرونی در قرن 10 و 11 میلادی پیشگام رویکرد انتقادی و تجربی در زمانة خویش بود. «تحقیق ماللهند» وی اثر بدیعی در مردمشناسی به شمار میرود. ابتکارات او در روش تحقیق و بررسی اسناد، مشاهده و مصاحبه و پژوهش مشارکتی، ارزش علمی بالایی داشت اما از استیلا و کینة محمود در امان نماند و مدتی نیز زندانی شد.
نخبگانی همچون خواجه نصیرالدین طوسی، خواجه رشیدالدین فضلالله، قطبالدین شیرازی (مقارن با حوالی سده 13 میلادی) در دورۀ پس از حملۀ ویرانگر مغول، آثار ونهادهای علمی مانند کتابخانه، رصد خانه وشهرک علمی ایجاد کردند . مطابق برخی گزارش های رشیدالدین فضل الله، این خود منکوقاآن بود که به دلیل عقاید نجومی اش، در نظر داشت به دست دانشمندان سرزمین مغلوب ایران مانند خواجه نصیر طوسی، رصدخانه ای در مغولستان بنا شود و همین به تأسیس رصدخانه مراغه در سال 657در دوران قدرت هلاکوخان انجامید(همدانی،1373: 2/1026 ). این رصدخانه در کنار کارکردهای پژوهشی ،مجهز به کتابخانه بزرگ حاوی چهارصدهزار کتاب ونیز دارای برخی ابعاد آموزشی بود. از تدریس ریاضیات توسط مدرسّی مسیحی به نام ابن عبری در آنجا روایت شده است(دانشگاه تهران،1336: 1/84). اما این آثار فرصت رشد وتداوم نیافتند. رصدخانه به متروکه ای بدل شد وکتابها در دوران تیموریان به تاراج رفت.
در نظامیهها و مستنصریهها؛ تعصبات مذهبی و سیاسی بر ساختار آموزش و نهاد مدرسه فائق شده است، از سوی دیگر غزالی را در سده 11 به عنوان نمونة بارزی از متفکران برجستة این حوزة تمدنی میبینیم که با «عقلانیت» و با فیلسوفان خردگرای ایرانی و مسلمان در روزگارش مشکل جدی دارد. غزالی با همه استعدادهای خود، نه تنها از عقل، گریزان میشود حتی در «المتفذ من الضلال» (راهنمای گمراهان) به تکفیر اخوان الصفا، و نیز فلاسفة مسلمانی همچون فارابی، ابنسینا و ابن رشد مبادرت میورزد (غزالی، 1375 : 39-58) و خیام را در همین دوره ملاحظه میکنیم که در مقدمه رسالة جبر خود، چگونه از افول علم و بیمقدار شدن اهل علم و میدانداری علم نمایان جهلفروش، سخن میگوید(خیام/ ترجمه، 1339).
ادامه دارد
با سلام خدمت استاد فراستخواه عزیز.
مطلب مهمی را مورد بررسی قرار داده اید. مزید بر دلایل عنوان شده, نقش اندک دانشمندان در تحولات اجتماعی و تغییر ساختارهای زیست مردمی نیز کم بوده است. البته دلایل مذکور حالت هم افزا نیز دارند. علم و دانشگاه در جامعه اسلام بویژه کشور ما همواره حالت ابزاری برای مقاصد سیاسی و دینی داشته است. چه قبل و چه بعد از انقلاب دانشگاه در انجام رسالت خویش به بیراهه رفته است. تاریخچه زندگی دکتر مجتهدی دانشگاه شریف و وضعیت کنونی دانشگاهها از انتخاب رییس تا فرایندهای اجرایی نشان دهنده عدم توفیق در انجام ماموریت دانشگاههاست
درود بر دوست وهمکار شریف علمی ...وممنون از ارزش افزوده آن نازنین
م-ف