مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

کرونا و مدارس

کرونا  و مدارس

گفت و گوی صدای معلم با مقصود فراستخواه

پنجم اسفند ماه 98

دراینجا ، سایت صدای معلم: 

 

صدای معلم :

آیا تعطیلی مدارس می تواند به عنوان یک راهبرد مناسب مورد استفاده و یا استناد قرار بگیرد ؟

فراستخواه:

ما متاسفانه گرایش پنهانی به تعطیلی داریم. متاسفانه بخش های قابل توجهی از جامعه ایران به هر بهانه ای به طور ناخوداگاه گرایش پنهانی دارد که تعطیلی داشته باشد البته این امر علل مختلف تاریخی دارد نه این که ذات جامعه ایران این  گونه باشد بلکه به علل تاریخی دچار بی اعتمادی و فرسایش سرمایه های اجتماعی و کاهش مشارکت، دلبستگی و تعلق اجتماعی و کاهش امید به آینده و اعتماد به نفس و خود اثربخشی شده است. بخشی از بچه ها به طور ناخودآگاه خوشحال می شوند . طیفی از معلمان نیز بدشان نمی آید که بروند دنبال کارهای معوقه شان و یا امور معمولی که خودشان را سرپا نگه بدارند یا گاهی بعضی کسانی که امکاناتی دارند و می خواهند بروند به مسافرتی و استفاده هایی بکنند ...

متاسفانه چون جامعه دچار وضعیت  surviving شده  یعنی جامعه می خواهد خودش را سر پا نگه دارد و جامعه ای که ارزش های بقا بر آن حاکم شده، تعطیلی برایش یک فرصتی است در جهت همان ارزش های بقا. این نیز علت هایی داشته است. آن طور نیست که ذات باورانه بگوییم روانشناسی جامعه ایران این گونه است نه اصلا به نظر من اینها در ذات جامعه ایران نیست بلکه موقعیت های تاریخی وشرایط اداره کشور وناکارامدی نهادها وسیستم ها بود که این روحیات را پرورش داده است  مخصوصا در این چهار دهه گذشته نیز براثر فقدان سیستم های صحیح سیاستی و مدیریتی متمرکز وعمودی متأسفانه  تشدید شده و در نتیجه روح  تولید ، کار ، کوشش و امید به این که نتیجه کار و کوشش خودمان را خواهیم دید، کاهش یافته و به جای آن از زیر کار در رفتن و شانه خالی کردن افزایش یافته است.   تولید و کوشش و فعالیت و امید به این که نتیجه کوشش هایمان را خواهیم دید و جهت گیری های درازمدت در ایران جایش را داده است به یک احساس های آنی ، یک لذت های زودگذر ، وضعیت معیشتی. از سوی دیگر در حال زندگی کردن ودم را غنیمت شمردن در ادبیات و فرهنگ ما هم زمینه ای دارد .

حالی خوش باش و عمر بر باد مکن! پر کن قدح باده که معلومم نیست، کاین دم که فروبرم برآرم یا نه

و... که البته هیچ وقت این ها معناهایشان لزوما بد نیست ولی عملا ما استنباط  هاو معناهای نازلی از آنها داریم مثلا از اشعار خیام که متفکر وریاضی دان جدی عقل گرا ، پرکار و عاقبت اندیشی بود  یک چنین استنباط های عامیانه دم غنیمتی مبتذلی داریم. سخنان او می تواند معناهای بسیار خوبی داشته باشد ولی عملا سهم ما معناهای سطح نازلی از آنها شده است  و آن گونه که شما هم اشاره کردید :

صدای معلم :

"  در حال زندگی کردن "

فراستخواه :

بله و به آینده فکر نکردن برای این که امید به آینده کاهش پیدا کرده و اعتمادمان هم نسبت به نتایج کارمان خیلی کم شده و حس خودکارآمدی و اثربخشی مان کم شده و در مجموع گرایش پنهانی به تعطیلی وجود دارد .به تعبیر یکی از متفکران ایرانی ، داریوش شایگان ما طی سده ها در تعطیلات تاریخی به سر می بردیم و به نوعی  از سده های گذشته در که دوره انحطاط شروع شده ما به تعطیلات تاریخی رفتیم و در این 200 سال گذشته یک بیداری هایی در ایرانیان پیدا شده که از غیبت تاریخی خودشان بیایند و  در کلاس جهانی حاضر شوند و در پهنه روزگار و درس آموخته های این جهان پرشتاب رقابتی وپیشرو ،  خود را به اشتراک بگذارند و یاد بگیرند.شما معلمید و این ادبیات را خوب می توانید متوجه شوید . ما از کلاس جهانی غیبت کردیم . بعضی از روشنگران ، منتقدان و بیدار دلان و هوشیاران ایرانی می خواستند و می خواهند برگردند به کلاس جهانی. اما یک نوع لختی و ماندْ و  اینرسی در جامعه هست  که همچنان بدمان نمی آید در حالت " غیبت " به سر ببریم و غیر عقلانی ودر غفلت زندگی بکنیم.  حضور در تجربه های جهانی و پیشرفتی که در دنیا وجود دارد نمی خواهیم داشته باشیم.

 اگر برگردیم به موضوع اصلی ؛ من فکر می کنم اینکه به هر بهانه ای مدرسه را تعطیل کنیم اصلا درست نیست. ولی این به معنای آن هم نیست که بچه هایمان را بسپاریم به دست بیماری ها به دست ویروس های منتشر . معلمان را بفرستیم به آغوش مخاطراتی که در وضعیت عدم مراقبت های اجتماعی و ضعفی که در سلامت اجتماعی ، نظام سلامت  و مدیریت نظام سیاست و سلامت کشور وجود دارد ما نمی توانیم معلمان مان را به دست حوادث بسپاریم. بچه ها و کودکانمان را به دست حوادث بسپاریم. ما باید احساس مسئولیت داشته باشیم. در نتیجه من نه می توانم بگویم که  معلمان و بچه های ما به مدرسه بیایند با این سیستم های بهداشتی کم ، با این امکانات نابرابر و با این وضعیت و مشکلاتی که در مدیریت جامعه وجود دارد و مراقبت های اجتماعی کافی وجود ندارد ریسک کنیم و بعد فرزندانمان را به خطر بیندازیم.

شما می دانید که کرونا در چین پیدا شد و آنها و خیلی از کشورها حتی در منطقه ما  مراقبت های خوبی کردند نسبت به این بیماری ؛ از نظر کنترل مرزها ،  مسافرت هایشان  و از نظر مراقبت های اجتماعی ومدیریتی و همکاری های دواطلبانه ای که فراهم آوردند موفق تر از ما بودند در حالی که ما هنوز هم ودر این موضوع نیز متأسفانه همچنان گرفتار عدم مراقبت و پنهان کاری هستیم و هنوز نیز وزیران ومعاون وزیران وحاکمان بی توجه به تجربه های جهانی هستند و حرفهای خام می زنند وذهنی وایدئولوژیک وسیاسی رفتار می کنند. به دلیل این که سیاست(آن هم سیاست ایدئولوژیک حکومتی)  بر همه چیز غلبه دارد  و بهره برداری یکسویه از  انتخابات بر ما غلبه پیدا کرد و می خواستیم مسئله انتخابات را مدیریت کنیم خبرها را منعکس نکردیم و خیلی از مخفی کاری هایی صورت گرفت و اخیرا در خبرها آمده بود که متاسفانه  دیروز هشت نفر از هموطنان ما جانشان را از دست دادند که می توانست این نباشد .

اگر گفته های رسمی خود آقایان را مبنا قرار بدهیم  در ایران  حدود 15 تا 20 درصد از افراد مبتلا فوت کرده اند در حالی که در چین یک عدد خیلی کوچک 3 درصدی بود و مبتلایانی که در چین جان خودشان را از دست دادند خیلی کم بود و هست، در کره جنوبی  از این هم کمتر یعنی در حد یک وشش دهم درصد است.  این حاصل یک نظامی است که هزینه های تمرکزش را می پردازیم واز هرج ومرج وناکارامدی اش نیز رنج می بریم.

پس من پیشنهاد نمی کنم که مدارس را باز کنیم و بچه ها را و ومعلمان را که جزو آسیب پذیرترین ومحروم ترین طبقات فرهنگی ایران هستند به خطر بیندازیم . در عین حال پیشنهاد هم نمی کنم با این تعطیلی مدیریت آموزش و پرورش خودش را راحت کند و همان تنبلی که عرض کردم در جامعه ایران هست به مراتب در وزارت آموزش و پرورش و مدیران کل آموزش و پرورش نیز خدای ناکرده همین تنبلی وجود دارد و آنها هم راحت می شوند و می گویند تعطیل می کنیم و دیگر  مسئولیتی هم نداریم.

این طور نیست که مدیر کل آموزش و پرورش ، وزیر ، معاون و  سیاست گذاران تربیت در ایران ، مدارس کشور را تعطیل کنند و دل خودشان را خوش بکنند ....در سیستم های فعلی یک جور محافظه کاری به وجود آمده و این که هر کس می خواهد رفع تکلیف کند و  گلیم خودش را بیرون بکشد .  الآن وزیر علوم ما هم آمده دانشگاه ها و همایش ها را تعطیل کرده و گفته من گلیم خودم را بیرون می کشم و اسقاط تکلیف است و تمام. من این هفته دعوت به چهار همایش برای ارائه مقاله علمی شده بودم  همه آنها تعطیل شده و وزیر محترم هم می گوید تعطیل می کنم تا  فردا نیایند گریبان مرا نگیرند که شما همایش ها را برگزار کردید و آن جا سرایت پیدا کرد و این گونه شد ؛ در نتیجه همه به فکر خودشان هستند. باز اینجا نیز چرا نمی شد این همایش ها را مقداری به صورت مجازی برگزار کرد چرا  نمی شد فعالیتهای مجازی وغیر حضوری در حوزه علم وفناوری وآموزش عالی در این فرصت در حد ممکن تقویت بشود

به خاطر همین تنها چیزی که مغفول می شود منافع و مصالح عمومی است . یعنی اینطور نیست که مدارس که تعطیل شد فکری برای آموزش های از راه دور و انواع سرگرمی های علمی برای بچه وبازآموزی ودانش افزایی غیر حضوری برای معلمان وبخشی فعالیت های معوقه دیگر با استفاده نظام چند رسانه ای وفناوری اطلاعات وارتباطات باشیم یا برای دانشگاه ها ودانشجویان  واعضای هیأت علمی هم چنین زمینه هایی فراهم بیاوریم  بلکه فقط از خودمان رفع تکلیف می کنیم وتعطیل می کنیم وراحت می شویم.

خلاصه بگویم ، اگر فعلا ما سیستم های مراقبتی نداریم که فعالیت های حضوری ادامه داشته باشد ، حداقل فعالیت های هوشمندسازی مدارس را دنبال کنیم . بدانیم که اگر امروز مدارس ما بیشتر هوشمند بودند و قحط اینترنت وزیرساختهای سخت ونرم در آموزش وپرورش ایران خصوصا در شهرهای ومناطق محروم نبود و همه مدارس و استان های محروم و مناطق محروم شهرها و مدارس ما به زیر ساخت های لازم مجهز بودند و معلمان از طریق سیستم های از راه دور تدریس می کردند و آموزش و پرورش شرایطی ایجاد می کرد و مدارس کمک می کردند در هر منطقه ، ناحیه و استان و در هر شهری این امکانات ایجاد شود و درس های دیجیتال و مجازی راه اندازی شوند بسیاری از مشکلات را الان نداشتیم و خیال مان راحت بود واز این تعطیلی  خیلی ضرر  نمی کردیم.

تصریح می کنم ، ما با تعطیل کردن خودمان را راحت می کنیم .اگر سیستم های کلان مدیریتی ما درست ومبتنی بر عقلانیت ونظام شایستگی  بود این مشکلات برای ما به وجود نمی آید . نه کرونا ما را این قدر کرخت می کند و نه به خاطر این بیماری و سایر موارد مشابه مجبور می شدیم مدارس را ببندیم و اگر رسانه های آزاد و حوزه عمومی نقد ومطالبه بود مدارس ما به این مقدار از بی اختیار بودن و آموزش وپرورش به این مقدار بی قدرتی دچار نمی شد.

ما باید از این داستان ها نتیجه بگیریم که اگر ما به سادگی و در سال های گذشته زیر ساخت های مجازی ، هوشمند سازی مدارس و سایر امور مدرن را پیش می بردیم ، زیر ساخت های سخت و نرم آی تی فراهم می شد و همین الان در شهرها درس های آنلاین گذاشته می شد و بچه ها در خانه ها از طریق موبایل هایشان ، کامپیوترها و... مرتبط می شدند و بخشی از درس هایشان را به صورت غیرحضوری برگزار می شد، همراه انواع سرگرمی های شاد وآموزش های عمومی  ومفرّح .  تکلیف هایی معنادار وشاد و خلاق تهیه می شد که کار کنند و باز به نحوی از طریق سیستم های هوشمند پاسخ دهند ، خودآزمایی ها داشته باشند ، کارهایی در خانه انجام دهند و به تدریج که کرونا کنترل می شود در بخش هایی از ساعات به صورت  غیرحضوری وسپس بتدریج نیمه حضوری ادامه دهند تا در اولین فرصت آماده شوند  که دوباره درس و بحث حضوری از سر بگیرد با انرژی های تر وتازه.

صدای معلم :

شما اگر در حال حاضر در مقام یک فرد تصمیم گیرنده و در حوزه " اجرا " بودید چه می کردید . از سوی دیگر به نظر می رسد مطالبه اکثریت جامعه این است که مدارس و مراکز آموزشی تعطیل شوند .خودتان هم تاکید کردید که تعطیلی راه حل بحران نیست و حل مساله را به تعویق می اندازد .اگر هم مدارس تعطیل شوند به خاطر پارامترها و ویژگی های فرهنگی که ما داریم مثل کشور چین و سایر کشورها وضعیت به گونه ای نیست که مردم به حرف مسئولان گوش کنند ، قرنطینه شوند و مساله مدیریت شود . تجربه نشان می دهد در جامعه ایرانی وقتی مدارس تعطیل می شوند ، در عوض مراکز خرید شلوغ می شوند ، مسافرت های بین شهری بیشتر می شود . ( اخیرا معاون وزارت بهداشت اعلام کرد که به خاطر تعطیلی مدارس 20 درصد میزان سفرهای برون شهری بیشتر شده است ) .در واقع ما مدارس را تعطیل می کنیم اما آلودگی و بیماری به جای آن که کنترل و مدیریت شود افزایش پیدا می کند !در حقیقت فاکتور آموزش را هم خودمان و به دست خودمان عملا تعطیل می کنیم !

فراستخواه :

هرمشکلی راه حل های کارشناسی ومدیریتی وفنی و علمی  دارد. البته اگر کسی که در مقام یک مدیر کل نشسته ، حاضر شود که  انرژی وابتکار وخلاقیت و پشتکار  از خود نشان بدهد واصلا اختیار ابتکار داشته باشد. بله فرمودید، اما بنده که هرگز نخواستم مقامی داشته باشم و چنین اشتهایی نداشتم ونخواهم داشت بنده یک معلم ام و یک محقق ام، تمام، به این هم افتخار می کنم ولی اگر بفرض جای یک وزیر یا مدیر کل بودم نامه ی سرگشاده ای می نوشتم و در همه جا منتشر می کردم بین  مردم وخانواده ها و معلمان ومدارس و البته روی سخنم متوجه  صدا و سیما و می گفتم ای  آقایانی که همه چیز در انحصار رسانه شماست برای آموزش وپرورش در این روزها چه می کنید؟ گروه کاری کارشناسی وتخصصی تشکیل می دادم حتی به صورت مجازی برای تولید محتوا و پخش در این رسانه ها. می گفتم کلاس ها را از طریق تلویزیون برگزار کنید به علاوه بازی ها وسرگرمی های علمی. شبکه آموزش تلویزیون را به همراهی جدی فرامی خواندم. رادیو تلویزیون دولتی را زیر سؤال وانتقاد از منظر تعلیم وتربیت قرار می دادم .  توپ تعلیم وتربیت مغفول  ومظلوم فرزندان این ملت را به زمین هیأت دولت و مقامات حکومتی وسیاستی که یکی دوتا هم نیستند شورای عالی انقلاب فرهنگی وچه وچه می انداختم.  

از طریق رادیو و تلویزیون به خانواده ها اعلام می کردیم که خانواده ها و دانش آموزانی که قرار بود ساعت 8 به مدرسه بروند در خانه شرایط لازم و مناسب فراهم کنند و به جای آن که کلاس بیاید پای تلویزیون بنشیند و درس هایی نوآورانه مفرحی که از طریق تلویزیون داده می شوند را آموزش ببینند همراه با انواع بازی های علمی وسرگرمی های مفرح علمی ومسابقات از راه دور وجوایز و برنامه های پرمحتوای اصیل وشاد که توسط خود حرفه ای  ومعلمان ومشاوران مدارس تولید بشود واتفاقا کمک مالی برای آنها نیز بشود به جای اینکه به صورت رانت  در انحصار گروه های خاص باشد.

در واقع رسانه ملی ، وزارت ارتباطات وشورای عالی آن به کمک آموزش دعوت می شد . اگر مدیر کل شجاعی هم باشد انتقاد را متوجه صدا و سیما و رادیو و تلویزیون می کند که چرا ما با همکاری نمی کنید ؟  صدایش را بلند می کند و رونوشت اش را به رئیس جمهور ، رهبری ، مجلس و... ارسال می کند و می گوید که من می توانم وباید از فرزندان ومعلمان جامعه مراقبت بکنم وتعطیل بکنم ولی نمی توانم اساس جریان آموزش را به خاطر کرونا دچار وقفه بکنم و مطالبه دارم . یک لحظه باز ایستادن جریان آموختن معادل عقب ماندن از دنیاست. در چنین شرایطی اگر اختیار به دست حرفه ای ودانشمندان  باشد انجمن اولیا و مربیان اطلاعیه می دادند و مطالبه ی خودشان را بیان می کردند . مشکل آموزش وپرورش ومدارس در ایران امروز این است که حوزه ای عمومی برای مطالبات ندارند و فشار به حاکمان نمی توانند وارد بکنند وجنبش اجتماعی نمی توانند راه بیندازند. حضرتعالی به عنوان " صدای معلم " ، صدای معلمان را بیان می کردید که ما قرار نیست ما به هر بهانه ای مملکت و تعلیم و تربیت را یک دفعه تعطیل کنیم وخود را راحت کنیم ما می توانیم خانواده ها را تشویق کنیم و بعد دانش آموزان را از طریق رادیو و تلویزیون و شبکه های اجتماعی همچنان درگیر علم آموزی وکارهای علمی وسرگرمی های علمی و انواع آموزش های مهارتی بکینم  قدری هم شادتر ومتنوع تر و هنری تر و اجتماعی تر ومشارکت ورزانه تر. از این فرصت همچنین می توان استفاده کرد ویک نظر سنجی ملی از خانواده ها ومعلمان ودانش آموزان کرد. وزارت ارتباطات باید موظف شود که سرویس کافی و تسهیلات به خانواده ها از طریق شبکه های اجتماعی ارائه کند که بچه ها و دانش آموزان در این دوره بتوانند تمرین آموزش از راه دور  کنند .

این یک بلاست . ولی ما از طریق هر تهدیدی می توانیم استفاده کرده و آن تهدید را تبدیل به فرصت کنیم .ملت های دنیا اول این که جلوی درد را می گیرند که شر به وجود نیاید و وقتی هم حادث می شود آن را طوری مدیریت می کند که فرصتی برای آموختن ، نوآوری می شود . پس ما هم می توانیم  حداقل از این شرایط دردناک چنین استفاده  یک مقدار از این وزن سنگین آموزش حضوری که به طور سنتی در ایران وجود دارد بکاهیم . من البته معتقد نیستم که آموزش غیرحضوری می تواند جای آموزش حضوری را بگیرد .اما  در یک چنین شرایطی می توانیم نه به عنوان یک " جایگزین " بلکه در نقش یک " مکمل " و جبرانگر از آن استفاده کنیم .

آیا این  عرایض من به لحاظ کاربردی کجایش مشکل دارد ؟پس در این مرحله برای مدیران شجاعت لازم است .مدیران ما باید شجاع باشند .مدیران ما فقط نخواهند خودشان را سرپا نگه دارند .ما هر نقدی می کنیم آقایان یادگرفته اند که تکرار کنند این حرف ها کلی و تئوریک  وروشنفکری هستند !کجایش تئوریک است ؟ البته باید هر حرفی مبنای تئوریک وعلمی وجهانی  وروشنگرانه داشته باشد ودر عین حال بومی ومحلی وکاربردی هم باشد . مدیر آموزش و پرورش اگر شجاعت داشته باشد باید در این حوزه ها وارد شود .الان آموزش و پرورش ما جایی شده است برای بخشنامه دادن و...برف می بارد او هم سریع به رادیو و تلویزیون خبر می دهد که مدارس فلان شهر تعطیل است و...

فقط تعطیل است ؟ دست تان درد نکند. چرا از همان رسانه نمی خواهید همکاری بکنند تا در روز برفی آموزش ها به صورت غیرحضوری وبه صورت متنوع وباز و خلاق ومفرح و نوآورانه  ادامه پیدا بکند. این 14 میلیون دانش آموز ایرانی و این نسل آینده را ما نمی توانیم مسئولیت تعطیلی شان را  وعقب افتادگی از علم آموزی شان را  ووقفه در پیشرفتهای علمی وفنی شان را بر عهده بگیریم . رئیس جمهور و وزرا و صدا و سیما و همه مقامات باید  با وزارت آموزش و پرورش همراهی کنند تا در این وقفه های حضوری انواع ابتکارات غیرحضوری برخط راه بیفتد. منتهی یک وزیر شجاع لازم است که نماینده منافع خانواده ها ومعلمان ومدارس ودانش آموزان باشد و  مطالبه گر ونقاد وجسور باشد و صدای مدارس ومعلمان وخانواده ها ودانش اموزان باشد نه بله قربان گوی حاکمان. نخواهد فقط خودش را حفظ کند . در حال حاضر فقط " وظیفه گرایی " بر اکثر مدیران حاکم است  والبته هستند خصوصا در لایه های میانی مدیران در اینجا وآنجا که هم دلسوزی وهم اطلاعات شان بیشتر از بندۀ کمترین است و  افکار و ابتکاراتی دارند  که برای شان آرزوی موفقیت واثربخشی دارم. بنده هم خدا شاهد است الان که به سؤالات حضرت عالی پاسخ عرض می کنم  همین الان که در دفتر کارم در منزل هستم از سحرگاه زود در حال کار منزلم اینجا نشسته ام و پشت کامپیوتر کار  ومطالعه می کنم و باور کنید دارم غصه می خورم که چرا ساعت 2 نمی توانم در کلاسم در دانشگاه علامه حضور پیدا کنم ؟چرا من نتوانم امروز به صورت غیرحضوری به بچه ها درس دهم ؟به نماینده دانشجویان زنگ زدم . گفتم می توانید بچه ها را به صورت یک گروه درآورید که بتوانیم از طریق " مجازی " ارتباط برقرار کنیم ؟ اما دانشگاه ها تخصصی تر  ومتنوع تر هستند وکارشان دشوارتر است و هر دانشگاه شرایط خاص خودش را دارد و دانشجویان در سن دیگری هستند و این را به صورت ملی و هماهنگ انجام دادن  شاید قدری سخت است . فعلا که واحدهای درسی و دانشگاه ها متفاوت هستند اما در آموزش و پرورش که درس ها تقریبا هماهنگ و یکسان  هستند می شود در سطح ملی اقدامات ابتکاری هماهنگی صورت بگیرد  ودر چنین مواقعی با استفاده از انواع نظام های چند رسانه ای وبا حمایت های دولت ودستگاه های دولتی می شود آموزش علم، آموزش های مفید اجتماعی ، مهارتهای زندگی پیشرفته ، سرگرمی های علمی وبازی ها ونظر سنجی ها ونیازسنجی ها راه انداخت و انواع استفاده از این ایام کرد برای افزایش آگاهی ها و انگیزه ها و پیوندها و همدلی ها وابتکارات و نقدها وارزیابی ها و بازآموزی ها وتوانمندسازی ها و تبدیل تهدیدها به فرصتها . پایان گفت و گو /

فایل پی دی اف کامل

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد