اندیشه پویا، ش 83، نوروز 1402 ، ص 117
کتاب کنشگران مرزی جزو ده کتاب منتخب سال 1401 در حوزۀ تاریخ ایران
از ایوان جامعه تا دیوان دولت
علی ملیحی
کنشگران مرزی؛ صد سال نخست از نسل شوشتری (۱۱۷۰ شمسی) تا نسل فروغی (۱۲۷۰ شمسی) / مقصود فراستخواه/ 1401/ نشر گام نو/ ۶۰۰ صفحه/ ۳۲۰ هزار تومان
فراتر از یک دهه است که مقصود فراستخواه جامعهشناس و پژوهشگر شناختهشده تلاش میکند نظریهی «کنشگران مرزی» را به عنوان پاسخی به مسائل ایران عرضه کند. در یک تعریف خلاصه، کنشگر مرزی عاملی انسانیست که میکوشد در فاصلهی میان محدودیتهای ساختاری ایران، امکانهایی تازه کشف یا حتا خلق بکند. او بین «دیوان حکومت» و «ایوان جامعه» رفتوآمد میکند و در مرزهای میان دولت و جامعه در تردد است. فراستخواه معتقد است که مفهوم کنشگران مرزی، از درگیری ذهنی او با «گرههای فروبستهی توسعه» برآمده است. به روایت او در ایرانِ ما با افزایش شکاف میان ملت و دولت، در شرایط انسداد که پنجرههای گفتوگو بسته میشوند، دیوارهای بیاعتمادی بلندتر و حوزههای مدنی ضعیفتر میشوند، بهرغم اینکه ناامیدی بر ذهنها سنگین میشود اما جامعهی ایرانی از نفس نمیافتد. قابلیتهای تمدنی و فرهنگی موجب میشود که بازیگران جامعه، صورتهای متفاوتی از کنشگری را پیش بگیرند و یکی از همین صور متفاوت، کنشگری مرزیست. آنهایی که یک پا در حکومت و پای دیگری در جامعه دارند و با ایجاد فضاهای واسط و گشودن ظرفیتهایی برای گفتوگو جامعه را توانمند میسازند. عاملانی که در میان «مقتضیات قدرت» و «حقوق مدنیت» یا میان «دین» و «عرف» و در یک کلام در یک منطقهی خاکستری میان دولت و ملت به کنشگری میپردازند. حاصل تلاشهای او در کتاب کنشگران مرزی شرح و بسط داده شده و جلد نخست آن که به طرح مبانی نظری و روایت تاریخی کارنامهی کنشگران مرزیِ پیش از دورهی قاجار تا پایان این دوره است، حالا منتشر شده و جلد دوم که به کارنامهی کنشگران مرزی در دوران پهلوی میپردازد در آینده منتشر خواهد شد.
اما چرا کتاب کنشگران مرزی از مهمترین کتابهای تاریخ منتشرشده در سال ۱۴۰۱ است و تلاش فراستخواه برای بازخوانی تجربهی کنشگران مرزی در تاریخ ما، چه اهمیتی برای ایرانِ امروز ما دارد؟ فراستخواه در مقدمهی کتابش به سراغ والتر بنیامین رفته و از قول او مینویسد: «تاریخ همان جستجوی آرزوهای فروخوردهی پیشینیان است. تاریخ در حقیقت روایت نوادگان از شکست نیاکان است. فاتحان البته همواره کلکسیونی از تاریخ درست میکنند اما شکستخوردگان نیز به نوبهی خود میتوانند آنرا وارونه بخوانند و دوباره بخوانند.» فراستخواه به ما تذکر میدهد که بنیامین این را در فرودستان میدید اما در ایران نه تنها فرودستان بلکه صدراعظمهایی چون امیرکبیر و مشاورانی محتشم چون مستشارالدوله نیز خفه شدند. فراستخواه با اشاره به فهرستی طولانی از کنشگران مرزی که در دو قرن گذشته با آرزوی توسعهی ایران تکاپو کردهاند اما در نهایت بازنده شدهاند، نتیجه میگیرد که میتوان «تاریخ را چنان خواند که آرزوهای برنیامدهی مردگان به صدا در بیایند».
بر اساس آنچه تاکنون از مفهوم کنشگران مرزی، عمومی شده، ذهن ما بیشتر به سوی کارنامهی روشنفکرـدولتمردان پهلوی میرود. اما در کتاب با نمونههای جدیدی از کنشگران مرزی نیز آشنا میشویم. تیپهای متنوعی که شاهزادگان و درباریان و بازرگانان را نیز شامل میشود. مثلاً فراستخواه معتقد است عباسمیرزا ولیعهد قدرتمند و کاردان فتحعلیشاه نیز کنشگر مرزی بود، چراکه شاهزادهی قاجار بعد از تجربهی شکست از روسیه با یکی از نخستین لحظههای عملکرد مرزی در عهد قاجار روبرو شد و در آن لحظه، به الگوی «ترقی» به عنوان راهحل تازه جهت حل مشکل حکمرواییاش رسید. در لیست کنشگران مرزی دورهی قاجار نام صدراعظمهایی چون میرزاتقی خان امیرکبیر و میرزا حسین خان سپهسالار نیز دیده میشود. اولی با الگوی نظم از بالا، سیاست نوسازی آمرانه را پیش گرفت، و دومی نیز که به گمان فراستخواه صدراعظم رئالیست و پراگماتیست ناصرالدین شاه بود، توانست فضاهای مرزی جدیدی را میان دولت و جامعه بیافریند. او به روایت فراستخواه، حدود اختیارات دولت را روشن کرد، مراودات جهانی را افزایش داد، از ترویج دانش در مطبوعات پشتیبانی نمود و با ایدهی دارالشورای دولتی و مجلس مصلحتخانهی عامه، ظرفیت مهم «نمایندگی» را اگرچه به شکل ابتدایی در فضای مرزی میان دولت و جامعه طرح کرد.
نمونهی دیگری از کنشگران مرزی که در نظریهی فراستخواه به توانمندی برای تحول در ایران خدمت کردهاند، بازرگانان هستند. کسانی که از مسیر تجارت به افق تجدد رسیدند. مانند عبداللطیف شوشتری نویسندهی رسالهی تحفهالعالم (۱۱۷۰ شمسی)، که جزو نسل نخست تاجران ایرانی در هند بود و در مرز دولت و جامعه تردد داشت و واژههای کلیدی رسالهی او همچون «رأی و هوش»، «روزنامه»، «تدبیر بدن»، «تدبیر معیشت»، «بیمه» و «چاپ» تصویری از امر مدرن در ذهن یک ایرانی را ردیابی میکند. یا مورد مشهورتر حاجی امینالضرب که از ربع قرن قبل از انقلاب مشروطه، با برپایی مجلس وکلای تجار در تهران و در جنبش تنباکو تمرینهایی برای بقا کرده بود و در انقلاب مشروطه به عنصری تأثیرگذار و پلی ارتباطی میان جامعه و دولت بدل شد. بازخوانی انقلاب مشروطه و زمینههای آن با شابلون نقش کنشگران مرزی، از بخشهای خواندنی کتاب است. در این انقلاب اگرچه کنشگران مرزی در پنج نیروی اجتماعی متنوع ( بازرگانان، فقها، روزنامهنگاران، کارگزاران دولتی و اقلیتها) میکوشیدند، نهضت، زمانی به پیروزی رسید که کارگزاران مشروطهخواه در دولت و دربار قاجار قویتر شدند، صدای جامعه را تا عمق دیوان و دولت پیش بردند و ایدههای اجرایی برای تغییر دادند. نمونهی این کنشگران مرزی، احتشامالسلطنه، مشیرالدوله پیرنیا و فروغیها بودند که علاوه بر فعالیتهای که داشتند، با ایجاد نهادهایی چون مدرسهی علوم سیاسی تلاش کردند نسل کنشگران مرزی از جنس خودشان را تکثیر کنند.
سال ۱۳۹۸، پس از حوادث دردناک آبانماه محسن رنانی در اندیشهیپویا مطلبی نوشت با عنوان «در انتظار افقگشایی؛ حوادث آبان را چگونه باید دید و چگونه میتوان از آن عبور کرد و به یک فرصت تبدیلش کرد». حرف رنانی این بود که در چنین شرایطی که گویی همهی افقها بسته است، کنشگران مرزی که هم نزد جامعه و هم نزد حاکمان دارای اعتبار و اقبال هستند، میتوانند با به چالش کشیدن سیاستهای موجود، گزینههای پیشنهادی خود را به تصمیمگیرندگان ابلاغ کنند. کنشگرانی که از حوزههای مختلفی چون کارگزاران سابق دولتی، دانشگاهیان و فعالان کسبوکار و تجارت هستند و میتوانند گزینههای جدیدی برای به کارگیری قدرت با هدف حل مشکلات اجتماعی پیشنهاد دهند. حرف درستی که امروز نیز راهگشاست و اهمیت کنشگران مرزی و مطالعهی آن را دوچندان کرده است.