مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

دشواره های اخلاق دینی ؛ دربارۀ استقلال اخلاق از دین(قسمت اول)


 

متن ویراسته مقاله منتشر شده در دوماهنامه اخبار ادیان ، شماره بهمن 90

http://www.iid.org.ir/?i=798

بخش نخست

 

مقدمه

پرسش مقالۀ حاضر این است که راه عزیمت به اخلاق از طریق دین تا چه حدی هموار ویا ناهموار وآسیب پذیر است؟ تمرکز بحث بر این است که امر اخلاقی، مستقل از امر دینی است. برای مثال چند ارزش اخلاقی را در نظر بیاوریم: «1.رعایت حقوق وآزادی های دیگران، 2.حمایت از حقوق حیوانات، 3.دیگر پذیری، 4.انسان دوستی وغمخوارگی بشر، 5.کمک به همنوع، 6.همزیستی با مخالفان، 7.پرهیز از خشونت، 8.انصاف 9.مدارا و....».

هیچیک از این امور اخلاقی ، الزاماً منوط به توجه به امری قدسی  ومتعالی در هستی، وموکول به خداباوری، آخرت گرایی، اعتقاد به این یا آن پیامبر وامام، وقائل بودن به دین و مذهب خاصی  نیستند. ممکن است ایمان به خدای متعال برای کسانی وبا تلقی های عالی فلسفی ،عرفانی ومعنوی، پشتوانۀ بشردوستی وانصاف باشد اما نه هرخداباوری منجرّ به اخلاق خوب انسانی است ونه لازمۀ اخلاقی بودن این است که به خدایی باور داشته باشیم.

هرچه فرایند تقسیم کار اجتماعی وتخصصی شدن گسترش پیدا کرده است، نهادها وارزشها از هم تفکیک شده است و تفکر و دانش بشری، تنوعات وشعب خود را ظاهر ساخته  است، استقلال امر اخلاقی از امر دینی نیز، دست کم برای بخشی از گروه های اجتماعی، بیشتر پدیدار شده است. البته که توضیح تاریخ آدمی برمنوال اثبات گرایی کافی و متقاعد کننده نمی نماید؛ مثلا بدان گونه که اگوست کنت بیان کرده است. جامعه شناسی دین نیز از تئوریهای کلاسیک وبری عبور کرده است. جریان راز زدایی و عرفی شدن به صورت خطی پیش نمی رود. شواهد بسیاری وجود دارد که جوامع به یک منوال و به صورت سادۀ خطی وجهانشمول، سربه سر عرفی نمی شوند. وانگهی در دنیای امروز نیز، امر دینی و امر غیر دینی باهم حضور دارند.

اما قدر اطمینان این هست که در گذشته، امر دینی تفوّق ذهنی وعینی زیادی بر شؤون دیگر بشر داشت، طبعاً اخلاق نیز خیلی زیر عَلَم دین می رفت. درحالی که با ظهور دوران روشنگری، چرخشی محسوس برای استقلال قلمرو معرفت واخلاق از قلمرو دین فراهم آمده است. گویا اخلاق از شیر مذهب ستانده شده است واز خانۀ پدری الهیات پا به بیرون نهاده است و می خواهد روی پای خویش بایستد.

 از دیرباز نیز فلسفه وادبیات وحتی عرفان، از دین والهیات متمایز بودند وگاهی نوعی «اخلاق عرفی» ازآنها مشروب می شد که با اخلاق متشرّعانه و مذهبی فرق داشت. ولی تنها در دنیای مدرن است که براثر پیشرفت پروژۀ خرد ورزی جدید،  شاهد رقبای تازه نفس بیشتری دربرابر «اخلاق دینی» هستیم و اخلاق عرفی به معنای جهانی وانسانی هم  یکی از اینهاست.

فلسفه ها ودانشها واندیشه های نوین، می کوشند مستقل ازدین، امر اخلاقی را توضیح دهند. صورت بندی های جدید آنها از اخلاق بشر،  با آموزه های سنتی «اخلاق دینی» به رقابت برخاسته است. نمونه اش تأملات فلسفۀ ذهن، مباحث اگزیستانسیالیستی، آثار ادبی، کارهای هنری، عرفانهای نوظهور، تحقیقات روان شناسی تربیتی یا اجتماعی و همچنین  انسان شناسی، زیست شناسی وعصب شناسی است که می کوشند پرتوی بر حوزۀ نیکی وبدی افعال وصفات آدمی بیفکنند. این مقدار از توسعه فکر و دانش بشری سبب شده است که موضوع استقلال امر اخلاقی از امر دینی نیز  با ابعاد بیشتری به بحث گذاشته بشود.

 چندی پیش در استرالیا خبری منتشر شد. از مهم ترین صادرات این کشور گاو است. شاخص بسیار بالایی از این صادرات، به مقصد اندونزی است. خبر این بود که در کشور مقصد با گاوها بدرفتاری می شد، حمل ونقل آنها و نگهداری آنها به گونه ای بود که مبادی استرالیایی تحت فشار افکار عمومی آن کشور، صادرات گاو به اندونزی را متوقف، و دلیلش را خشونت وبدرفتاری نسبت به گاوها اعلام کردند. این سیاست، هزینه های هنگفتی برای صادرکنندگان استرالیایی داشت ولی بنا به یک منطق اخلاقی که همان نیکی به حیوانات است، این هزینه ها توسط ذی نفعان تحمل  شدند. در حوزۀ عمومی استرالیا بحثهای جالبی بود که کانون آن همین امر اخلاقی مربوط به  رفتار بشر با حیوانات بود.

سؤال است که آیا برای این حساسیت اخلاقی، لازم است که کسی به این یا آن دین خاص معتقد باشد؟ فرض نویسنده منفی است. ارزش اخلاقی توجه به حقوق حیوانات، مانند ده ها ارزش اخلاقی دیگر در دنیای امروز محل توجه گروه های کثیری از مردمانی است که دارای انواع عقاید دینی وغیر دینی متفاوت وحتی متضاد هستند.

به عبارت دیگر مردمان قادر هستند مستقل از اینکه چه دینی وآیینی دارند ویا ندارند به اخلاق به مثابۀ امری فرامذهبی توجه بکنند. بخشی از مردم اصلا مذهبی نیستند، یعنی امر دینی در مرکز ذهن آنهانیست و در زندگی چندان به آیین خاصی عمل نمی کنند واینان کم نیستند، اما چه بسا صمیمانه با ارزش اخلاقیِ « ترحّم به حیوانات»  در عمق وجدان خود همدل اند.

اکنون یک بار دیگر به ارزشهایی اخلاقی نظیر موارد نه گانه ای که در آغاز مقاله مثال زده شد توجه بکنیم. نهادهای مدنی زیادی در سطح بین الملل به نام این ارزشها فعالیت می کنند. این فعالیتها که ابعاد بسیار گسترده ای هم دارند نوعاً داوطلبانه، غیر انتفاعی وغیر دولتی اند وبرخاسته از علایق روحی ومعرفتی مردمانی در جوامع مختلف هستند که وجه مشخصۀ آنها مطمئنا مذهبی بودن نیست. بلکه مشخصۀ اصلی آنها که برایشان نوعی «شباهت خانوادگی» نیز در مقیاس جهانی ایجاد کرده است، دلبستگی به «امر اخلاقی»، مستقل از این یا آن اعتقاد دینی است. امری اخلاقی در معنای جهانی  وعرفی خود برای ما وجداناً درک پذیر است که به حکم آن احساس می کنیم شایسته است قربانیان خشونت را مورد حمایت قرار بدهیم، آوارگان را یاری برسانیم، به فکر درماندگان باشیم، قحطی زدگان را دریابیم و حقوق بشر را رعایت بکنیم.

ادامه دارد......