مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

مقصود فراستخواه

فضایی میان ذهنی در حوزه عمومی نقد و گفت وگو

شرارتهای سیستمی و ساختاری قربانی می گیرد

شرارتهای سیستمی و ساختاری قربانی می گیرد


گفتگوی ایسنا با مقصود فراستخواه


در اینجا:


isna.ir/xdMVRZ

 

این‌که یک دانشجو در نهایت و در آخر هیجانات خودش، دست به خودکشی می‌زند و خودش را قربانی می‌کند؛ در واقع همین هیجانات منفی است که انبار می‌شود و حتی به حدی می‌رسد که یک جوانی خودش را از زندگی محروم می‌کند و زندگی خودش را به پایان می‌رساند.

دانشجوی دکتری در چنین وضعیتی رساله دکتری خود را انجام می‌دهد و مقاله می‌نویسد. تا مقاله نداشته باشد، اجازه دفاع ندارد و نمی‌تواند دفاع کند. آیین‌نامه‌های مختلف تحصیلی درست کردیم و به جان دانشجویان انداختیم. آیین‌نامه‌هایی که ما به جان استادان و دانشجویان انداختیم،

یک دانشجوی دکتری تا زمانی که به مرحله رساله می‌رسد، خسته شده است، بروکراسی انرژی او را گرفته، روابط قدرت انرژی‌ او را گرفته، مشکلات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی جامعه و انواع مشکلاتی که جامعه ایران در این سال‌ها داشته انرژی بچه‌ها را می‌گیرد.

دانشجویان ما روز به روز بخت اخلاقی‌شان کم می‌شود و ما شانس اخلاقی بودن را از آن‌ها می‌گیریم  دچار  فرسایش تحصیلی می شوند یعنی خستگی ذهنی و عاطفی.

دانشگاه، باید دانشجو محور شود . مهم‌ترین ذی‌نفع دانشگاه، دانشجو است. منظومه دانشگاه باید به دور شمس دانشجو بچرخد و باید برای دانشجو پردیس با کیفیت، آموزش با کیفیت و زندگی دانشجویی با کیفیت فراهم شود. دانشجو باید آزادی و حق انتخاب داشته باشد. باید بتواند اعتراض کند و مسائل صنفی‌ و اجتماعی و مسائل درسی خود را دنبال کند.

دانشجو حتی برای یک پرسش‌نامه معطل می‌ماند و نمی‌تواند حتی یک پرسش‌نامه را در دانشگاه خودشان توزیع کند. انواع و اقسام ملاحظات امنیتی و سیاسی در دانشگاه وجود دارد.

آزادی آکادمیک، فقط آزادی استاد نیست؛ بلکه آزادی دانشجو نیز است. انتخاب موضوع، انتخاب واحد، استاد، موضوع رساله و ... با توافق باید انجام شود.

مدیریت غلط ما، بروکراسی و کاغذبازی غلط ما و دیوان‌سالاری غلط ما، دانشجویان را در موقعیت‌های خطرخیز و خطرناک قرار می‌دهد.

اداره کشور ما به لحاظ اقتصادی، دیپلماسی و سیاسی، به نوعی است که همه‌چیز دست به دست هم می‌دهد تا آینده این‌ جوانان را در شرایط خاصی قرار دهد. این وضعیت به رؤیاهای آن‌ها لطمه می‌زند و آن‌ها را دچار تردید می‌کند و در یک وضعیت خستگی عاطفی.

من قصد ندارم حرف‌های منفی بزنم، ولی مجبورم؛ چون احساس می‌کنم یک نفر قربانی شده و افراد دیگری در حال غرق شدن هستند. یک نفر از بهترین دوره عمرش محروم شده و این نتیجه کاهش مداوم سرمایه‌های اقتصادی و فرسایش مداوم سرمایه‌های اجتماعی است. در حالی که سرمایه اقتصادی و اجتماعی پایین است اما سرمایه فرهنگی و سرمایه نمادین در جامعه ایران بالا است؛ یعنی ملتی هستیم با سطح انتظارات بالا، اما سطح تامین انتظارات ما پایین است. جوان‌های ما احساس می‌کنند، سرمایه زندگی رضایت‌بخششان پایین آمده و این به رؤیاهای آن‌ها لطمه می‌زند و امید آن‌ها به آینده را دچار مشکل می‌کند.

در این سه ماه گذشته، شعار زن، زندگی، آزادی مطرح شده و از زندگی صحبت شده علتش این است که این جوانان می‌خواهند زندگی کنند.

وقتی جوانان می‌بینند که خواسته‌هایشان تامین نمی‌شود، یک راهش این است که به بیرون مهاجرت کنند. راه دیگر این است که مهاجرت به درون کنند. راه دیگر اعتراض است. ناراحتی‌های خود را بروز می‌دهند که البته خود همین اعتراض هم مشکلات دیگری برایشان ایجاد می‌کند. گاهی یک راه برایشان می‌ماند که خطرناک‌ترین و دراماتیک‌ترین و سوزناک‌ترین راه است؛ در چنین وضعیتی، آن‌ها دست به خشونت بر خود می‌زنند! زورشان به خودشان می‌رسد و این‌جاست که فاجعه اتفاق می‌افتد و ما یک انسانی را از دست می‌دهیم.

فراستخواه با بیان اینکه این اتفاق یک فاجعه است، تاکید کرد: همه باید بنشینیم و برای این مشکل سال‌ها فکر کنیم و خودمان را ملامت کنیم. سیستم‌ها باید پاسخگو شوند که چرا چنین شرایطی به وجود آمده است؟

این بدترین خشونت نسبت به جوانان است! نمی‌شود که ما همه چیز را خراب کنیم، بعد بگوییم شما تاب‌آوری کنید؛ این واقعاً اهانت است.

نهادهای رسمی باید خودشان را اصلاح کنند و به توانمندسازی کمک کنند، سیستم‌ها را بهبود بخشند و شرایط اداره کشور را بهتر کنند. مدیریت دانشگاه برای زندگی دانشجو چه کاری کرده؟ اصلاً چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ سیستم بروکراتیک متمرکز ما طی سال‌ها همه اختیارات را از مدیریت دانشگاه گرفته است. اگر به رییس دانشگاه هم بگویید، می‌گوید من چه کاری می‌توانم انجام دهم؟ با کدام پول؟ با کدام اختیارات؟ دانشگاه خودش یک نهاد مستاصلی شده و تبدیل به ابواب جمعی دولت شده است. شما چه انتظاری دارید؟

ما دچار شرارت ساختاری هستیم . سیستم وقتی به هم می‌خورد، وضعیتی پیش می‌آید که امروز یک نفر، فردا بنده و روز دیگر یک فرد دیگر قربانی می‌شود و ما می‌نشینیم برای قربانی گریه می‌کنیم. بله دردش کشنده است؛ ولی به جای این‌که بعد از وقوع واقعه بنشینیم و ماتم بگیریم، قبل از وقوع واقعه باید فکر کنیم.

سیستم‌ها باید اصلاح شوند شیوه‌های حکمرانی و اداره کشور و شیوه‌های اداره جمعیت باید تغییر کنند؛ چون شرایط به‌گونه‌ای شده که از درون آن موقعیت‌های خطرناک بیرون می‌آید. ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم فاجعه‌ای را که منجر به از دست رفتن یک جان عزیز شده، جبران کنیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد