مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

بی پناه، ماها....

بی پناه، ماها....

ساعت پنج ونیم صبح زودِ امروز 27-1-1401 از منزل بیرون می ­زدم که پسرجوان و برومند همسایه  را دیدم: سر باندپیچی شده، بیست وچند بخیه خورده و مضطرب.

-...جان من چه شده؟

 -شب در جایی میهمان بودیم برگشتنی، پارکینگ؛ وسط دعوایی واقع شدیم ناخواسته.  در دستان­شان قمه ها و انواع آلات قتاله وباقی داستان دردناک...

این گوشه ­ای از حوادث شرّ مکررِ  شبانه روزی است در پیرامون­ مان.

سیستم­های رسمی سیاستی ومدیریتی کشور بشدت ناکارامدند. سازمان اجتماعی ومدنی وفرهنگی شهرهای­مان را نیز طی چند دهه تضعیف کرده ایم، تعادل هنجارین یک فرهنگ را برهم زده ایم .....

در دفاع از این جامعه چه باید بکنیم؟

تکیه ­گاه این مردم کجاست؟ تاب آوری چگونه وتا کی؟ برخی می­گویند دفاع شخصی یادبگیریم. خرید و نگهداری سلاح­های سرد وگرم مدتهاست که شیوع پیدا کرده و مابقی چاره­ جویی های یک مردم از سر لاعلاجی...

اما اینها همه که  بستن اسب در پشت گاری است.

در چرخۀ معیوبِ «شروران وقربانیان» چه کسانی و کجا  به این نسل بی­ پناه بیاموزند که چطور یادبگیرند، چگونه حلِّ این مسائل بکنند، چه مهارت­های پیشرفتۀ زندگی لازم دارند برای سازگاری خلاق با چنین اوضاع  و تنوعاتِ هوشمندی در این شرایط!.. بی پناه، ماها  

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد چهارشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1401 ساعت 23:18

راهکار چیست؟ راهکاری که به سریعترین روش بتوان این خرابی ها را جبران کرد؟ و از کجا باید شروع کرد؟ مردم یا حکمرانی؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد