مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

ریزقدرت منتشر در شهر

                                                                 هفته نامه آسمان،ش54، بیست مرداد92، صفحه 45

طرح مسأله

قدرت در سیستم های اجتماعی، صورتهای مختلفی دارد. سرمایه، قدرت است. آنها که تصاحب بیشتری بر منابع مادی این عالم به چنگ می زنند، کمند قدرت خویش برخلایق می افکنند وچه ها که نمی کنند. همینطور است سایر صُوَر قدرت. قدرتی که با اختیارات حکومتی به وجود می آید و بر مردمان اِعمال می شود؛ بیشتر هم به ناروا. ایدئولوژی، صورت دیگر قدرت است و دربارۀ امور چنان با صدای بلند وقاطع سخن می گوید که صداهای دیگر چه بسا ناشنیده می مانند. هژمونی، شکلی از قدرت است که تفوّق ایجاد می کند. از صورتهای دیگر قدرت می توان برای نمونه به قدرت قانون وقدرت رسانه نیز اشاره کرد.

آیا امکان مقاومت در برابر این قدرتهای درشت برای مردمان هست؟ آیا مردم می توانند ابتکارات وخلاقیتهایی در مواجهه با این همه اَشکال بزرگ قدرت از خود نشان بدهند؟ «ریزقدرت» مفهومی است برای توضیح این مسأله. 

ریز قدرت چیست ودر کجاست؟

 ریزقدرت در آگاهی وزبان وعمل اجتماعی است. برخلاف نگاه غالب ومتعارف سیاسی که قدرت را چیزی در آنجا، عمدتا در بالا، در حاکمان، در ساختارها ونهادهای رسمی دولتی ودر مقررات حکومتی می بیند، کسانی مانند ریچاردسنِت[i] (استاد جامعه شناسی دانشگاه نیویورک ولندن)خصیصۀ «اثیری» و بسیار ریزی از قدرت نشان می دهند که در ذهن وروان جمعی است ودر جاری اعماق جامعه  نهفته است.

سنِت در کتاب اقتدار[ii] که در دهۀ 80 انتشارداد [iii] ، از قدرتی منتشر در زیر پوست شهر ودر هستی آدمها بحث کرد. قدرت از معناهایی به راه می افتد که افراد انسانی به خود می دهند و به اعمال خود وروابط خود. قدرت با خودآگاهی های فردی واجتماعی، فیضان و سَرَیان  می کند. به تعبیری برگرفته از کلام سِنِت(سنت، پرهام، 1378: 30)؛ مردم دلشان می خواهد حاکمان بفهمند آنها این اندازه اهمیت دارند که محل توجه قرار بگیرند. انسانها، مهم اند و می خواهند مهم بمانند.

نگری وهارت در دوگانۀ مشترک خود یعنی «امپراتور» و «انبوه خلق»[iv] به نحو دیگری به سروقت این بحث می آیند. امپراتور، معرّف قدرت سخت و درشت در بیرون است با همۀ ابزارهایش. اما انبوه خلق[v] حاوی دو پتانسیل جدّی است: یکی سوژگی است، یعنی میل به آگاهی فاعلی خود بنیاد. دومی تنوعات عجیب درونی است. گروه های مختلف سنی، جنسیتی، قومی، طرز تفکرها، امیال، گرایشها، ذوق ها و سبک های زندگی در این انبوه خلق،  چنان پویایی درونزا به وجود می آورد که کار را بر قدرتهای درشت بیرونی سخت می کند. ریز قدرت از متن این انبوهگی سر بر می کشد.

میکرو قدرت در ایران

صبح که از منزل بیرون می زنید، هرچقدر هم زود باشد این انبوه خلق را در خیابانها می بینید. نوعا باسوادند، به احتمال زیاد شب پیش نیز  با رسانه های خارجی وماهواره ها و اینترنت محشور بودند، شاید چند ایمیل رد وبدل کردند، به فیس بوک سری زدند، احتمالا تویت کردند. معمولا به رغم هر فیلتر وپارازیت، خیلی چیزها از جهان می شنوند و می بینند. حافظۀ روزمرۀ آنها گرانبار از اطلاعات وایده هاست و بناگزیر از محدودۀ گفتارهای رسمی در کشور بیرون می زند.

سبک های زندگی این انبوه خلق را می نگری، در همین نمونۀ کوچک ظاهر لباس ورفتار به قدر کافی کثیر است و الباقی کثیرتر. تا فرصتی در تاکسی، اتوبوس و مترو دست می دهد بلافاصله از حرف زدن ودیگر شواهد، متوجه تنوعات قومی و زبانی آنها نیز می شوی. کم وبیش تحصیلات دارند و بخش قابل توجه شان چند سال بعد از دیپلم نیز درس خوانده اند. دوره های مختلف آموزشی مثل زبان وکامپیوتر وغیر آن رفته اند ویا می روند. از صنوف وکسب وکارهای مختلفی هستند. انواع مهارتهای ارتباطی واجتماعی دارند. چیزی به گوش گذاشته اند ومی بینید که دارند گوش می دهند اما نمی دانید چیست. جلوی کیوسک ها به تیتر روزنامه ها سَرَکی می کشند، گاه زیرلبی چیزی می گویند، متلکی می پرانند. به اندک بهانه ای درباب مسائل عمومی با هم بحث می کنند، نسبت به قبل با رواداری بیشتر. میل به فهمیدن دارند. با تلفن همراه  شان ور می روند، پیامی می فرستند یا در داخل آن متنی می خوانند، بازی ای می کنند، فیلمی می بینند. یا بعضا نوت بوک وآی پدی هم درآورده اند و دارند کارهایی می کنند. تو گویی یک پا خبرنگارند ومفسّر آماتور اخبار واتفاقات از سطح جهان تا منطقه تا داخل. به بازار بورس و به قیمت دلار حساس و پی جویند. لازم شد وارد گود می شوند وبا بازار نیز بازی می کنند.

این تازه روی کوچه وبازاریِ انبوه خلق است. در خانه ها و مغازه ها، در مکانهای کار وتفریح، اوقات فراغت، میهمانی ها، همسایگی ها، ارتباطات وشبکه های اجتماعی؛ این مردم، آن روی دیگر نیز دارند؛ با شگردهایی از آگاهی و ترفندهایی از  زبان و علایم و نشانه ها که در سطح وسیعی از تنوعاتِ وحشی وسرکش سر می زند. طیف قابل توجهی از اینها، دوستی وکسی وآشنایی در این یا آن نقطه جهان دارند، اگر هم امکان رفت وآمد برای بخشی از اینها نیست، باری روابط که هست. قابلیتهای جابه جایی وتحرک اجتماعی شان خواه ناخواه افزایش وگسترش پیدا می کنند. هنجارها، ارزشها و نگرش ها روز به روز، عرض شان عریض  می شود و ته وتوی شان ناپیدا.  خدا این مردم را یک بار می آفریند اما خودشان، بارها. مدام  وپی در پی دارند خودشان را کشف می کنند و از نو خلق می کنند.

این است ریزقدرت منتشر؛ در آگاهی جدید شهری، در زندگی روزمره، در زبان اجتماعی، در اعمال ونشانه ها و ارتباطات وشبکه ها. این صورتی اثیری از قدرت است و در حال انبساط. سپهر عمومی را ازخود می آکند، فرهنگ عمومی را  تنوع می بخشد، در زیر پوست حیات جامعه می دَود وانحای صورتهای درشت و شناخته شدۀ قدرت را در بازار، در دولت، در مقررات حکومت ودر رسانه،  به چالش می کشد و با گفتارها وایدئولوژی های رسمی  یکی به دو  می کند.

انتخابات با همۀ شگفتی هایش تنها گوشه ای از شگردهای میکروقدرت اجتماعی و در حال تکوین ایرانی با قدرتهای آشکار است. ضریب نفوذ و تأثیرات خاموش اما نیرومند ریزقدرت نهفته در انبوه خلق، هر روز وشب ، مازادی از نقش خود  را بر سیستمها وساختارهای رسمی قدرت می زند و آنها را به تحول ودگردیسی وامی دارد.

صورتهای رسمی قدرت، اکنون خود را در میدانی متفاوت از بازیها می بینند؛ با طرف هایی تازه وقواعدی دگرواره و نوپدید. و ای کاش که همچنان ببینند. اینک  زمانی است برای تغییر، اما نه جابه جایی آدمهایی که قدرت به معنای مرسوم را دست گردانی می کنند بلکه آموختن گرامر تازه ای از سیاست.  دستور زبانی از حکمرانی که در سپهر معانی و فرهنگ لغات آن، معنایی جدید وبدیع از قدرت، قدم به هستی نهاده است و آن، ریزقدرت منبسط وسیال در آگاهی شهری و در زبان و عمل اجتماعی است. دیگر، هر بازی قدرت بی این طرف تازه، ناتمام است.

 فایل پی دی اف.....



[i] R. Sennett

[ii] Authority

[iii]  با ترجمه ای در ایران از باقر پرهام، تهران: شیرازه، 1378.

[iv] آنتونیو نگری و مایکل هارت (۱۳۸۴) امپراتوری. رضا نجف زاده، تهران: قصیده سرا.    آنتونیو نگری و مایکل هارت (۱۳۸۶) انبوه خلق: جنگ و دموکراسی در عصرامپراتوری. رضا نجف زاده، تهران:نشر نی.

 

[v] multitude

نظرات 5 + ارسال نظر
محمود عبایی یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:30

با درود و مهر
جناب استاد فراستخواه عزیز
این پنجره ای که شما رو به آگاهی گشوده اید رفته رقته برای من به معبدی برای نیایش الهه حقیقت و دانانی تبدیل میشود و هر وقت که فرصتی دست میدهد و از این آبشخور نور ، بهره می برم در خود رشد و رهایی و بینش تازه ای را حس میکنم که جان و ذهن ما را تازگی و طراوت مبخشد
آنچه که در این چند پست گذشته در موضوع رشد جوهری آگاهی در جامعه ایرانی نوشته اید که لاجرم به رشد همه جانبه اجتماع ما خواهد شد مرا به یاد اندیشمند معاصر آمریکایی کن ویلبر انداخت که در حوزه جهش آگاهی در ادوار تاریخی نظریه پردازی کرده است . او معتقد است بشریت به سوی یک بینش معنوی متعالی تر حرکت میکند و تلاش میکند فرایند این تحول در هوشیاری جهانی را با طرح تئوری روانشناسی انتگرال صورت بندی کند
به نظرم هم افزایی طرح های ابتکاری شما و جناب کن ویلبر میتواند مفید و ثمر بخش باشد

کنث ارل "کن" ویلبر جونیور. (زاده ی 31 جولای 1949) نویسنده ای آمریکایی است که درباره ی روان شناسی، فلسفه، عرفان، بوم شناسی، و تکامل معنوی قلم فرسایی می کند. او به عنوان روزگار نو (عصر جدید) توصیف شده است، اگر چه نوشته های اش انتقادی از جنبش روزگار نو هستند. کار او مدون کردن چیزی است که او آن را "نظریه ی جامع هوشیاری" می نامد. او یکی از مطرح کنندگان عمده ی جنبش انتگرال است و بنیاد انتگرال را به سال 1998 پایه گذارد.
برای رهیافت اولیه نشانی این سایت را تقدیم می کنم

http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13911108000228

جناب دکتر عبایی با سلام واحترام ممنون و مثل همیشه بابی تازه برای مطالعه وبررسی گشوده اید به امید حق که بتوانم به منبعی که ذکر فرموده اید مراجعه بکنم برای مطالعه و آموختن...با بهترینها
م-ف

حمیدکشاورز دوشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 16:21

سلام استادم.
گاهی اوقات که به مطالب عالی و غنی شما رجوع میکنم به خودم میگویم که استاد نباید منتظر نقد باشند.نگاه وسیع شما نسبت به موضوعات مختلف در نوع خودش بینظیر است.به امید روزی که شما رو در دانشگاه محل کارم زیارت و با افتخار از وجودتان بهره مند شوم.

با آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون

دوست محقق عزیزم سلام و اشتیاق دیدارتان...ما یاران دبستانی هم ایم مهرماه موعد دیدارهایی که تازه می کنیم وبهترینها

ف. و سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 06:49

مطلب روشنگری بود. جواب سوال دفعه پیشم را نیز گرفتم. ممنون استاد

سلام بر دوست ارجمند ....روشنی ها از هستی شکوفان تان شعله می کشد عزیز
م-ف

مریم رحیمی شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 18:08

سلام بر اقای فراست خواه عزیز استاد گرامی من مریم رحیمی هستم دختر خانم خرم من در دانشگاه سراسری تبریز رشته کتابداری قبول شدم گفتم این خبر را به شما هم بدهم پایدار باشید یا علی

مبارک است عزیزم...شما نیز بخشی از قدرت در شهر های کشورمان باشید برای تضمین منافع عمومی مردم

خلیل پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 20:12 http://tarikhroze3.blogsky.com

سلام،

صورت های رسمی باز هم می کوشند به ریزقدرت ها بگویند ما شما را به رسمیت می شناسیم تا دل این ریزقدرت ها خوش باشد اما در عمل حداقل توجه را به اینان دارند.

سلام وممنون
بحث بر سر این نیست که بگویند می شناسیم یا نمی شناسیم
بحث بر سر معادله قدرت است به زبان حال، نه قال....

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد