ایرانیان وزیستن در وضعیت های ناصلح
سخنرانی فراستخواه
در ششمین کنفرانس صلح وحل منازعه
دانشگاه تهران
خرداد 1404
اینجاhttps://t.me/mfarasatkhah/2282
ونیز گزارشی از بحث در اینجا:
سجاد محمدیان:
به گزارش خبرنگار ایکنا، ششمین همایش بینالمللی صلح و حل منازعه از ۵ تا ۷ خرداد در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در حال برگزاری است.
مقصود فراستخواه، جامعهشناس و استاد موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی امروز ششم خرداد با موضوع «زندگی در وضعیت ناصلح» طی سخنانی گفت: تاریخ نویسیهای فارسی در کلان روایت جنگ صورت گرفتهاند. گویا در تاریخ ایران تجربههای صلح وجود داشته است ولی به قدری کلان روایت بینظمی، ناپایداری و جنگ وارد تاریخ ما شده که تجربههای صلح پنهان شدهاند. تاریخ خصیصه گفتمانی دارد و ساخته میشود؛ برساخت تاریخ ما به گونهای بوده است که در پاره خطهای میان جنگها، صلح و نظمهایی وجود داشته است که کمتر دیده شده و در سایه قرار گرفتهاند.
وی ادامه داد: ایران یک تداوم پاره خطی داشته است اما در کنار این دیدگاه که ایران یک جامعه کوتاه مدتی است نگاه دیگری وجود دارد که ایران کاملاً یک جامعه کوتاه مدت نیست بلکه جامعهای با تداوم پاره خطی است که نظمها و صلحهایی در آن پاره خطها وجود داشته است. هر فاتحی که در تاریخ آمده سعی کرده تا روایتهایی ناصلح را برجسته کند و بگوید که همهچیز به هم ریخته بود و من آمدم، آن را درست کردم.
فراستخواه افزود: این سرزمین هشت هزار سال زندگی و تاریخ دارد که در آن اقتصاد، فرهنگ، هنر و... وجود داشته است. همچنین شواهدی هست که در ایران آبادی و آسودگی بوده و مردم در آن پاره خطها در آسایش زندگی میکردند؛ ولی متأسفانه گفتمان ناصلح حاکم شده و زیست مردم در میانههای ناصلحها در حاشیه مانده است.
سرفصلهای حیاتبخش زیستن در شرایط ناصلح
این استاد دانشگاه اظهار کرد: سؤالی که وجود دارد این است که ایرانیان چطور در شرایط ناصلح دوام آوردند، زندگی کردند و در صلح زیستند؟ من با به دست آوردن شواهدی توانستم به این سؤال پاسخ دهم که علت آن چند سرفصل دارد که میتوان به نهادهای اجتماعی خاندانی، ریشسفیدی و کدخدایی ایران؛ خلق جهانهای موازی؛ روحیه شاعرانگی و عرفانگی در ایران؛ هنجارهای همبستگی ایرانی؛ مناسک آشتی در ایران، سنتهای پهلوانی ایرانی، عملگرایی و خرد عملی در ایران؛ تجربههای میان بودگی در ایران و... اشاره کرد.
خاندانهای ایرانی حافظان صلح و ثبات ایران
وی ادامه داد: نهادهای اجتماعی مثل وجود خاندانها در ایران وجود داشته است. اساساً ایران به جای اینکه یک جامعه طبقاتی باشد در آن خاندانها حضور داشتند که با سنتهای کدخدایی و ریشسفیدی میتوانستند صلح و ثبات را در وضعیتهای ناصلح شکل دهند؛ مثلاً خاندانهای «آریوزنتو» ایران را در دوره ماد در برابر آشوریان حفظ کردند خاندانهایی مثل «اترو» در هنگام حمله اسکندر و سلوکیان، خاندان «نوبخت» در هنگام حمله عرب، خاندان «جوینی» در هنگام حمله مغول، خاندان «فراهانی» در دوره معاصر و خاندان «فروغی» در جنگهای جهانی ایران را حفظ و از زندگی در شرایط ناصلح مراقبت کردند.
فراستخواه تصریح کرد: هر قدرتی که میتوانست سنتهای اجتماعی، خاندانها و طبقات اجتماعی را حفظ کند دوام بیشتری داشت و صلح و ثبات را در جامعه ایجاد میکرد. مطالعه این شواهد تاریخی نشان دهنده این است که در این سرزمین عقلانیت و خرد عملی وجود داشته است که ایران در سایه این خردمندیها توانسته دوام بیاورد.
نجات ایران با حضور خاندان جوینی در دوره مغول
وی با بیان اینکه خاندان جوینی در دوره مغول روح سازگاری داشتند که توانستند تدبیر دولت را فراهم آورند گفت: تاریخ جهانگشای جوینی نمونه بارز این مبحث است. «عطاملک جوینی» جوانی بود که وارد دستگاه «امیرارغوان» شد، رشد کرد و هوش و نبوغ ایرانی را نشان داد که درون دستگاه مهاجم رفت و آن را به تدبیر دولت سوق داد. به تدبیر عطاملک جوینی زیرساختها حفظ شد، کاریزها ساخته شد، شهرهایی با سیستم آبیاری توسعه پیدا کرد و حمایتهای اجتماعی برای ایرانیان به راه انداخت مثلاً در آن زمان برای هر تألیف صد دینار زر سرخ تعریف کرد و دانشمندان و فضلا را حمایت کرد که نام افرادی مثل خواجه نصیر طوسی، صدرالدین ارموی، سعدی و... در این دوره میدرخشد. بنابراین ایرانیان خاندانها و نهادهای اجتماعی داشتند که تولید هنجار، رابطه و عقلانیت میکردند و در شرایط ناصلح تا جایی که میتوانستند دوری از صلح، ثبات، تولید و زندگی را در این سرزمین ایجاد و مراقبت میکردند.
ایجاد صلح در هنگام ناصلحی با خلق جهانهای موازی
فرستخواه با بیان اینکه خلق جهانهای موازی دومین سرفصل است ادامه داد: ایرانیان زیر آواری که با حملهها و جنگهای متعدد بر سر آنها آمده است جهانهای موازی ساختند تا در آن جهانهای موازی زندگی کنند. دنیایی بر سر ایرانیان آوار میشود اما ایرانیان زیر این آوارها جهانهای موازی میسازند و زندگی میکنند تا بتوانند نفس بکشند و زندگی کنند؛ مثلاً فردوسی جهانی از زبان ساخت و ۳۰ سال برای ساخت این جهان تلاش کرد تا زبان فارسی را حفظ کند. او جهانی موازی ساخت تا ایرانیان با تاریخ، داستان و اساطیر خود زندگی کنند و آن را فراموش نکنند. فردوسی با روایت این داستان کاری کرد تا ایرانیان همچنان به زندگی آری بگویند و وضعیت صلحی در وضعیت ناصلح ایجاد کنند.
وی افزود: ابوریحان بیرونی نمونه دیگری از حضور در عرصه علمی است که در دوره غزنوی زیست کرد و به تعلیم، تحقیق و پژوهش پرداخت. مولانا در دوره حمله مغول حضور داشته است. او برای ایرانیان جهانی معنوی میسازد تا وقتی دنیای واقعی و مادی ایرانیان از بین رفته است بتوانند زندگی را ادامه دهند و تاریخ را طی کنند. حافظ در زمانی زندگی میکرد که شیراز پر از منازعه بود اما حافظ جهانی از غزل ساخت که در آن صلح و همبستگی رواج دارد. غزلیات حافظ تا امروز در کنار سجادههای ایرانی به ما شور زندگی و جرئت زیستن و دوام میدهد و میگوید «یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است/ ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری است»
ایرانیان و جستوجوی صلح در شرایط ناصلح
فراستخواه تصریح کرد: تجربه زیسته ایرانیان نشان میدهد که در شرایط ناصلح در پی صلح بودند و آن را به وجود میآوردند. نمونه دیگر آن هنجارهای همبستگی است؛ مثل سنت تقسیم آب در ایران که یک نمونه صلح ایرانی است. مردمانی با آب محدود ولی با تقسیم منابع سعی میکردند تا ثبات را فراهم کنند. اگر تاریخ ایران مدام پر از بیثباتی و جنگ میبود ما نمیتوانستیم هشت هزار سال دوام بیاوریم و حیات ذهنی و روانی داشته باشیم.
وی گفت: امروز با دنیا تنش داریم اما درون ملت و جامعه معنای صلح و مقاومت اخلاقی برای صلح وجود دارد و صدای صلح در سینهها نهفته است؛ پیمایشها نیز این موضوع را تایید میکند و مردم در زندگی خود صلح را دنبال میکنند. ابتکارات مرزی و تجربههای در میان بودگی نشان میدهد که چطور ایرانیان توانستند وساطت کنند و توافقهایی ایجاد کنند و شرایط ناصلح را از طریق آن توافقها به زندگی و تجربههایی از صلح تبدیل کنند؛ مثل مناسک آشتی که «نوروز» یک از مراسمهای مبادله لطف و آشتی است.