مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

دربارۀ نمایشگاه کتاب تهران

پاسخ فراستخواه به نظرخواهی شرق

چاپ شده در شرق

پنجشنبه 19 اردیبهشت1392، ص7

 

من با این «نمایشگاه» قهرم. چون مکانی برای همه نیست. نمایشگاه کتاب، طبق تعریف  وعلی القاعده باید، تکه ای از بازار کتاب باشد. بازار کتاب نیز، بخشی از بازار دانش واندیشه وهنر وفرهنگ است.

اما در جامعۀ ما، بازار فرهنگ به دلیل مداخلات زیاد دولتی، متأسفانه مخدوش می شود. بازار، خصائص خود را دارد. بازار باید رقابتی باشد ونه انحصاری. بازار باید آزاد باشد و قواعد وضوابط آن را خود حرفه ای ها و اهل بازار و اهل صنف ومشتریان تعیین واجرا بکنند نه دولت. بازار باید حاوی اطلاعات کافی برای مراجعان باشد. بازار باید از متن جامعه بجوشد و نظم او درونزا باشد.

اگر چنین است نمایشگاه کتاب  به حکم اینکه از جنس بازار  است بنابه سرشتش، انتظار می رود مکانی باشدتا در او همه ناشران ومؤلفان بتوانند کالای خود را طبق قانونی عادلانه  وآزادمنشانه عرضه بکنند. در حالی که چنین نیست. من چند کتابم سالهاست در ارشاد گرفتار شده است و به آنها مجوز نمی دهند. لطفا عنایت فرمایید عرض می کنم، چند کتاب و چندسال! من که عددی نیستم. مؤلفان دیگری نیز این مشکل را دارند. این از آنجا ناشی می شود که دولت به جای اینکه خادم فرهنگ باشد، خود را قیّم فرهنگ وتعیین کنندۀ محتوای آن می داند. نتیجه اش این است کتابهایی نمی توانند مجوز بگیرند و به نمایشگاه وبه بازار  وبه جهان سوم معرفت راه یابند. در سینه ها وذهن ها وجانهای یک عده، غریب وتنها می مانند و آخرش نیز از بین می روند. بدین ترتیب نویسنده ها، نانویسا  می شوند  وکتابهایی زنده به گور. برای این است که من با نمایشگاه کتاب قهر هستم وحسّ رفتن و گشتن در آن را در خود پیدا نمی کنم. کتاب های خارجی را نیز که برای مطالعه لازم دارم  بناگزیر از طریق  لیستهای منتشر شده ناشران بین المللی،  شناسایی وتعیین می کنم و به کتابداران خوب کتابخانه های دانشگاهی می دهم تا در حد امکانات اعتباری محدودشان از آنجا خریداری بکنند. همیشه در فصل نمایشگاه، جزو نخستین مراجعان به کتابخانه ها هستم که کتابهای تازه خریداری شدۀ مورد نیازم را می خوانم. به طوری که گاهی برخی کتاب ها را قبل از شماره کردن وثبت کتابها به لطف کتابداران برای مطالعه  امانت می گیرم.

ما نیازمند بازار دانش وبازار هنر وبازار فرهنگ هستیم که با قواعد شناخته شدۀ عرفی شکل بگیرند و کانون جوشان خلاقیت وتولید وابتکار وتنوع و پویایی در این سرزمین بشوند. آرزوی نمایشگاه هایی که  قاصد خوش خبر چنین بازار پررونقی باشند والبته اقتصادی عقلانی که در او  نویسنده وخواننده ای هنوز برجای بماند.


پی دی اف




نظرات 3 + ارسال نظر
آرش احدی مطلق دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 22:30

حضرت استاد
با نگاهی نه چندان موشکافانه نیز می توان به درماندگی و پسرفت فرهنگ در جامعه ی کنونی دست یافت. وجود تفاوت معنی دار ابعاد فرهنگی و اخلاقی و علمی و .... ایران امروز با کمتر از یک دهه پیش، خود تفکری و بحثی می طلبد به غایت عمیق و تاثربرانگیز...... کتابفروشی های شهر ما یک به یک به فست فوتی تبدیل شده اند و بسیار سودآورتر از پیش! کاش رزومه کاری افرادی که در ارشاد مسئول تایید کتابهای اساتیدی چون دکتر فراستخواه و .... بوده اند و هستند را منتشر کنند.... تا .....

ممنون دوست محقق عزیز...ضمن تبریک نسبت به پژوهش درخشان اخیر تان...آرزو می کنم کتاب های شما نسل جدید علمی در آینده این سرزمین سوخته ، از این گرفتاری ها نداشته باشد
درود

خلیل چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 00:33 http://tarikhroz3.blogsky.com


سلام،

حق با شماست.

ممنون ...درد مشترک

مهدی احمدیان شیجانی شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 00:48

سلام استاد سلام

استاد همانطور که اطلاع دارید بنده کتابفروشم آن هم در مجموعه ای به نام شهر کتاب که میدانگاه برخورد ذهن فکر و اندیشه مراجعین شده است و به جرئت میتوانم بگویم شهر کتاب کرج بدعت این اتفاق را نهاده است
استاد بزرگوارم کاش می شد در جامعه ای که رنج روزانه آن به افزایش و چند برابر شدن علاقه وافری دارد و این به لطف دولتیان محترم است حداقل در فضایی که به قصد کتاب خوانی رخ نموده است این اتفاق ناخوشایند را شاهد نبودیم ای کاش
ولی افسوس
استاد من 2 سال است که با نمایشگاه قهرم
با نمایشگاهی که دولتی بودنش مشهود است قهرم
کاش فرصتی بود رو در روی شما استاد درد آشنا مینشستم و درد دل بازگو میکردم
به خدا شما بهترین شنونده این اتفاق ناخوشایند پر سابقه هستید
ای کاش من در امروز بودم و نمایشگاه کتاب همان نمایشگاه سالهای دور گذشته
خدا عفو نکند کسانی را که از خواندن کتابهای پر قدر شما ما دانشجویان را محروم کرده اند
خدایا........

سلام بر ساقی دردمندی از ساقیان دانش واندیشه در این سرزمین
درد مشترکی است نازنین
با بهترینها
م-ف

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد