مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

دایرۀ امر دین ورزی وسیع است

بخش سوم وپایانی

نتیجه گیری

اکنـون از مفـروضات و دعاوی که عرض کردم ، اجمالا چند فقـره نتیجه می گیرم تا نقادی بشود:

 یکم. دایرۀ امر دین ورزی وسیع است

دنیای دینداری به معنای عام (و مسلمانی به معنای خاص) بسیار بزرگ و فراخ است. وقتی یک جامعه مثل ایران را در نظر بگیریم، این جامعه دارای دوره ­های مختلف تحوّل تاریخی بوده است و حتی طی یک دوره نیز، در آن؛ گروهها و قشرهای مختلف با گرایش­های متفاوت زندگی می­کنند. بنابراین هرچه سنتهای فکری دینی از تنوّع، تطوّر ، پویش های درونی وتعامل بیشتری با محیطهای متحول برخوردار بشود، می­تواند بسترها و امکانات گسترده ­تری را برای دینداریِ گروههای مختلف مردمان فراهم بیاورد.

بخشی از گروههای اجتماعی ایران در روستاها و شهرها، بیشتر مایلند از طریق سنتهای کلامی یا فقهی مرسوم دینداری بکنند. بخشی دیگر به دلیل ویژگیهای تحصیلی یا قشربندی اجتماعی و تفاوتهای فردی، با سنتهای حِکمَی یا عرفانی دمسازترند. برای دینداری بخشی از مردم، شمایل و شعائر و آیین­ها و رسوم، وسایط و نمادها بسیـار مهّم است ولی برای بـعضی دیگر، معانی و غایات و معنویات مهم­تر است.معمولا از ترکیبی متنوع و مناسب از سنتهای فکری برای دینداری در طیفهای مختلف اجتماعی استفاده می شود.

دوم. ما نگهبان امر دینی نیستیم

 تحلیل تاریخی به ما اشعار می دارد که پیدایش و تکثّر  سنتهای فکری -معرفتی نه تنها مانع دینداری نشده است بلکه ساحاتِ بدیلِ بیشتری برای دین ورزی به وجود آورده است. وقتی مباحث کلامی اولیه پیدا شد، کسانی از متولیان سنتهای موجود (مثلاً اهل حدیث و یا فقها) که متأسفانه خود را زیاده از حـدّ، نگهبان دین الهی تلقی می­کردند، مقاومت و حتی سختگیری نشان دادند ولی بعدها همین مباحث کلامی، مبنایی برای عقاید دینی عموم مردم مسلمان تلقی می شد و در مدارس سنتی ! تدریس می­شد.

 اسلاف تاریخی برخی گروه های افراطی امروزی، همان هایی بودند که فلسفۀ اسلامی را با حربۀ تکفیر سرکوب کردند وفتوا دادند که «هرکس منطق بورزد ،بی­دین می­شود» امّا اکنون متعلقان به همین گروه ها ، اساسی­ترین معانی دینی مانند خدا و نبوّت و معاد را در قالب فلسفۀ اسلامی توجیه می کنند! وبزرگانشان به تدریس این مقولات مفتخر  وممتاز اند.

امروز به سبب سرخوردگی­های شدیدی که بر اثر دولتیِ شدن فقه در ایران پسا انقلاب اسلامی برای بخشی از گروههای اجتماعی به وجود آمده است، سنت فقهی بحث­انگیز گشته است. در نتیجه شاهد هستیم که طیف گسترده ای از مردم و جوانان به مثنوی روی می آورند و با میانجیگری سنت عرفانی با معانی وغایات دینی سر و سرّ  پیدا می کنند یا به تفسیر های موسّع اذواق  ومواجید و تجربه های دینی علاقه دارند.

 سوم. گزینه های بدیلی از سنتهای فکری میانجی در راه است

اجتماع اسلامی، یک طرح ناتمام است. جلوگیری از نقد و گفتگو  وتنوع وتحول وتکثر سنتهای فکری ، بیشتر نوعی خودخواهی تحکم آمیز است و نه دغدغه ای متعالی و معنوی.

اگر بخواهم با منطق و زبان دینی بگویم،باید عرض کنم که خداوند از طریق وحی، تاریخی دینی به وجود آورده است و خود؛ حافظ دین خویش است. حتی بر پیامبر تأکید کرده که واقعیتِ اختلاف را به عنوان تقدیر الهی ( و ناشی از اختیاری که در مشیّت ازلی برای بشر داده است) بپذیرد و وظیفۀ خود را، ذکر و بلاغ و حکمت و موعظه و مباحثۀ نیکو بداند و نه جبر و استیلا.

وقتی ، حدّ پیغمبری به این صراحت روشن شده است،به طریق اولی بر هیچکس یا گروه دیگر روا نیست که در مقام حافظ یا متولی دین، دینداری مردم را به سنت فکری یا سنتهای فکری خاصی منحصر  ومحدود بکند.

تنوّع و تطوّر و توسعۀ سنتهای فکری، اتفاقاً می­تواند با همۀ تنشها ودر مسیری نه خطی ، گزینه­ های بدیل دینداری را برای آحاد و گروههای مختلف اجتماعی بسط بدهد و اگر براستی نگاه درون دینی داریم،خداوند متعال نیز از مردم، چیزی بیش از این نمی­خواهد و تکلیف ما لایطاق نمی­کند.

چهارم. نقدها، خود جزوی از داستان سنتهای فکری هستند.

 امروز در دنیای اسلام از آفریقا تا آسیا، در ترکیه ودر ایران؛  تجدد خواهی دینی منشأ بسط سنت فکریِ در حال ظهـورِی شده است که متناسب با مقتـضیات اجتناب ناپذیر دنیای مدرن، فضای معرفتی تـازه ­ای برای دینداری گروههایی از مردمان فراهم می آورد و البته هنوز در حال شکل ­گیری و آزمون و توسعه است و مثل هر سنت دیگر، با پرسشها و پیشنهادهایی تکوین می­یابد که نیاز به بحثها و مداقهّ ­های بیشتری در درون عرف و اجتماع فکری دارند.

 امر الهی، نسبت او با عالم و آدم، ماهیت کلام او و نقش پیامبر در آن، نمونه ای از مباحثی است که در این اجتماع فکری معاصر اسلامی به راه افتاده است ومبارک است. تجددخواهی دینی برای اینکه به یک سنت فکری تبدیل بشود، راه درازی در پیش دارد و نیازمند نقد است. نقدها وایرادها ، خود جزوی از داستان گسترش این سنت فکری درحال ساخته شدن هستند. ورود قدرت سیاسی در این گفت وگوهای متعلق به حوزۀ عمومی واجتماع فکری نارواست.

 تـصّوری واهی یا ادعایی تحکم آمیز است که با طرح مباحث تازه درباب چیستی قرآن و کلام الهی، اساس دینداری از بین می­رود، بلکه برعکس؛ اجتماعات تفسیری، ساحاتِ معنایی و سنتهای فکری برای دین ورزیدن توسعه می­یابد . نه تنها کلام الهی بلکه خود امر الهی ، متوقف بر یک سنت فکری انحصاری نیست و در بنای عقلایی ومعرفتی می توان سنتهای فکری دیگری برای توضیح آن تصور کرد. چنانکه در فروض ودعاوی قبلی بحث، یاداوری شد.

مهم­ترین نگرانی که در بحث منتقدان ابراز می­شود دربارۀ حقیقتِ متن قرآن به عنـوان کتاب آسمانی است؛ در حالی که وثاقتِ تاریـخی مصحف ،و چند و چونِ دلالت­ها و راهنمایی­های آن برای مردمان نیز، تنها از طریق سنتهای فکری  توضیح داده شده است. حتی استدلال به آیات قرآن نیز بدون میانجیگری سنتهای معرفتی امکانپذیر نیست و چنانکه در این بحث گفته شد، هرچه سنتهای فکری تنوع وتوسّع پیدا بکنند، راههای بدیل بیشتری برای دین ورزی  فراهم می­آید.  

 

پی دی اف متن کامل سه قسمت

 

نظرات 3 + ارسال نظر
معین پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 http://www.moein.net

سلام

طاعات قبول.مطلب عالی و کافی و وافی برای مقصود بود.

درود خدا از پیش حواله راهتان بوده وخواهد بود.

معین

سلام وعرض ادب
مطلب ناقابل چشم به انتظار نقد ناقدانی همچون حضرت عالی
م-ف
۱۳ مرداد

علی جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 13:19 http://fetragh.blogfa.com/

استاد سلام ودرود.
با آرزوی قبولی طاعات وعبادات.سخنرانی شما با عنوان ساخت اجتماعی دین ورزیدن را خواندم وبسیار یاد گرفتم. اگر امکان دارد منبعی را معرفی نمایید که دین را از منظر پدیدارشناسی بررسی کرده باشد. با سپاس

سلام بر هم مباحثه ای عزیز
مدیریت ذهن -بدن بر شما مبارک باد
سیاه مشقهایی نیازمند نقد ونظر است
درباب پدیدار شناسی دین چند کار فارسی را لابد از نظر گذراندید:
میرچا الیاده، دین پژوهی، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ،1373

مجتبائی، فتح الله، دین پژوهی، تهران، انتشارات هرمس با همکاری «مرکز بین المللی گفتگوی تمدن¬ها»، 1380

خاتمی، محمود، پدیدارشناسى دین، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، 1382

آنه ماری شیمل، تبیین آیات خداوند: نگاهی پدیدار شناسانه به اسلام، عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1376

اما در جهان وبه زبان انگلیسی توصیه می کنم اگر فرصت کردید کتاب دین وپدیدار شناسی ؛کرانه های جدید؛ از بورنمارک و روین، منتشر شده در سال 2010 از مجموعه مطالعات فلسفی(8 ) توسط دانشگاه سودرتورن سوئد را ببینید

متن کامل نسخه پی دی اف کتاب را تقدیم به حضرت عالی در لینکهای روزانه بارگذاری کردم
با بهترین آرزو
م-فراستخواه
16 مرداد 90

[ بدون نام ] شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:43

با سلام و تحیت و آرزوی قبولی طاعات و عبادات؛

صمیمانه تشکر و قدردانی می کنم به خاطر مطالب ارزنده و فراهم نمودن مجال گفتمان‌؛ البته جناب استاد گستاخی بنده را در بیان صریح نظرات در ذیل به بزرگواری خود خواهند بخشید و حتما منتظر پاسخ تکمیلی ایشان عندالاقتضا ،خواهم بود:
چنانکه به درستی اشاره کرده اید پیدایش و تکثر سنت های فکری-معرفتی مانع دینداری نبوده و در صحت کلیت مطلب و نتیجه گیری تردیدی نیست، لکن نسبت به پاراگراف پایانی مقاله و آنچه در مورد وثاقت مصحف و نیز نسبت سنت های فکری-معرفتی و قرآن ذکر گردیده، چند نکته به نظرم می آید که با کسب اجازه غیابی از استاد طرح کنم:
ابتدا، درباره نگرانی منتقدان لازم به ذکر است، در خود کتاب که تفصیلی برای هر چیز است، هیچ شبهه ای نیست که پاسخ داده نشده باشد.
دوم، وثاقت تاریخی مصحف؛ تنها از طریق سنت های فکری توضیح داده نشده است، بلکه بعنوان منبعی وحیانی یعنی خالصتر از عقل اولا در خود کتاب حفاظت از آن و عدم تبدیل کلماتش تضمین و تاکید گردیده ، که چه ضمانتی بالاتر از آن؟ ثانیا چه قبل و چه بعد از قضیه مسیلمه کذاب ، تاریخ کتابت و حفاظت از آن روز به روز مشخص است و برای تحقیق بیشتر نگاهی به مقدمه «پرتوی از قرآن» استاد عالیقدر سید محمود طالقانی(ره) روشنگر خواهد بود.
سوم، در پاراگراف پایانی قید شده است:«استدلال به آیات قرآن نیز بدون میانجیگری سنت های معرفتی امکانپذیر نیست» ، چگونه قرآن که از جهت سند و دلالت برتر است می تواند نیازمند سنت های فکری-معرفتی ای باشد که آنگاه می توانند از جهت هدایت موثر باشند که خود در پرتو هدایت قرآن قرار گیرند نه آنکه از منظر اینها به قرآن نظر شود؟سید محمود طالقانی(ره) در همان کتاب می نویسد:«هر اندازه مباحث قرائت و لغت و اعراب و مطالب کلامی و فلسفی در پیرامون آیات قرآن وسعت می یافت اذهان مسلمانان را از هدایت وسیع و عمومی قرآن محدودتر می ساخت. این علوم و معارف مانند فانوسهای کم نور و لرزان در بیابان تاریک طوفانی است که اگر اندکی پیرامون نزدیک را روشن دارد از پرتو پر دامنه اختران فروزان محجوب می دارد، پندارهایی که از مغز بر می خاست، آنگاه از قرآن و عقل برای اثبات آنها دلیل آورده می شد، مانند مه متراکم و ممتدی گشت و آفاق قرآن را احاطه نموده مانع تابش مستقیم آیات قرآن بر نفوس گردید...»ایشان سپس می افزاید:«جمله ی «هدی للمتقین» قرآن را کتاب هدایت و متقین را موضوع هدایت معرفی نموده، مقصود از تقوا و متقین شاید وسیعتر از آنست که به ذهنهای مانوس پیشی می گیرد زیرا این اتقاء «وقایه گرفتن» بمعنای وسیع، در عمل خودداری از معاصی، و در نفس خودداری از طغیان شهوات و تحریکات نفسانی، و در عقل حریم گرفتن و برتر آمدن از نفوذ و دخالت آرا و عقاید و معلومات بشری است، این خود عالیترین مرتبه ی تقوا می باشد. آن تحولی که برای مردم فطری و ساده نخستین پیش آمد، آن عقده هایی که باز شد، آن حرکت عقلی و معنوی و اصلاح خلقی و اجتماعی که پدید آمد به سبب هدایت صریح و بی آلایش قرآن بود، آیاتی که از زبان رسول خدا (ص) و مسلمانان مومن ، بی حجاب اصطلاحات و معلومات بر نفوس آماده می تابید اگر در همان زمان با بحثهای ادبی و کلامی و جدل آمیخته می شد و حوزه درس برای فهم اینگونه مطالب تشکیل می شد به یقین چنین اثری نداشت.»

با آرزوی توفیق روز افزون والسلام

فرهاد خلقتی

با سلام واحترام به دوست هم مباحثه ای منتقد وگرامی
جناب خلقتی عزیز
ضمن تشکر از وقتی که گذاشتید و نقادی عرایض بنده وارجاع به مباحث عالم نواندیش فقید زنده یاد طالقانی

به نظر بنده ، ساحت تحقیق با ساحت عقیده متفاوت هستند.
مراد بنده بررسی وثاقت تاریخی به عنوان یک پژوهش بود وتصور می کنم که نمی توان با استناد به درون متن ، وثاقت بیرونی آن را احراز کرد.

هر بررسی تاریخی نیز در یک سنت فکری خاصی انجام می گیرد. برای مثال سه محقق می خواهند دربارۀ سندی بررسی تاریخی بکنند، ممکن است محقق نخست در سنت رئالیسم ناب به سر می برد و محقق دوم در سنت رئالیسم انتقادی و محقق سوم در سنت تحلیل گفتمان. این سه محقق با داده ها وشواهد یک جور رفتار نمی کنند و روش بررسی ودلیل آوری آنها متفاوت خواهد بود و احتمالا نتایج مختلفی از تحقیق خود بگیرند.

مسلمانان در سنتهای فکری مختلف ، استدلال های متفاوتی به آیات قرآن داشتند ، ظاهر گرایان با فقها و متکلمین، حکما با هر سه طایفه و عرفا با هر چهار طایفه فرق داشتند . پس پیروان فلسفۀ تحلیلی یا هرمنوتیکی های مسلمان معاصر نیز نحوۀ استدلاشان لابد متفاوت با همۀ پنج گروه مسلمانان سنتی خواهد داشت .
به نظر بنده که هم بحث کوچکی برای شما شدم ، هیچ یک از این استدلالهای قدیم وجدید ، مقدس نیستند وباید مورد بررسی وانتقاد قرار بگیرند وخود این بررسی ها وانتقادهای ما نیز پیوسته مشمول بوته نقد است. مهم پذیرفتن این نقد واخلاق گفت وگو و همپرسه است
البته می پذیرم که این بحثها بسیار پیچیده هستند ورشتۀ درازی دارند و باید با حوصله و دقت پیگیری بشود.
در ملاحظات شما بازهم تأمل می کنم. تأخیر یک روزه در پاسخ به علت قطعی اینترنت بود واز این بابت معذرت می خواهم
با تشکر مجدد
م-فراستخواه
23 مرداد

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد