مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

نقد« سیاست‌های جنسیتی دولت برای دانشگاه ها»


متن کامل سخنرانی فراستخواه  در

تالار ابن خلدون  دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران : 1391  8  29 نقل از  

http://fair-family-law.com/spip.php?article8783

 

به گمان اینجانب، سیاست‌های جنسیتی در دانشگاه ادامۀ سیاستهایی است که از چند سال پیش آغاز شده است. در گونه شناسی سیاستها، به این نوع سیاست گذاری، الگوی تصمیم سازی سیاسی وایدئولوژیک می گوییم که در برابر سایر الگوها مانند الگوی عقلانی  یا الگوی  جستجوی رضایتبخش وغیر آن  قرار دارد. دراین نوع سیاست گذاری‌ها تصمیمات با دور زدن  نهادهای مدنی، افکار عمومی، مطبوعات، NGOها، سازمان‌های حرفه‌ای و همچنین دانشگاه‌ها اتخاذ می شود و سیاست‌های اجتماعی به سیاست‌های دولت تقلیل پبدا می‌کنند. سیاست‌های اجتماعی نباید به سیاست‌های دولت خلاصه شود بلکه ذی نفعان جامعه نیز باید در سیاست گذاری‌های اجتماعی دخیل باشند. متأسفانه احساس تصاحب بر جامعه به جای وظیفۀ حکمرانی در جامعه نشسته است و آقایان فکر می کنند سیاست گذاری برای جامعه  مثل تصمیم گیری برای زندگی خصوصی خودشان است. درحالی که سیاستگذاری  عمومی ناظر بر منافع وحقوق عمومی است وباید حقوق همه قشرهای اجتماعی رعایت بشود از جمله حق زنان برای برخورداری برابر از انتخابهای تحصیلی .

پس ِ پشت  این سیاستهای جنسیتی،  «فکر قدیمی قیمومت مرد بر زن»نهفته است. بقایای «فرهنگ مذکر» و انگاره ها وعادتواره های پدر سالار، تابوهایی ریشه دار و بدوی هستند. البته روحیات پدر سالاری زاییدۀ گوهر ایمان نیست اما به صورت تاریخی با درکی قالبی از  دین و با مناسک گرایی شرعی درآمیخته شده است وتغلیظ  شده است. وقتی قدرت ومنافع وسیاست هم در پشت قضیه باشد  دیگر تکلیف معلوم است. اصولا چرا می گوییم ایدئولوژی، معرفت کاذب می دهد. برای اینکه حتی خود را از  ارائۀ شواهد لازم و دلیل آوری میان ذهنی مستغنی می داند. مخصوصا اگر این ایدئولوژی، دولتی هم باشد.

تبعات این کار چیزی غیر از لطمه زدن به جریان آزاد رشد وتوسعۀ جامعه وفرهنگ ایران وپس افتادن ما از هنجار های متعارف جهان نخواهد بود. حقیقتا من نمی توانم تصور کنم در عصر جهانی شدن که همه از بین المللی شدن آموزش عالی وتعاملات باز علمی بحث می کنند چگونه ما می خواهیم با انواع قید های تصنعی به زندگی پویای آکادمیا لطمه بزنیم؟ این اقدامات در حد ذهن قاصر بنده مطمئنا «کیفیت آموزش عالی ِ نداشتۀ ما» را نیز بمراتب نابود می کند. شگفتا، مرد بودن، برگ برنده ای بشود به جای نمره وهوش و استعداد و  علاقه وانواع ملاک های معتبر جهانی؟  از سوی دیگر این کارها، شکاف میان دولت با قشرهای فرهیخته و آگاه جامعه را بیشتر می کند وشقاق اجتماعی را در دنیا ومنطقه ای به این شکل حساس برای ما افزایش می دهد.

در مباحث تخصصی، چیزی هست که به آن «تحلیل سیاست» می گوییم. وقتی این سیاستها را از حیث تبارشناسی تحلیل می کنیم، به نظر قاصر اینجانب، ریشه در انقلاب فرهنگی  دارند. از آنجا بود که مداخلات در کار دانشگاه آغاز شد.  این چنین بود که نخستین تبعیض های  جنسیتی به زیان زنان از سال 1359 نهادینه شد؛ در گروه  کشاورزی، رشته هایی از گروه فنی مهندسی وحتی گروه علوم پایه و...  . سهمیه بندی‎ها به گونه ای بود که گاهی دونگ دختران تا حدود 10% تا 20% تقلیل می یافت واینجانب در کتاب «سرگذشت وسوانح دانشگاه» توضیح داده ام .

تا حدی که شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 66  طی مصوبه 121 خود  تصویب کرد دانشجویان زن و مرد در دو ردیف جداگانه بنشینند و آموزش عالی کشور در جهتی برود که  در دانشگاه ها کلاسهای دختر وپسر جدا شود، قرائت خانه، کتابخانه ، غذاخوری، آزمایشگاه ، کارگاه و اتاق رایانه؛  «زنانه-مردانه» بشود.

اما در برابر این مقررات از بالا، پویش ها و جوشش هایی هم در متن جامعۀ ایران بود. گروه های جدید اجتماعی وشهری با آفاق نو آشنا می شدند و  الگوی توسعه یافته تری از زیست اجتماعی، برای خود مطالبه می کردند. یکی از این پویش ها انقلاب آرام نجیبانه ای بود که زنان آگاه وآزادیخواه جامعه در پیش گرفتند. از دهۀ 70 شمسی با اندک زمینه هایی که فراهم آمد، زنان به تقّلا افتادند تا بلکه محرومیت، نابرابری و تبعیض تاریخی علیه خود را جبران بکنند.

«انقلاب آرام زنان» خوشبختانه چنان با سرعت پیش رفت که از حوزۀ عمومی به درون  بخشی از جریانهای تصمیم گیری در دولت هم نفوذ پیداکرد. به طوری که  طی دهۀ 70 به یُمن وجود معدودی مدیران عقل گرا،  نسبت به برخی از سیاستهای ایدئولوژیک تجدید نظر شد و مقداری واقع‎گرایی و تعدیل صورت پذیرفت. نتیجه اش موج چشمگیر وامیدوار کننده حضور زنان در ساحتهای فرهنگی واجتماعی و علمی و هنری و آموزشی بود.

 زن یک انسان تمام است و مطمئنا بدون نیاز به مالکیت وقیمومت مرد براو، می تواند حریم وحقوق وشخصیت وحتی وقار وعفافش را در متن جامعه ودر زندگی آزاد اجتماعی پابه پا وهمراه مردان صیانت بکند. موجودی ضعیف نیست که در مکان های جداگانه از او مراقبت و نگهداری بکنیم.  الگوی زیست امروزی مبتنی بر درکی توسعه یافته از هنجارها واخلاق است. ارزشهای والای انسانی تنها از طریق مصونیت های درونزا بسط پیدا می کنند. تعلیم وتربیت به معنای تقویت وپرورش استعدادها وظرفیت های درونی در ذهن وجان انسانهاست نه کنترل های فیزیکی ویک جانبه از بیرون. از تفصیل بیشتر می گذرم ، به هرحال آنچه عرض کردم  قصۀ پویشها در زیست جهان زنان بود.

اما مشکل اینجاست که طرف مقابل هم البته بیکار ننشسته بود. آن نگاه مردسالار که در ابتدا عرض کردم، در بخش بزرگی از قدرت وسیستم رسمی همچنان به صورت ریشه داروجود داشت و همین که فرصتی پیداکرد دوباره کوشید این الگوی زیست توسعه یافته برای  زن ومرد را که در ایران، افتان وخیزان جلو می رفت، برهم بزند.  چنین بود که سیاستها و مقررات تازۀ  سهمیه بندی های جنسیتی از دهۀ 80 در دستگاه های مرکزی دولت مانند وزارت علوم وسازمان سنجش ونهادهای مشابه آغاز شد. مخصوصا ساختارهای ما به گونه ای است که کسانی برای خوش خدمتی و صعود از نردبانهای قدرت با عنوان اسلامی سازی وکذا وکذا آتش بیار معرکه می شوند. یکی داد می زند بجنبید که زنان، دانشگاه ها را تسخیر کردند. آن یکی می گوید بیایید با انواع لطایف سهمیه بندی، جلوی این رشد را بگیریم. عده ای فریاد واسلاما بلند می کنند و مدیرانی هم برای اینکه سطح مدیریتی خود را ارتقا بدهند می گویند از بس که نگران دین هستیم، دانشگاه تحت ریاست مان را «زنانه-مردانه» می کنیم. در این وانفسا لابد گروهی از شهروندان درجه یک نیز برای جمع آوری غنایم، سرازیر کریدورهای وزارتی می شوند که به ما مجوز بدهید می خواهیم دانشگاه تک جنسیتی درست بکنیم.

از قدیم وندیم بعضی به قدری استعداد خوش خدمتی دارند که اگر کلاهی از آنها خواسته شود حاضرند سرهم بیاورند. در حالی که صدها استاندارد کیفی در نظام آموزشی ما سالها وسالها مغفول می ماند و کسی بی تاب نیست، اما یک اشارۀ ضمنی در سطح مافوق، کافی است که از صبح فردایش دیوارها ساخته شود، پرده ها بالا برود، لیست‌های حضور و غیاب جداگانه برای دانشجویان دختر وپسر تهیه شود ومابقی قضایا. در سال 87 حتی شاهد بودیم که آقایانی در آموزش کشور حتی کار را تا صحبت از تفکیک جنسیتی کتابهای درسی نیز کشاندند.

دو سیاست متمایز پابه پای هم دنبال می شود. سیاست اول انواع اهرم های سهمیه بندی است تا  زنان را از دسترس به بخشی از رشته های دلخواه آنها محروم سازد واصولا  بخت آنها را برای تحصیلات مطلوب دانشگاهی کاهش می دهند. برخی از این اهرم های سیاستی، واقعا شمشیر بستن از روست. مثلا به شکل تحکم آمیزی  رشته هایی را  برای زنان حذف می کنند. اما برخی اهرم ها پوشیده تر وپیچیده تر اند. برای مثال می بینند که دختران پیشرفت تحصیلی خوب دارند  ونمره های آنها در مقطع قبلی بالاست. برای همین است که  40 درصد امتیاز را مثلا به نمره در نظر می گیرند و 60 درصد بعدی را میان دختر وپسر تقسیم می کنند. از این طریق، عملا  برگ برندۀ نمره نیز از دختران پرتکاپوی این سرزمین ستانده می شود.

سیاست دوم، ایجاد پردیس های تک جنسیتی است. زنانه  کردن دانشگاه های کشور به بهانۀ جداکردن دختران از پسران، یادگاری از پشت پرده نگاه داشتن زنان است. حقیقتا زشت وزننده است که از زبان برخی می شنویم درس خواندن دختران وپسران جامعه در دانشگاه ها«دقیقا مصداق آن است که گوشت را جلوی گربه بیندازی مگر می‌شود گربه گوشت را نخورد»!!! بنده شرم می کنم از نقل این قول ها.  آیا اهانتی از این بدتر هم به پیشروترین قشرهای اجتماعی(چه زنان وچه مردان) خواهیم دید؟ در شالیزار وبندر و در زندگی عشایری، مردان وزنان پابه پای هم صبح تا شام کار می کنند وجان می کَنند، اکنون فرزندان آنها در دانشگاه نمی توانند زیر یک سقف فرهیختگی، درس بخوانند؟ فرهنگ ایرانی را چه تصور کرده ایم؟

اینجانب چندین وچند پایان نامه در حوزۀ دانشگاه پژوهی را در دوره های دکتری وارشد راهنمایی کرده ام و می کنم، ده ها تحقیق جدی خوانده ام، پژوهش هایی خودم به عنوان مطالعه کنندۀ کوچک انجام داده ام وتقریبا اطمینان دارم دانشگاه ها  یکی از سالم ترین محیط های اجتماعی ماهستند. عجبا از اول انقلاب چرا تمام «میل به کنترل» ما از دانشگاه شروع می شد؟ در اینجا هم گویا همین راه را ادامه می دهند. دختران را در دانشگاه قرنطینه می کنید با این قیاس که اگر دانشجوی پسری از همکلاسی دخترش سؤالی بپرسد وجزوه ای بخواهد، اسلام به خطر می افتد. دردا  ودریغا که ویروس دروغ و فساد و رشوه و انواع مظالم و زور و تهمت و نفرت و خشونت و مردم آزاری، دارد این فرهنگ وجامعه را نابود می کند و ما نگران چه هستیم؟ به عنوان یک هموطن کوچک از شما می پرسم این راه را نیز رفتید، ثم ماذا؟ لابد بعدا نوبت قوم وخویش وهمسایه ومحله و پاساژ و بازار است؟

 از سوی دیگر این نوع سیاست تک جنسیتی کردن نظام آموزشی کشور، مصونیت های طبیعی و خودجوش فرهنگی واجتماعی دختران وپسران ما را برای یک زندگی سالم را از بین می برد. اگر با انواع زمینه ها وسرخوردگی ها وتخریب های عصبی، بچه های پاک  ومستعد مردم به بی انواع بی هنجاری ها هل داده بشوند، لابد در حالت «تک جنسیتی» هم این بی هنجاری می تواند به شکل گرایش همجنس به همجنس و اقسام اعتیاد های زیانبار و کذا وکذا رشد بکند. مگر از اول انقلاب مدارس را تفکیک نکردید پس این آمارها چیست که بعضی از خودتان می گویند حدود شصت هفتاد درصد دانش آموزان مان، تجربه دوست پسر و دوست دختر دارند. اگر از بخشی از حوزه های علمیه واز مذهبی ترین شهرهای کشور شواهد رفتاری منفی گزارش شد، چه می فرمایید؟

گذشته از این تحقیقات نشان داده است که صرف دانشگاه تک جنسیتی، حتی به لحاظ فنی نیز  لزوما فرصتی برای پیشرفت تحصیلی زنان ایجاد نمی کند. این مسأله در دانشگاه الزهرا آزموده شده است. دانشگاه های مردانه ای مثل مالک اشتر را نیز بررسی کنید.  وانگهی این کار به اتلاف منابع و افزایش هزینه ها در جامعه ای با این همه تنگناها می انجامد ومنطق اقتصادی و توجیهات مدیریتی و  فنی هم ندارد. بله در موارد استثنایی که طبق نُرم های آکادمیک ویا اجتماعی وبا توجیهات عقلانی معنادار، می توان یک امکان خاص برای مردان ویا زنان فراهم آورد مانند فلان دانشگاه برای زنان در آلمان یا توکیو. مثل اینکه پارکی در شهر برای بانوان علاقه مند درست بشود، یا پلاژی برای تفریحات راحت گروه های پایبند به دین وآیین فراهم شود.  این قبیل کارها می تواند به شکل معقولی در همه جای دنیا اتفاق بیفتد و چه مانعی دارد؟ اتفاقا با شرط وشروطش بهتر هم هست. اما اینها فرق می کند با آن که  پارکها و کتابخانه ها  و مراکز علمی  وفرهنگی را با درک متحجر  متصلبی تفکیک یا پرده کشی بکنیم. 

در کشوری که شاخص استاد نسبت به دانشجو فاقد کیفیت مطلوب است چرا ما اصرار داریم جمعیت دانشجویی این سرمایه بزرگ ملی مان  را  به انواع بهانه ها تکه تکه بکنیم وبا عواطف شان بازی بکنیم وبه عزت نفس اخلاقی بچه ها لطمه بزنیم ومدام القا بکنیم که شما توانایی یک زندگی پاکیزۀ آزادمنشانه ندارید؟ لابد می گویید خانم ها را استخدام می کنیم، خوب همین حالاش بکنید. چرا کسی داد نمی زند جمعیت دانشجویی ما از حیث جنسیتی حوالی پنجاه پنجاه است، اما سهم هیأت علمی زنش نسبت به کل هیأت علمی در حد 20 درصد و در برخی استانها از این هم کمتر  است وغالب رؤسا ومؤسسان وامنا از آقایان هستند مثل خود دولتمردان. اصلا علم آموزی در مقیاس عمومی خود چه ربطی به جنسیت دارد؟ این نوع مداخلات ایدئولوژیک، لطمه زدن به جریان طبیعی ومتعارف  وآزاد  وعقلانی توسعه در  یک جامعه است. گویا چندان منطقی پشت موضوع تفکیک جنسیتی نمی ماند جز اینکه  ابزاری برای لابی های سیاسی و یارکشی سیاسی هستند. برای جلب حمایت متنفذین مذهبی و جناحی. برای عوام فریبی سیاسی در جهت بالا رفتن به پله های بعدی. وگرنه اکثر بعضی از آقایان مگر خودشان با استفاده از امتیازات ویژه دولتی در کجا درس خوانده اند؟ بچه هایشان در کجا وچطور؟

از سوی دیگر هر اقدامی باید صورت قانونی داشته باشد. البته  قانون هم مخصوصا با ساختارهایی که ما داریم معلوم نیست چقدر درست ومنصفانه باشد.  اما حداقل این است که  وجاهت صوری و اولیۀ قانون را خواهد داشت. تفکیک جنسیتی هم باید به صورت قانون در مجلس تصویب بشود، نه در جای دیگر. از سوی دیگر پارلمانها نیز در همه جای دنیا از جمله در ایران باید به کنوانسیون های بین المللی تعهدشدۀ کشورشان پایبند باشند. آموزش عالی، حق عمومی زنان ومردان است. مطابق مادۀ 26 اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب 10 دسامبر1948 ، دستیابی به آموزش عالی باید با تساوی کامل برای همه امکانپذیر باشد و کنوانسیون مقابله با تبعیض درآموزش مصوب 14 دسامبر1960 درماده 1 ، تبعیض درآموزش را چنین تعریف می کند:  «هرنوع تمایز، محرومیت، محدودیت یا امتیاز به علّت نژاد، رنگ، جنسیّت، زبان ، مذهب، عقیدۀ سیاسی ، تبارملّی یا اجتماعی، وضعیت اقتصادی یا اصل ونسب است که موجب ازبین رفتن یا تضعیف تساوی دربرخورداری آموزشی می شود» و به چند مورد در آن تأکید شده است، مانند

  الف . محرومیت درهرنوع یا سطح آموزشی (ازابتدایی تاعالی)

  ب   . محدودشدن به آموزش باکیفیّت نازل

  ج   . ایجاد نظامهای آموزشی یا مؤسسات جداگانه برای اشخاص وگروههایی ازافراد.

سیاستهای تفکیک با متن این کنوانسیون نیز مغایرت دارد.

 فایل پی دی اف

 

 

نظرات 11 + ارسال نظر
معین سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:19 http://www.moein.net

استاد ارجمند دکتر فراستخواه

سلام

انصافا ارزشیابی سیاست را به نحو احسن ارائه و تحلیل های جامع و مانعی کرده اید.اخیرا صحبتی در انجمن جامعه شناسی ایران تحت عنوان: حقوق و حریم خصوصی زنان - طرح و نقد نظریه سرمایه جنسی کاترین حکیم داشته ام.

در این نشانی

http://isa.org.ir/session-report/5104

بگمانم از زوایه ای با ارزشیابی سیاست های جنسیتی به طور عام و به طور خاص در دانشگاه ها مرتبط بوده و مکملی برای تحلیل های جنابعالی. خوشحال می شوم این مباحث را نقد نموده و با تحلیل های خود در موقعیت های بعدی تلفیق فرمائید. ممنونم و خوشحالم که همزمان با امثال شما در این کشور دم می زنم!

سلام بر دوست بزرگوار محققی به اسم وبه رسم
ممنون از اطلاع رسانی کارهای خوب آن جناب
در اولین فرصت برای استفاده مراجعه می کنم
نیازمند نقد ونظرتان مثل همیشه
ومشتاق دیدار
م-ف

خلیل سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 19:57 http://tarikhroze.blogsky.com

سلام،

دولتمردان فعلی که نمی شنوند. امیدوام امثال آقای عبدالکریم سروش این مطالب را بخوانند و از کردارهای گذشته خود با دیدن این نتایج بخود آیند.

دوست منتقد عزیز با سلام وضمن تشکر از ملاحظات همیشگی
البته مطمئنم بهتر از بنده توجه دارید که مهم روح حقیقت جویی است
....
فردی که اشاره کرده اید خوشبختانه در ادامه حیات فکری خود نمونه ای از دیدگاه های انسانی وعقلانی به دین ودولت را نمایندگی کردند
اما دریغ از دیگرانی که اشاره فرموده اید وهنوز افکار متحجر ومتصلب واقتداگرا وتمامی خواه مذهبی خود را با منافع ورانتها وقدرت دنیوی درآمیخته اند وچه خوش بر جهل جماعات سوارند.
دردا ودریغا بر این سرزمین سوخته
م-ف

هاتف ایمان پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:33 http://www.hatef-e-iman.blogfa.com

درود بر شما
از مطالعه ی مقاله ی دقیق و پر مغز و نغزتان لذّت بردم
به نظر من تفکیک جنسیّتی دانشگاه ها ، حتّی موجب بیشتر شدن دغدغه های جنسی دانشجویان و به مرکز ذهن آمدن این غریزه در اندیشه ی ایشان می شود .
خیلی ممنون می شوم که اگر در رابطه با همبستگی این دو مقوله ، اطّلاعاتی دارید ، ارائه بفرمایید .
در ضمن ، همچنان منتظر پاسخ های شما به پرسش هایی که در باب نسبت دین و اخلاق پرسیده بودم هستم .
در پناهِ « او » باشید .

با سلام ووبهترینها
نه اطلاعاتی ندارم
درموضوع دوم نیز به امید حق اگر بحثی داشتم در قسمت اخلاق یا دین وبلاگ احتمالا ارائه شود
م-ف

هاتف ایمان پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:48 http://www.hatef-e-iman.blogfa.com

نام پاک « او » را دوباره بر زبان می آورم : سلام
دغدغه ای داشتم که می خواستم با شما استاد عزیز در میان بگذارم و از شما راهنمایی بخواهم .
استاد عزیزم
دینداری ، دغدغه ی نخست زندگی من است .
( از مواجهه با امر متعالی بگیرید تا عمل به احکام فقهی اسلامی )
چه کنم تا بتوانم این دغدغه ی خویش را در این روزگار پر آشوب رها نکنم و به نیکی از عهده ی این دغدغه ( که در قبالش احساس مسئولیّت می کنم ) بر آیم ؟
می خواهم دین من ، دین باشد ؛ نه استبداد ستایی و آزادی ستیزی و جهل پرستی و خرافه گرایی و غم دوستی و . . .
دوست دارم به دیگران ، به همه ی آدمیانی که با ایشان معاشرت دارم ( و خدا را شاهد می گیرم که نسبت به هدایت ایشان ، سوز و حرصی پیامبر گونه « توبه / 128 » دارم ) دینداری ای عرضه کنم که با آن به معنا و تعالی رسند و به ابدیّت و با او بپیوندند و با اهریمن ظلم بستیزند و هر آنچه که انبیا برای آن کوشیده اند .
مرا در این راه و برای رسیدن به این هدفم راهنمایی کنید .
معرّفی کتابی ، رهنمود اخلاقی ای ، و هر چیز دیگر . . .
به « او » می سپارمتان .

با سلام مجدد دوست عزیز حس صمیمی تان را ارج می نهم
انبیا با انگشت ماه را نشان می دادند ما در انگشت خیره شده ایم از ماه مانده ایم
دین را غایتی است که اهل ایمان را سزد آن غایات را بجویند
برای شما بهترینها را آرزو می کنم وخود نیازمند راهنمایی هستم. ایمان تان پاک ودل تان منور به نور حق ومناسبات تان به فضیلت وعدالت
م-ف

امین جمعه 24 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 00:06

بسمه تعالی
جناب آقای دکتر فراستخواه
با سلام و احترام
من هم به عنوان یک دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی با اقدامات ظاهری در راستای اصلاح محیط آموزش عالی مخالف و انتقاداتی را مد نظر دارم. از سویی آزادی و حضور زن در عرصه و محیط های اجتماعی و آموزشی را به هیچ وجه نفی نمی کنم.
اما بیان این مطلب توسط جنابعالی بهانه ای برای طرح ناراحتی و دقدقه من در خصوص آزادی و حفظ حقوق افراد شد.
توجه به این نکته برای اکثریت روشنفکران، اساتید و دانشجویان ضروری است که علاوه بر تاکید و توجه به آزادی و حقوق زنان، حقوق پسران و مردان عرصه تعلیم و تربیت را نیز مورد توجه و اهمیت قرار دهند.
همیشه برای تمام دختران و زنان آگاه، متعهد و متعالی این مرز و بوم ارزش و احترام بسیار شدیدی قائل بوده و هستم. چرا که جامعه ای متعالی نیازمند مادرانی متعالی، وفادار و ایثارگر است.
اما من و بسیاری از پسران جامعه امروز، به مانند بسیاری از دختران نیازمند آزادی و وجود شرایط پاک و سالم انسانی از سوی دختران و زنان به منظور کسب تعالیم ارزشمند انسانی می باشیم.
متاسفانه در شرایط امروز همه دم از حق و حقوق آزادی دختران می زنند و آزادی و احترام به حق آن ها را به بهانه های مختلف در بوق و کرنا می کنند.
اما پسران و مردان نیز نیازمند آزادی می باشند. نیازمند محیط پاک و سالمی که برخی دختران و زنان حداقل های آن را رعایت نمی نمایند. متاسفانه برخی از دختران امروز با وضع ظاهری نامناسب و انجام رفتارهایی خلاف شان و جایگاه ارزشمند و انسانی شان به راحتی و گستاخی تمام، آزادی و حقوق انسانی پسران و مردان را به دلیل حفظ آزادی خود زیرپا می نهند.
بنابراین هنگامی که برخی دختران و پسران آزادی و حقوق همدیگر را در محیط عمومی دانشگاه رعایت نمی کنند، دانشجویان بسیاری وجود چنین تصمیمات و انفکاک هایی را در عین انتقاد به آن مورد پذیرش قرار می دهند.
با تشکر

با سلام خدمت منتقد عزیز با شما موافقم که حقوق وآزادی مردان وزنان با هم له وپایمال می شود اخلاق وفضیلت از جنس مصونیت درونی است کار دولت مراقبت اخلاقی از شما نیست شما خود بهتر می توانید هشیاری وسلامت وپاکیزگی اخلاقی تان را حفظ کنید واگر کمکی لازم است از سوی دانشمندان ومربیان ومصلحان اجتماعی است ونهادهای مدنی . دختران وپسران می توانند با تربیتهای صحیح درونزا با هم زندگی بکننند ودرس بخوانند این نظر بنده در جای یک دانش آموز است و دیدگاه شما نیز متفاوت با دیدگاه بنده وبسیار محترم است
موفق باشید
م-ف

امین جمعه 24 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:21

بسمه تعالی
با سلام و احترام
همانطور که خودتان در قسمتی از متن تصریح نمودید تصورم بر این است که وجود و تاسیس دانشگاه ها و موسسات آموزشی تک جنسیتی فی نفسه موجب تضعیف شرایط علمی و حق یادگیری خانم ها نخواهد شد.
از سویی به نظرم دانشگاه ها نمی تواند به صورت قانونی و مستقیم در هدایت رفتار اخلاقی افراد در جامعه و دانشگاه وارد شود. اما با همکاری و مشارکت افراد جامعه می تواند فضایی سالم در جهت رشد و توسعه اخلاقی و علمی و تعالی ارزش های انسانی فراهم نماید.
با تشکر از توجه جنابعالی

با سلام خدمت دوست محقق منتقد ممنون از اظهار نظر حضرت عالی .بنده براورد متفاوتی دارم .تفکیک جنسیتی به گمان این دانش آموز سیاست نادرستی است ودیدگاه آن محقق عزیز محترم است
م-ف

معین چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:10 http://https://plus.google.com/116243714058559624419/posts?hl=en


سلام

مقدمات بحثی مرتبط با مطالب این پست و نیز کامنت های ذیل آن در وب سایت مهر خانه در نشانی ذیل فراهم شده است.از جناب فراستخواه و سایر علاقه مندان دعوت به مشارکت می شود.

http://mehrkhane.com/fa/news/4782/%D8%B4%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B7-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D9%81-%D9%86%D8%A7%D9%BE%D8%B0%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D9%87%D8%B4-%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D9%87%D8%AF

دوست محقق معین سلام وارادت قلبی
ممنون از راهنمایی
م-ف

معین چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 14:01 http://https://plus.google.com/116243714058559624419/posts?hl=en

سلام بر جناب فراستخواه

نوشته اید:

زن یک انسان تمام است و مطمئنا بدون نیاز به مالکیت وقیمومت مرد براو، می تواند حریم وحقوق وشخصیت وحتی وقار وعفافش را در متن جامعه ودر زندگی آزاد اجتماعی پابه پا وهمراه مردان صیانت بکند. موجودی ضعیف نیست که در مکان های جداگانه از او مراقبت و نگهداری بکنیم. الگوی زیست امروزی مبتنی بر درکی توسعه یافته از هنجارها واخلاق است. ارزشهای والای انسانی تنها از طریق مصونیت های درونزا بسط پیدا می کنند. تعلیم وتربیت به معنای تقویت وپرورش استعدادها وظرفیت های درونی در ذهن وجان انسانهاست نه کنترل های فیزیکی ویک جانبه از بیرون.

لطفا در مورد درک توسعه یافته از هنجارها و اخلاق در اینجا و یا در پست جداگانه بحث کنید

سلام مجدد وممنون از طرح موضوع و به روی دیده با هم می آموزیم
م-ف

معین چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 20:01 http://https://plus.google.com/116243714058559624419/posts

استاد عزیز جناب فراست خواه

سلام

امروز عصر را با نوشته های خوب شما گذرانده ام . نوشتک ها و تاملات. و هنوز مشغولم. و بسیار عالی و آرامش بخش است.
ممنون از قبول پیشنهاد. من بعد از تامل در اندیشه های کاترین حکیم و طرح و نقد آن در انجمن جامعه شناسی - که در اولین کامنت این نوشته به آن اشاره کردم- و مطالعات جانبی دیگر به دو پرسش که در واقع مشکل هم هست رسیده ام که امیدوارم با درایت شما تبدیل به مسئله شده و برای حل آنها نیز به سهم خود راهکار ارائه فرمائید و راهنمائی کنید. و بنده هم خواهم آموخت و درس هم پس خواهم داد انشا الله. پرسش ها از این قراراند

1- چگونه شرایط حضور فعال/انسانی و زنانه/مادرانه خانم ها را همزمان در جامعه و خانه فراهم کنیم؟

2-آیا تقلیل “حقوق زنان” به حق “تبدیل حریم خصوصی زن به جولانگاه عمومی جامعه” شرط انصاف و برابری جویی زنان و مطالبه حقوق آنان است؟

مطالعه بیشتر
http://isa.org.ir/session-report/5104


درود ....من چقدر خوشحال باید باشم که محققی جدی مشق هایم را می خواند ونیازمند ملاحظات ونقدهای تان مثل همیشه
چه پرسشهای مهمی نیز افکنده اید ؟گرسنه تحلیل اند
غنیمت است اینجا شاید مراجعه کنندگان فرصت مرور به آن سایت وخواندن کارهای جالب شما به دست بیاورند
م-ف

ش.ح سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 14:28

استاد گرانمایه
درود
وسپاس از توجه تان به این نیمه پنهان جامعه در ایران عزیزمان. زمانی که نسبت حضور زنان در عرصه علم آموزی نسبت به مردان بسیار اندک بود کسی به فکر تبعیض مثبت برای زنان جامعه نیفتاد . اکنون که زنان ایرانی شایستگی خویش را در این عرصه نشان داده اند آنانی که خویش را قیم مردم از جمله زنان می دانند به فکر تبعیض مثبت برای حضور مردان در این عرصه افتاده ؛ بدون اینکه ریشه یابی کنند که چرا پسران ما انگیزه ادامه تحصیل در دانشگاه را ندارند؟!! و حال در اقدامی نابخردانه پیشنهاد تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها را دارند! در اوایل پیروزی انقلاب با همین دیدگاه اساتید مجرب مرد از دبیرستان های دخترانه گرفته شد پیش از آنی که اساتید مورد نیاز زن تربیت و در اختیار مدارس دخترانه قرار گیرند...
انگار هنوز هم می پندارند ایران جزیره ایست در دنیا و پایبندیش به تعهدات بین المللی "کاغذ پاره ای" بیش نیست!!
شگفتا! که هر روز در این مرز و بوم شاهد پسرفت در دستاوردهای حداقلی جامعه زنان هستیم ...

ممنون دوست محقق منتقد از طرح دیدگاه های تان
م-ف

معین جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:21 http://https://plus.google.com/u/0/116243714058559624419/posts

سلام بر استاد فراستخواه

صبح جمعه شما به خیر و امیدوارم این روز و روزها به قول شما از ما مبارک شود!

در یکی دو روز اخیر تامل درمفاد دو مقاله نظرم را راجع به جامع و مانع بودن تحلیل جنابعالی در این یادداشت تغییر داد.
لذا توصیه می کنم علاوه بر توجه به منابع مورد اشاره ام در کامنت های پیش و نیز درخواست مجدد برای اندیشه ورزی پیرامون پرسش های مطرح شده در این کامنت ها به دو مقاله بسیار مهم که معرفی می کنم عنایت فرمائید

نخست مقاله خانم ایزابل هیل پژوهشگر امریکایی است که به "رشد اهمیت طبقه در ساختار خانواده امریکایی" پرداخته است.این مقاله علاوه بر انتشار در شماره جاری واشینگتن مانتلی توسط موسسه بروکینگز هم باز نشر شده است.در مقاله "ایزابل ساهیل که در ژانویه 2013 اوائل بهمن ماه جاری منتشر شده وی با اشاره به گزارش تاریخی " دانیل موینهان" جامعه شناس برجسته امریکایی و آمارهای اشتغال و ازدواج موجود امریکا وضعیت خانواده متوسط سفید پوست امریکایی را در سال 2013 را بدتر از وضعیت خانواده های فقیر سیاه پوست امریکایی در سال 1965 دانسته است!
ساهیل بالا رفتن میزان تحصیلات ، اشتغال و استقلال زنان در امریکا را با افزایش: "طلاق، تولد فرزندان خارج از ازدواج وخانواده های تک والد" مرتبط دانسته وحسرت ناپایداری خانواده ،کاهش نرخ ازدواج و از دست رفتن هر چه بیشتر ارزش های سنتی خانواده در امریکا را خورده و تحلیل هایی در این موارد ارائه نموده است..
اندیشه های مطرح شده در این مقاله شاهدی است بر تلاش های فکری – علمی برای حفظ ارزش های سنتی خانوادگی در قلب مدرنیزیم! در سال 2013! در این مقاله شاهدیم که بانوی اندیشمند فرهیخته امریکایی از سیاست های فمینیستی که ظاهرا در دفاع از بانوان اتخاذ شده اما در عمل به سرکوب و بردگی آنها و خانواده های ناقص انجامیده! به فغان آمده است.
مقاله خانم ساهیل هم اکنون در نشانی های ذیل قابل در یافت است:

http://www.brookings.edu/research/articles/2013/01/family-structure-class-sawhill

............................

http://www.washingtonmonthly.com/magazine/january_february_2013/features/the_new_white_negro042050.php

مقاله دوم،اثر حجت الاسلام دکتر ولی الله نقی پور فر و حاوی اندیشه های ناب و سرشار اسلامی درزمینه حفظ و ارتقای حقوق جوانان ،زنان و خانواده در ایران است. این مقاله33 صفحه ای در حال حاضر با عنوان : "جایگاه نهاد خانواده در سیاستگذاری اجرایی و اداری نظام اسلامی" در لینک زیر قابل دریافت است.

http://www.olgou.ir/downloads/Ketab/ketab03/9.pdf

متاسفانه در ایران هم که همه با هم در حال دعوی هستیم و کسی به کسی نیست! اما ظاهرا حواس بعضی از ما جمع تر بوده و اندیشه های قابل تاملی برای حفظ کیان ملک و دین و مردم مطرح کرده اند.

با احترام
محقق معین
جمعه سیزده بهمن 91

سلام بر دوست محقق وممنون از تغییر نظرتان و توجه به کاستی های عرایض بنده و ارائه دیدگاه های تان و بیان نگرانی های تان درباب برخی امور
م-ف

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد