جامعۀ ایران ، جامعه ای رویدادی خواهد شد
با کرونا وبعد از کرونا مهم ترین پدیدۀ شهرهای ما «امر نوپدید» خواهد بود
ایران به سمت امور نوظهور می رود
یک نمونه همین الگوهای نوظهور اعتراض و همدردی وهمبستگی انسانی واجتماعی در مخالفت با اعدام سه جوان ایرانی است
این نشانه ای اخلاقی از جامعه ایران است وقابل فروکاسته شدن فقط به یک امر سیاسی نیست
بخش اول از فایل صوتی گفت وگوی «خانه گفتگوی شهر» با مقصود فراستخواه «26 تیرماه 99»
در اینجا : https://www.instagram.com/tv/CCtICXAJILq/?igshid=ht2b5zfzj62m
از کُلرا تا کرونا ؛ جامعۀ «حساسیت زدایی شده» و مخاطراتش
«مردمان فقیر بر تحمل مصارف اسفار ومخارج حکیم ودوا قادر نمی باشند ولابد وناچار در بلد خود با امراض دائمی باقی خواهند ماند تا جان به جان آفرین بسپارند»( حبل المتین، ش 33)
وبا(کُلرا) در طول سدۀ 1200 مردم را چنان گرفتار کرد که تا به خود بیایند بسیاری از سیاستهای عمومی متمرکز در حکومت قاجار، مغایر با حقوق ومنافع ملی یکسره شدند. اکنون نیز متأسفانه شرایط کرونایی همین خطر را با خود دارد. فضای سنگینی از حساسیت زدایی سیاسی به رغم اندک روزنِ شبکه های اجتماعی مجازی، برحوزه عمومی سایه انداخته و دروازه بانی خبرها بیش از پیش مختل ....
در آن دوره، آقایان از محمدشاه تا مظفرالدین شاه و حتی مقاماتی در سطح شعاع السلطنه حاکم فارس، خانواده وحرمِ! خودرا به مناطق امن می فرستادند؛ از ییلاقهای درّۀ لار تا جاجرود وشهرستانک و... . ارباب ثروت وقدرت همیشه در پناه امنِ انواع امکانات آشکار وپنهان... و جامعه در غیاب یک حیات مدنی فعال....
همواره حساب کار نهایی روی دست مردمانی که نه تنهادر زندگی روزمره و سلامت و معیشت وکسب وکار و ایمنیِ خویش به حدِّ استیصال میرسند معلوم هم نیست بر سر حقوق و منافع عمومی کشورشان و آیندۀ فرزندان وسرزمینشان در این حیص بیص چه می آید.... روزگار غریبی است.
فهمیدن خود وفهمیدن دیگری
شخصیتهای ما متفاوت ولی هویت انسانی مان یکی است. هویت کائناتی واحدی نیز داریم : «نسبم شاید برسد به گیاهی در هند»...غفلت ودور ماندن از آن وحدت غایی است که سبب بیگانگی ما با خودمان، با دیگری وباطبیعت می شود. می توانیم در اقلیم وحدت سکنی بگزینیم وبا همدیگر صلح بکنیم، با هستی، با دیگری و باطبیعت صلح بکنیم؛ فهمیدن خود وفهمیدن دیگری. انتظار گزافی است که دیگران مثل ما باشند. تفاوت شخصیتها ناشی از ترکیبات متنوع غریزی ، عاطفی وعقلانی است. شخصیت های متفاوت می توانند با هم زندگی رضایتبخش و گفت وگوی همیارانه ای داشته باشند ، خود را با دیگری به اشتراک بگذارند، نیمه های گمشده خود را در دیگران جستجو بکنند واوج با شکوه شخصیت خویش واوج باارزش بودن شان را طلب و تمنا بکنند.
بخشی دیگر از بحث فراستخواه دربارۀ نه گانۀ شخصیت آدمی، خانه اندیشمندان علوم انسانی
پدیدارشناسی حیات علمی واعمال پژوهشی
کارگاه آموزشی توسط مقصود فراستخواه
دانشگاه علامه طباطبایی و کمیته ملی اخلاق در پژوهش های زیست پزشکی
چهارشنبه 18 تیر 1399 ، ساعت 10 تا 14 ، تلفن 02148392714
لینک : https://meeting.atu.ac.ir/ch/eir
با ارائه گواهی
https://www.instagram.com/p/CCRJd3-JHvX/
روزنی از دیوار زمان، آیا می توان یافت؟
روزنی از دیوار زمان، آیا می توان یافت؟
ذهن بی خانمان امروزی در جهانی مرکز زدایی شده قرار گرفته است. این «وضع ذهن» در دنیای مدرن وبویژه در شرایط پسامدرن است. دنیایی بی سایبان مقدس. در چنین وضعی است که اینجا وآنجا به انواع مناسبتها دلتنگیِ «رجوع به اصل» به وجود می اید. چگونه می توان هم پیش رفت وهم بازگشت ؛ منتها نه به پس، بلکه به اصل. جنبشی در اروپا هست با عنوان جنبش آهستگی . دنیای ما خیلی با شتاب و سراسیمه به پیش می رود . چطور می توان قدری او را آرام کرد وبا آرامش بیشتری جلو رفت اما بدون بازپس ماندن از پیشرفت و حقوق و دمکراسی و آزادی ها و توسعه. انسان نیاز به تأمل ومراقبت دارد ورجوع به اصل ، اما بدون محروم شدن از حقوق وآزادی هایش. زمان دوری و زمان پیشرفت می توانند با هم آشنا بشوند. می توان سفر در خلق کرد با حق. بودن در عالم وچشم دوختن به یک حقیقت؛ کثرت در وحدت، و وحدت در کثرت. به این منظور باید روزنی در این عالم کثرت ساخت برای نگریستن به یک وحدت غایی. به تعبیر سهراب، روزنی از دیوار زمان که چهره خودمان پیدا شود وبتوانیم اوج بگیریم وپر از فانوس و پر از پل بشویم ومانع و مزاحم دیگری نباشیم و سرشار از ربط خلاق بشویم. جویبار چشمان ما به دریای نامتناهی هستی بپیوندد و ریه ها از ابدیت پر وخالی بشود.
(تکه ای دیگر از بحث فراستخواه دربارۀ نه گانۀ شخصیت آدمی، خانه اندیشمندان علوم انسانی )
فایل صوتی
جان های لگدکوب شده
این گردونه تولید برای مصرف ومصرف برای تولید بدون اینکه خبر داشته باشیم هارمونی ما انسانها با طبیعت را برهم می زند و حیات معنوی مان را دچار فرسایشی خاموش می کند. در نتیجه ربط عمیق خودمان با سعۀ هستی ، با کائنات ، با طبیعت و با زمین از دست می دهیم. جان ها همه روز لگدکوب مصرف پرستی می شوند . همان طور که زیمل جامعه شناس آلمانی نیز در حیات ذهن وکلانشهر از منظر دیگری توضیح می دهد ؛ ذهن مردمان این روزگار به سبب درگیری های روزمره در کثرت شهرهای بزرگ فرصتی برای تألیف خود و مجموع شدن ندارد و هشیاری معنوی و ذهن آگاهی خویش را از دست می دهد. در این شرایط ذهن بسیاری از ما به جای ذهنی سرشار، ذهنی انبار می شود واز حقیقت حس حضور در لحظه ها در می مانیم؛ حاصلش دلتنگی های انسان مدرن وپسامدرن امروزی است
(بخشی از بحث فراستخواه دربارۀ نه گانۀ شخصیت آدمی، خانه اندیشمندان علوم انسانی )
«کلرا» و «کرونا» و آیندۀ ایران
اپیدمی ِ کُلِرا (وبا : Cholera) چنانکه افخمی نیز در کتاب «شیوعِ مدرن» شرح می دهد مردم ایران را در سدۀ 1300 به «مدرنیسم» سوق داد واینکه جامعۀ آنها نیاز به«حکمروایی مدرنی»دارد. تکنوکراتها وبورکراتها به عرصه آمدند تا سازمان اداری جدیدی در کشور ایجاد بکنند و ایران را در مدار نوسازی قرار بدهند.
اپیدمی ِکرونا (کووید19: corona ) نیز«مغز اجتماعیِ» در ایران را به یک «پراگماتیسم» وعمل گراییِ تازه وبه اهمیتِ «امر اقتضایی» سوق می دهد. اینکه کار ایران با شعارها و کلیشه های موجود حل شدنی نیست. نه ایدئولوگها و نه تکنوکراتها وبورکراتها، بلکه این گروه های جدید اجتماعی خواهند بود یعنی زنان و جوانان و طبقات متوسط فرهنگی و نخبگان معمولی وجنبش های کوچک اجتماعی در سطوح محلی و قومی و شهری و صنفی وحرفه ای و مدنی وسَمنی که می خواهند تکلیف ایران را در سدۀ 1400 تعیین بکنند . مردم به نتایج ملموس حرفها واقدامات در زندگی واقعی خودشان حساس هستند و امر اجتماعی اهمیت یافته است و ابتکارات و خلاقیتهای ملموس در کفِ جامعه.
بخشی از مسائل علم ، دانشگاه و دانشجویان در ایران
در گفتگوی با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
« مقصود فراستخواه در گفت وگوی دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف، اول تیرماه 99 »:
علت بی اعتنایی سیستماتیک به مرجعیت علمی در ایران چیست؟
و ضرورت ادارۀ کشور با رجوع به علم ....
چرا اکوسیستم مناسبی برای تأثیر اجتماعی علم ودانشگاه در ایران فراهم نمی شود؟
سیاستهای رسمی کشور نمی تواند شوق آموختن مردم در این سرزمین وهمینطور دلبستگی های عمیق ملی وفرهنگی وقومی آنها را به رشد وشکوفایی وتوسعه ایران سوق بدهد...
چگونه آثار دوره انحطاط ایرانی بر خاطرات شکوفان تمدنی مان سایه انداز شده است؟
چرا علوم انسانی در ایدئولوژی رسمی ، از اختیارات معرفت شناختی دست کم در حد علوم فنی ومهندسی برخوردار نیستند وضعیف نگه داشته شده اند؟
آیا دانشگاه را یک بازوی کارشناسی برای بوروکراسی می خواهند یا چشمی بینا و ذهنی نقاد برای آینده ایران؟
چرا مغزهای ایرانی می روند ونمی آیند به جای اینکه بروند و بیایند؟ ودر نتیجه بهره وری انسانی در مقیاس ملی لطمه می بیند ورقابت پذیری جهانی ایران کاهش می یابد؟
تقلیل مسائل اجتماعی به سطح روان شناختی ....
وبقیه مباحث....
گزیده ای صوتی
مدرنیته انتقادی و اخلاق رهایی
بخشی از درسگفتار بیستم زیست اخلاقی، 29 خرداد 99 فایل کامل در https://www.aparat.com/moral.living
کانت بحثی دارد درباره آزادی اراده که از مباحث پایهای او و یکی از مبانی عصر روشنگری است. این آزادی از نظر کانت نا مسؤول وغیر اجتماعی نیست چرا؟ برای اینکه همان فرد که میخواهد آزادی اراده داشته باشد خودش را ملزم به رعایت یک قانون اخلاقی نوشته در دل و در لوح اجتماعی نیز احساس می کند و خرد انسانی به او میگوید باید آن قانون عمومی را درک و تبعیت کند. فردی که میخواهد آزاد باشد، همزمان احساس میکند که اخلاقا متعهد است تابع قانون اجتماع باشد. ضمن درک ارادۀ آزاد خود ، قانون خرد مطابق طبیعت را در می یابد وارادۀ آزاد خود را به آن متعهد می کند : آزادی مسؤولانه وقانونمند .....این یعنی عبور از اخلاق دگر فرما . انسان مدرن با این مراقبت نفس عقلانی ، ضمن اینکه متوجه حقوق وآزادی خویش هست حس مسؤولیت خود ارجاع و درونزا نیز دارد در همان حال اداره پذیر و هنجار پذیر و قانون گراست. اما فوکو از کانت عبور می کند و به پروژۀ نقد خود همچنان ادامه می دهد و سوژه مدرن را نیز در انقیادهای تازه می بیند به نظر فوکو این مراقبت نفس عقلانی روشنگری یک مرحله به جلو محسوب می شود اما خیلی جهانشمول ومطلق است وخشک وعبوس است. سوژه محور است و زیبایی وعشق و تنوعات در او کم رمق و تنک مایه است، ابزاری است ونتیجه اش برای دنیای مدرن این شده که خود را همه جا رؤیت پذیر می بینیم واداره پذیر می شویم . خود را مطابق آیین نامه ها چک می کنیم، کد ملی ما وبقیه اطلاعات، ذره ای سرگردان در یک دنیای دیجیتالی هستیم ، فنای در شبکه بی انتهای رسانه ای ، اسیر فنانی خود شده ایم . نمونه اش صنایع آرایشی وتجملی ، دنیای تخصصی شده ، بازاری شده، تحت حاکمیت پول، نئولیبرال. جنون مصرف بی انتها وپایان ناپذیر، افزایش کالاها ها ومصرف به هر زحمت وقیمت، چشم هم چشمی های قبایل مدرن در مقیاسی جهانی سازی شده. آرمانشهر رستگاری دنیوی که گاه به صورت ویرانشهری بر سر ما آوار می شود. تصرف ذهنی وفنی بر طبیعت، تخریب محیط زیست، نابرابری، خشونت، جنگ، نژادپرستی، جهانی سازی، یکسان سازی،..... یک شکل پیچیده تر از مصرف گرایی ما نیز مصرف معانی است؛ تکنولوژی های راحتی وریلکس شدن و شادی. فوکو در این وضعیت انقیاد جدید ، اخلاق را افقی و جای پایی برای رهایی انسان مدرن می داند.
https://www.instagram.com/p/CBoC3CXpWcI/
«خود؛ همچون اثر هنری»
(جلسه بیستم وپایانی از درسگفتارهای زیست اخلاقی)
پنجشنبه 29 خرداد 1399 ساعت شش عصر
پخش همزمان به صورت زنده از صفحه اینستاگرامی زیر
https://www.instagram.com/p/CBfjjL0JCQZ/