اما چرا مذاکرات آهسته پیش می رود و دختران و زنانی محدود به ورزشگاه راه می یابند وبرخی نشانک های دیگر؟ یک علتش به عملکردهای مرزی بر می گردد. جامعه با پویایی هایی که دارد به درون دولت چکّه می کند. در جامعۀ ایران ارادۀ معطوف به زندگی و فرهنگ و هنر و عقلانیت و صلح وعدالت و توسعه هست. حتی از سطح مدنی نیز پس زده می شده، اما تحصیلکردگانش بخش هایی از بورکراسی دولت را به آرامی تسخیر می کنند و حاصل جمع کنشگری وابتکارات مرزی آنها در قالب مشاغل فکری وتخصصی، دست کم در مدیریتهای پایه ومیانی، باقیمانده ای از فکر توسعه را درون سازمان دولت به زبان فنی وکارشناسی ترویج می دهد وهمینهاست که می کوشند عقلانیتی نسبی ایجاد کنند. البته هنوز هم تا اصلاحات ساختاری ونهادیِ لازم برای عقل حکمرانی، راه زیادی در پیش هست. متأسفانه عرصه سیاست در ایران خیلی ریاکار وعوام بازار شده است. اما جامعه می خواهد زندگی بکند عُرضه اش را هم دارد.....
ساختارها،سیاستها ورویه های رسمی، عملا موقعیت های زندگی جامعه را به قلمرو مستعمراتی خود بدل ساخته است: با چشمانی سراسربین و دستهای دراز مداخله گر در همه چیز.
این به بیفعلیِ گروههای اجتماعی و زوال امید میانجامد وآنها را به یأس وانفعال سوق می دهد.
اگرقراربهرفتارهایواکنشیباشداقتضای شرایط موجود متأسفانه ناامیدی است.
اماکنشگرانایرانی میتوانند بهاتکایآگاهی ِتمدنیوفرهنگی وبا تکیه به ظرفیتهای آرزومندی و قابلیت های زیر پوست یک جامعۀ متحول، مواجهۀ معقولی با این قضایا داشته باشند، به نحوه عبورخود از این شرایط معنا ببخشند ونقش خلاقیت درونزایشان را بر این اوضاع بزنند. هیچ ملتی بدون مقاومت اخلاقی و عملی واجتماعی به جایی نرسیده است
طرح بزرگ ناتمام ایرانی با هم افزایی پروژه های کوچک ما تمام می شود وبا ابتکارات مدنی وحرفه ای وصنفی و محلی و علمی وآموزشی و اجتماعی واقتصادی مان. در اثنای این پروژه های کوچک هدفمندمان قابلیت های تازه در خود وامکانهای تازه ای از اعمال متنوع اجتماعی کشف میکنیم.
امید در عمق جهان معانی و همکنشیهای ماست، در تفسیرمان از بودن در اینجا وعبور از این شرایط.
ویدئوی مشروح بحث فراستخواه:
https://www.youtube.com/watch?v=ALMBznIf7XQ
واینجا:
شعار سال:مقصود فراستخواه نوشت: سال گذشته مطالعهای انجام دادم و با تعدادی از نخبگان مصاحبه کردم. نتیجه تحقیق من «احساس غربت در وطن» بود. این نخبهها در حوزههای علمی، هنری و فرهنگی فعال بودند و به معنای دقیق کلمه الیت. اینها احساس میکنند در وطن خود غریباند، یک «دیگری»هستند؛ یک آشنای غریب! احساس غربت برای کسانی که از کشور مهاجرت میکنند قابل درک است؛ اما احساس غربت در وطن در میان نخبگان صاحب فکر را چه کنیم؟ یعنی با این وضعیت حس تعلق سرزمینی کاهش مییابد و نرخ مشارکت اجتماعی پایین میآید.
در جامعه سیاستهایی وجود دارد که فکر میکنند با راه انداختن موجهای تودهوار و امواج پوپولیستی، ظاهرا موقعیت خود را تثبیت میکنند و مسائل را حل میکنند و از این طریق جامعه را میشود کنترل و اداره کرد و قدرت را در دست داشت؛ ولی واقعیت این است که پایداری ملی و سرزمینی به خطر میافتد. به نوعی فکر میکنند ثبات هم برقرار شده و دیگر سروصدایی هم وجود ندارد، غافل از اینکه خیلی از افراد مستعد، توانمند و مستقل از نظر فکر و دیدگاه به نوعی احساس غربت دارند، به درون خود رفته و از مشارکت در عرصههای مختلف مأیوس شدهاند.
این امر برای آیندهی توسعه و پایداری ایران به ویژه با این مشکلات مختلف اقلیمی، اقتصادی، تغییرات نسلی، کاهش سرمایههای اجتماعی و انواع بحرانها و مزید بر آن مسئله سلامت و اپیدمیها و پاندمیها، یک تهدید بزرگ است. بدون اینکه نگاه منفی داشته باشیم و بدون اینکه بخواهیم با عینک سیاه ببینیم ولی حقیقتاً این شواهد نگرانی را نمیتوانیم کتمان کنیم…
سیاستهایی که به احساس بیثباتی و نا امنی دامن میزند، اعتماد و امید به مشارکت مؤثر در توسعه کشور را از بین میبرد، بر سرراه حقوق، آزادیها، دسترسی به اینترنت و شرایط کسب و کار مانع یا ابهام ایجاد میکند و عوام بازار پوپولیستی به راه میاندازد، نتیجهاش مهاجرت نخبگان یا به بیرون است یا به درون. رفتن و در به دری یا ماندنی مأیوسانه و منفعلانه واحساس غربت در وطن خویش.
نیاز شدید داریم به سیاستهایی که بلیتهای نخبگانمان دو طرفه شود. ایرانیان مقیم خارج نسبت به مهاجران دنیا، جزو بالاترینهای سطح تحصیلات و ثروت و ارتباطات و تحرکات هستند و اگر ما با آنها راه همگرایی و تعامل مثبت در پیش نگیریم به سمت واگرایی سوق مییابند. این به ثبات و توسعه کشور لطمه میزند و جامعه را از بهرهوری سرمایههای فکری و انسانی خویش محروم میسازد. واقعا ضرر میکنیم واز دنیا عقب میمانیم.
*از گفتگو با ماهنامه “آیندهنگر” شماره ۱۱۳
حسّ غربت در وطن، تهدید بزرگ ملی
سیاستهایی که به احساس بی ثباتی و نا امنی دامن می زند، اعتماد و امید به مشارکت مؤثر در توسعه کشور را از بین می برد، بر سرراه حقوق، آزادی ها، دسترسی به اینترنت و شرایط کسب و کار مانع یا ابهام ایجاد میکند و عوام بازار پوپولیستی به راه می اندازد نتیجه اش مهاجرت نخبگان یا به بیرون است یا به درون. رفتن ودر به دری یا ماندنی مأیوسانه و منفعلانه واحساس غربت در وطن خویش.
نیاز شدید داریم به سیاستهایی که بلیتهای نخبگانمان دو طرفه شود. ایرانیان مقیم خارج نسبت به مهاجران دنیا، جزو بالاترین های سطح تحصیلات و ثروت و ارتباطات و تحرکات هستند و اگر ما با آنها راه همگرایی و تعامل مثبت در پیش نگیریم به سمت واگرایی سوق می یابند. این به ثبات وتوسعه کشور لطمه می زند و جامعه را از بهره وری سرمایه های فکری و انسانی خویش محروم می سازد. واقعا ضرر می کنیم واز دنیا عقب می مانیم
گفت وگوی لیلا ابراهیمیان با مقصود فراستخواه، مجله آینده نگر، ش 113، آبان 1400: 57-60
لینک مجله :
مدل های صفحه شطرنج و جدول حل معما
کنشگران مرزی در ایران چگونه به صورت نظری قابل توضیح اند؟
درسگفتار کنشگران مرزی ، مقصود فراستخواه
ابان 1400
صوت وفیلم سخنرانی در آپارات نشانی زیر
جلسه سیزدهم: پنج شنبه، ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۰ - ساعت ۲۰.۳۰ الی ۲۲.۳۰
https://www.skyroom.online/ch/iranhr/a1
ارائه مدل نظری تبیین کننده برای ظهور و افول کنش های مرزی در ایران
جهت حضور در این دوره ها در زمان شروع جلسه با کلیک کردن بر روی لینک بالا به صورت میهمان وارد اسکای روم شده و علاوه بر استماع سخنرانی سوالات و نظرات خود را بیان نمایید. این دوره از کلاس ها به صورت همزمان از طریق صفحه اینستاگرام نیز بصورت زنده قابل دسترس خواهد بود:
https://www.instagram.com/moral.living
عناوین بحث:
■ کنشهای مرزی چرا و چطور در ایران ظاهر میشده اند؟
■ چه موجبات علّی و نیز زمینه ها و موقعیتهایی در ظهور این کنشگریها و کنشگران مرزی دخیل بودند؟
■ کدام عوامل و متغیرها ظهور و افول کنشهای مرزی را تعدیل یا تشدید مینمود؟
■ این کنشگران از چه نوع راهبردهایی و چرا استفاده می کردند؟
■ این راهبردها چه آثار و پیامدهایی در جامعه و تاریخ ایرانی برجای میگذاشتند؟
چاپ 24 ما ایرانیان
شرایط برای انسان ایرانی به جای اینکه توفیق سازی بکند غالبا توفیق سوزی می کند...(ص261)
میان اوج مصرف گرایی و حضیض فقر چگونه میتوان جامعه ای اخلاقی داشت؟ سخن گفتن از عدالت، متظاهرانه وعوامفریبانه شده... (ص193 )
https://nashreney.com/content/%d9%85%d8%a7-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86/
مؤسسه رشد، حمایت ، اندیشه
نشست «تأمل در ایندۀ اجتماعی ایران؛ نقش کنشگران»
5 ابان 1400، ساعت 20 شب
هادی خانیکی، مقصود فراستخواه
«ناشنوایی سیستماتیک» در سیستمهای رسمی
چگونه میتوان به آینده عزیمت کرد در حالی که به گذشتهها و به کلیشهها چسبندگی پیدا کردهایم؟!
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «آینده پژوهی آموزش عالی و دانشگاه در ایران؛ مبانی و سناریوها» تالیف مقصود فراستخواه از سوی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی با همکاری موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم در دو جلد به ترتیب در 720 صفحه با شمارگان 400 نسخه و قیمت 154000 تومان و جلد دوم در 774 صفحه با شمارگان 400 نسخه و قیمت 164000 تومان منتشر شد.
این کتاب درواقع گزارشی از سی پنل تخصصی میز آیندهپژوهی طی سالهای 1393 تا 1399 در موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی که حاصل تلاش فراستخواه با همکاری حسین سمیعی است. جلد نخست این مجموعه شامل گزارش پانزده پنل و جلد دوم نیز گزارش پانزده پنل دیگر است.
فراستخواه در پیشگفتار این کتاب آورده است: «آیندهپژوهی قدرتی جادویی برای پیشبینی نیست بلکه سامانه معرفتی و اجتماعی موثق و معتبری است که با تفکر انتقادی و خردورزی جمعی و با توسل به مطالعات و تأملات سامانمند و روشمند و اعتباریابی شده، درک خود را نسبت به آینده و تغییرات پیش روی خودمان و محیطمان ارتقا ببخشیم. در ایران معاصر بودند متفکرانی که در اندیشیدن روشمند و عالمانه به آینده تا حد زیادی با جهان پیشرو همزمانی داشتند. اتفاقاً اینها نوعاً کسانی هم بودند که در مرز میان دولت و جامعه تردد میکردند. دریغا که به سبب «ناشنوایی سیستماتیک» در سیستمهای رسمی وقت متاسفانه به آیندهاندیشی آنها اعتنایی نشد. دو مثال برجسته از اینها احسان نراقی و مجید تهرانیان بودند. احسان نراقی با همکارانش در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران طی 1348-1344 مطالعاتی راه انداخت که در آن بررسیها و برآوردهایی شده بود برای ایران، افق بیست ساله ایران. بسیاری از برآوردها و هشدارهای شنیده نشده آنها طی سالهای بعد تا به امروز عملا در جهان و در ایران به وقوع پیوسته است.»
فراستخواه درباره ورودش به بحثهای آیندهپژوهشی مینویسد: «مطالعات آینده ایران با تاکید بر آموزشها و نهادهای علمی و دانشگاهی را نویسنده از نیمه دوم دهه 80 در بخشی از برنامه پژوهشی خویش گنجانید؛ دلیل این امر، اهمیت آیندهپژوهی آن برای فهم مسئله ایران و برای فهم مسئله علم و دانشگاه در ایران بود. دو طرح پژوهشی را مولف از همان زمان و سپس در دهه 90 در موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی برعهده گرفته و در طول اجرای این طرح، همکارانی به صورتهای مختلف همراه و مشوق او بودند که باید از همه به نیکی یاد شود.»
در ابتدای کتاب تحت عنوان سیر تحول مباحث آینده آمده است: «راهی نیست جز اینکه در نگاه خویش به دنیای پیش رویمان تجدید نظر اساسی بکنیم. شالوده فکری ما، قالبهای سنتی، چیدمان ذهنی و کلیشهها و ایدئولوژیهای موجود ما نمیتواند آینده را توضیح بدهد که به سویش میرویم یا او به سراغ ما میآید. این چیزی است که جان سی هینکلیف در مقاله خود که در مجموعهای به سرویراستاری ریچار اسلاتر با عنوان «از نو اندیشیدن برای هزاره جدید» نوشته است بدرستی از ما میخواهد.»
استاد موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی در جایی دیگر با عنوان «آینده یک مسئله است» مینویسد: «ما به سوی آیندههایی پرتاب میشویم که آمادگی زیستن در آنها را نداریم، حتی درکی درست درباره آنها نداریم. تصویری مشترک از آنها نداریم و برای زیستن در آن نیز از حیث وضع فکری، نظام هنجارین، رفتار اجتماعی، مناسبات نهادها و ساختارها و شیوههای حل مسائلمان مهیا نیستیم. چگونه میتوانیم برای آینده تصمیم بگیریم اگر همه دانش ما منحصر به گذشته است؟ چگونه میتوان به آینده عزیمت کرد در حالی که به گذشتهها و به کلیشهها چسبندگی پیدا کردهایم. پس نیازمند تأملی درباب آینده خود هستیم. آینده فقط یک مسئله برای جهان نیست بلکه آینده مسئله ملی برای ما نیز هست. مسائل آینده ایران یکی دوتا نیست. برای مثال حوزه زیستبومی، مسئله آینده است و مسئله بود و نبود یک تمدن در پسین فردای این سرزمین است. پایداری سرزمین مستلزم توجه به آینده است. بیایان شدن دشتها از جمله مسائل زیستبومی است که آینده کشور را تهدید میکند.»
مولف بعد از تفکیک بین آیندهپژوهی و پیشگویی به آیندهپژوهی در نظام علمی و دانشگاهی پرداخته و در این زمینه مینویسد: «آینده مدام به حال هجوم میآورد و در این خصوص گویا دانشگاه و غیر دانشگاه هم نمیشناسد. نیومن ایده دانشگاه مدرنی را مفهومسازی کرده بود که با فراغ بال به آموزش و تحقیق میپردازد. اما تحولات مجال این آرامش را نمیدادند. کِر، به مفهوم دانشگاه چند کارهتر و متکثرتر رسید که ذینفعان آن دارای علایق متفاوت و احیاناً متعارض هستند. کلارک از این هم فراتر رفت و مفهوم دانشگاه کارآفرین را به دست داد. طی سالهای اخیر دانشگاهها به مثابه سازمانهایی با پیچیدگی فوقالعاده در محیط آشوب قرار گرفتهاند.»
در ادامه نیز مینویسد: «معمولا از چهار نسل آیندهنگاری علم و دانشگاه بحث میشود: نسل نخست به دهه 29 قزن بیست برمیگردد که به طور خاص شامل کنجکاویهای دانشمندان برای کارهای آتی خود بود. در نسل دوم که از دهه 60 ظهور یافت پای همکارهای دانشگاه و صنعت در این موضوع به میان آمد نسل سوم در دهه 90 به میان آمد و موضوع آیندهنگاری علم و دانشگاه معطوف به ابعادی فراتر از دانشگاه و صنعت شد و خطمشیهای دولتها، جامعه و توسعه پایدار نیز وارد این مبحث شد. از سده 21 شاهد پدیدآیی نسل چهارمی هستیم که به مراتب به موضوع با نگاه کلینگرتر و شبکهایتر؛ در سطوح ملی، منطقهای، بینالمللی؛ فناوریهای سخت و نرم؛ علوم پایه و فنی و اجتماعی، فناوریهای سبز؛ همه ذینفعان اجتماعی، نهادهای مدنی و غیر دولتی، ابعاد حقوقی و فرهنگی و مانند آن نگریسته میشود.»
فراستخواه در جایی از این کتاب درباره میز آیندهپژوهشی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی مینویسد: «میز آیندهپژوهی «ساختاری گفتگویی» است به منظور مسئلهگشایی، جستارگشایی و دستورگشایی برای سیاستگذارن، دانشگاهیان و ذینفعان مختلف اجتماعی آموزش عالی که با رویکرد آیندهاندیشی و با سازو کار هماندیشی (گروه بحث کانونی) در موسسه پژوهش و برنامهریزی ۀموزش عالی تاسیس میشود.»
وی اهداف این میز را نیز شش هدف عمده دانسته و مینویسد: «1- شناخت کلیدیترین روندها و تحولات محیطی و درونی نظام کلان آموزش عالی ایران 2- شناخت مهمترین مسئلهها و چالشهای جاری و پیش روی نظام کلان آموزش عالی ایران 3- شناخت نحوه سازگاری خلاق نظام کلان آموزش عالی ایران با تحولات محیطهای آشوبناک و پیچیده 4- کوشش برای فهم وضع مطلوب افق آینده و ارائه راهبردهایی برای مواجهه با مسائل و چالشهای نظام کلان آموزش عالی ایران 5- کمک به ذینفعان اجتماعی برای کشف و خلق آینده مطلوب آموزش عالی 6- فراهم آوردن ادراکی از آینده آموزش عالی و آموزش عالی آینده برای بهرهگیری از آن در سیاستگذاریهای خرد، میانی و کلان آموزش عالی.»
فراستخواه درواقع با رویکردی مسئله محور به بحث آیندهپژوهی پرداخته و اساساً آیندهپژوهی را چیزی جز راه حل برای مسائل نمیداند. در این راستا برای دستیابی به راهکارهایی برای حل مسائل جامعه خویش تلاش میکند روش وی در واقع چیزی نیست جز گفتوگو و بحث با صاحبنظران حوزههای مختلف و مرتبط با موضوع. از آنجایی که طرحی مبنی بر اتاق فکر برای حل مسائل دارد، معتقد است باید مسائل را از جوانب مختلف بررسی کرده تا به یک راهحل جامع رسید. در این اثر که گزارش سی پنل است برای راهیابی به راهحلهایی برای آینده آموزش عالی تلاش میکند و در هر پنل حداقل نظر 10 نفر متخصص در آن حوزه را جویا شده است.
سرمایه انسانی در ایران وموانع راه بر سر توسعه قابلیتها
فایل صوتی سخنرانی بیست وپنج دقیقه ای فراستخواه در همایش
سومین کنفرانس مدیریت منابع انسانی
8 مهر 1400
مرکز همایش های رایزن
صوت:
https://www.instagram.com/p/CUkWkDklxbD/
انسان خودآگاه خود تعیین گر و حریفانش
مدیریت منابع انسانی صنایع سلامت
HR Summit
سومین کنفرانس مدیریت منابع انسانی
انسان: منبع یا سرمایه
8 مهر 1400
مرکز همایش های رایزن