ناآشنایی ساختار رسمی و مستقر با جامعۀ متحول و متکثر
اینجا
نشست بررسی چیستی و چرایی اعتراضات 1401 به همت مرکز پژوهشهای اتاق ایران و با حضور فرشاد مؤمنی اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، مقصود فراستخواه جامعهشناس و عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی و سمیه توحیدلو جامعهشناس و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
محمد قاسمی رئیس مرکز پژوهشهای اتاق ایران با بیان اینکه هیچ فرد دلسوزی نمیتواند از کنار اتفاقات سه ماه گذشته بیتفاوت عبور کند گفت: نیاز است هرکس در حوزه توانایی خود تحلیلهای علمی دقیق درباره موضوع بیان کند و پیشنهادهایی که برای گذر کشور از این دوران سخت را ارائه کند. این سلسله جلسات در اتاق ایران نیز با همین هدف برگزار میشود.
...در این نشست مقصود فراستخواه، جامعهشناس گفت: از منظرهای مختلف میتوان فهمی از ماهیت و چیستی این جنبش اعتراضی دنبال کرد و من ۵ منظر در این مطالعات به دست آوردهام که در اینجا صرفا به بیان دو منظر آن میپردازم و سپس از دو منظر، نخست تغییرات در جامعه ایران و دوم عاملیت انسانی تغییرات، به تبیین اعتراضات اخیر پرداخت.
او به تغییرات مهم جمعیتی در چهار دهه اخیر ایران اشاره کرده و گفت: از جمله تغییرات این است که میانگین سالهای تحصیل ایرانیها از 2.6 در ابتدای انقلاب به 10 در حال حاضر رسیده است که حتی از بسیاری از کشورهای توسعهیافته نیز بهتر است. همچنین در چهار دهه از دهه 60 تا 1398 سرمایه انسانی بر مبنای سه متغیر آموزش و بهداشت و سلامت از شاخص 13 در سال 60 به حدود 60 رسیده است. ما هم اکنون 14 میلیون جمعیت انباشته تحصیلکرده عالی در کشور داریم.
فراستخواه گفت: بر اثر این تغییرات ارزشهای ایرانیان هم تحولیافته است. از جمله اینکه جامعه عرفیتر و فردگراتر شده است، بیشتر از رسانه استفاده میکند و بیش از گذاشته مطالبه مشارکت دارد. از ویژگیهای جمعیتی ما میل شدید استفاده از اینترنت و رسانه است. این موضوع تکانهها، ارزشها و تخیل جمعی را دگرگون کرده و برای جامعه فضای خودمختار ایجاد میکند. لذا تحرک جامعه نیز افزایش یافته است.
او توضیح داد: جامه ما بر اثر این تغییرات جمعیتی که با عنوان «جِرم بحرانی» از آن نام میبرم، درگیر یک دوگانه شکل و محتوا شده است. شکل ساختاری این جامعه با بخش مهم و تعیینکننده محتوای فرهنگی و اجتماعی این جامعه در ستیز و تنافر است. این ساختار رسمی با زیست جهان این جامعه دگرگونشده در این سه دهه ناآشنا است و نمیتواند این جمعیت را اداره کند. رتبه ایران در آموزش از 167 کشور 75 است اما همین ایران در آزادی شخصی رتبه 165 دارد و در حکمرانی رتبه آن 163 است. بنابراین این حکمرانی تناسبی با این ملت ندارد.
فراستخواه با ابراز نگرانی از اینکه حکومت به نتایج بررسیهای علمی انجام شده زیر نظر مؤسسات مورد تأیید خودش هم توجه نمیکند ادامه داد: در این بررسیها به 10 تغییر در جامعه ایران اشاره شده است که عبارتاند از: تغییر ارزشها و نگرشها، افول سرمایه اجتماعی و اعتماد به دولت و قوانین، تغییر در سبک زندگی، تغییر رفتارهای مذهبی دینداران و اینکه دین دیگر نمیتواند عنصر انسجام بخش جامعه باشد، تغییر در اخلاقیات جامعه، تغییرات نسلی، تحول در افکار عمومی و هراس از آینده، افزایش تکثرگرایی، کاهش مشارکت در اجتماعات و نهادهای مدنی و در نهایت تغییر نگرش مردم به سیاست ورزی رسمی و کاهش اعتماد به صندوق رأی.
او با تأکید بر اینکه این تغییرات از جنس رشد بیبازگشت است گفت: دیگر این جامعه را نمیتوان به دهه 70 و 60 بازگرداند. ولی سیستم این تغییرات را شناسایی و حمایت نکرده و با انواع کنترلهای ایدئولوژیک برای این تغییرات هزینه میکند.
فراستخواه با بیان اینکه این تحولات از دهه 70 به بعد زیرپوست شهرها رفته است و خود را در فضاهای عمومی و در تغییر نامگذاریها، تغییر لباسها، مطالبه حضور در استادیومها، جنبش سبک زندگی و انقلاب آرام زنان و همینطور ایجاد نخبگان خود را نشان داده است. نخبگان معمولی در کوچه و خیابان، هنر، فکر، ادبیات، کسبوکار و زیست جهان جامعه منتشر شدهاند.
این جامعهشناس ادامه داد: این تغییرات که به عنوان سرمایه اجتماعی استفاده نشده و زیرپوست شهر رفته، در کنار ذخیره اسطورگانی قوی در ایران، قدرت تصویرسازی بزرگی ایجاد کرده است. این جامعه پر تخیل شده و برای آینده، رؤیاپردازی دارد. به علاوه ایران فرهنگ اعتراضی و نارضایتی تاریخی دارد و این جنبش زیرپوستی با این نارضایتی درآمیخته و مقابل فرهنگ رسمی ایستاده است. اما در مقابل، فرهنگ رسمی به حاملان این فرهنگ غیررسمی حتی اجازه نمیدهد در مستعمرگی این سیستم زندگی کند. لذا این جنبش در لحظه و رویدادی مانند «لحظه مهسایی» از زیرپوست بیرون میزند و به شکل جنبش اعتراضی خود را نشان میدهد. لحظه مهسایی نشان از چرخش جدی جامعه از جنبش زیرپوستی به مدل جنبش کف خیابان است.
او از منظر عاملیت اجتماعی نیز با بیان اینکه آخرین بازماندههای نسل انقلاب با انواع بحران از جمله بحران روایت و بحران خاطره مواجه هستند، گفت: اما در مقابل، نسل جوان و نوجوان دختر و پسر، به کمک زنان بزرگتر از خود جمعیت فعالی تشکیل دادهاند که رؤیاهای آنها بیشتر زندگی به آن سبکی است که میخواهند.
این جامعهشناس با بیان اینکه زبان نسل جدید متفاوت است و از برخی کمبودها ازجمله نابرابری فرصتهای شغلی رنج میبرد بیان کرد: 20 درصد فرصتهای شغلی برای زنان است. حاصل ترافیک شدید منابع با این حکمرانی بد، بازتولید انواع ایدئولوژیهاست. جامعه در کار ساختن ایدئولوژیهای گوناگون است و باید گفت در ایران حداقل هشت ایدئولوژی تازه در راه است که عبارتاند از: ایدئولوژیهای سنی و جنسی است. فمنیسم تمامقد در ایران در حال رشد است. ایدئولوژیهای سکولار، ایدئولوژیهای قومی زبانی و مذهبی، ایدئولوژیهای نخبگانی در مقابل نخبگان رسمی و سنتی، ایدئولوژیهای سکونتگاهی مرکز-پیرامون، ایدئولوژیهای دسترسی به منابع، ایدئولوژیهای طبقاتی جدید و ایدئولوژیهای سیاسی بر سر دستیابی قدرت.
اینجا https://otaghiranonline.ir/news/55060
و اینجا
https://www.ettelaat.com/mobile/archives/321035?device=phone